ادموند ویلسون، ناباکوف را در شغلِ پیشینش در آمریکا حمایت کرده بود و ناباکوف نیز در پاسخ، ساعتهای زیادی از وقتِ خود را صرفِ آموزشِ آثارِ فاخرِ ادبیاتِ روسی، تاریخ، سیاست و تقطیع به ویلسون کرده بود؛ درسهایی که ناباکوف اغلب از طریقِ نامه به ویلسون میرساند. این دو، دوستانِ ارزشمندی برای هم بودند، اما…
بخش اندکی از سؤالاتِ این مصاحبه بهصورت حضوری پرسیده شدهاند و طبق خواست ناباکوف، مابقی سؤالات از قبل آماده شدند و بهصورت کتبی پاسخ داده شدند. ناباکوف میگفت بهخاطر ناآشناییاش با زبان انگلیسی، نیاز دارد پاسخهایش را بنویسد. این شوخیای بیش نیست. او انگلیسی را با لهجۀ کمبریجیِ شگفتیانگیزی حرف میزند که گاهبهگاه تلفظ روسی…
ولادیمیر نابوکوف (١٩٧٧-١٨٩٩) علاوهبر علاقهاش به ادبیات، عاشق پروانهها و شطرنج نیز بود. علاقهاش به پروانهها او را به خاطرههای خوش از کودکیاش میبرد و علاقهاش به شطرنج فراتر از علاقه او به یک «بازی» صِرف بود. نابوکوف در بازی شطرنج امکانات بیانتهایی میدید که موقعیت تدافعیاش را در برابر حملات رقیب، مستحکم میساخت.
نامش در ایران با معروف ترین و بهترین رمانش برای اولین بار شنیده شد، اما این از بخت یاری اش نبود! بدشانسی ناباکوف بود که رمان مهمش لولیتا در زمانی که کمتر کسی او را در ایران می شناخت توسط مترجمی به فارسی برگردانده شد که خود را مجاز می شمرد که ترجمه ای…
میتوان سه دسته شرارت در دنیای غریب تناسخِ زبانی یافت. اولی، کماهمیتتر از بقیه، شامل اشتباهاتِ واضحی است که ناشی از نادانی یا دانشِ بهبیراههرفته مترجم است. خطایی انسانی و قابل بخشش.
یکی از بزرگترین دلشورههای ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف، هم به عنوان منتقد و هم به عنوان نویسنده، بود و او سخت حساس بود به اینکه خوانندهای متن ادبی را بر اساس زندگی شخصی خالق متن، تجربههای واقعی او و عوامل اجتماعی و اقتصادی و روانی شکلدهنده به شخصیت او تحلیل کند
گفت و گوی ولادیمیر نابوکوف با برنامه آپوستروف (Apostrophes)کانال ۲ تلویزیون فرانسه سالی پیش از مرگشانجام شد، گفتگویی بسیار خواندنی که دباره بسیاری مساپل به سراحت در آن سخن گفته
درست است که اسم و رسم ناباکوف بیش از هرچیز به واسطه نثرش جهانگیر شد، اما او نیز مانند اسلافش تورگنیف و بونین ابتدا با شعر شروع کرد. تورگنیف خیلی زود ملتفت شد که طبعش با نثر بیشتر میخواند، بنابراین خیلی زود نظم را رها کرد.