به نظر من، بسیاری از مردم، وقتی گوگن را نقطۀ اوج هنر مدرن میدانند، اهمیت او را بیش از حد برآورد میکنند، اما درعینحال اهمیت واقعی او را دستکم میگیرند. گوگن پاسخی فراهم میکند برای پرسشی بسیار عام که خیلیها در سر دارند بیآنکه واقعاً از آن آگاه باشند؛ پرسشی که زندگی بسیاری از هنرمندانی…
هنری که چون وسیلهٔ خاص شناخت، هم با شکل و هم با موضوع خود بهحقیقت خدمت میکند، رئالیسم است. ما آن هنری را هنر رئالیستی یا واقعگرا مینامیم که با رویائی با هستیِ یک واقعیتِ عینی آغاز کند و بهساختنِ واقعیتِ جدیدی بپردازد و حقایقی را دربارهٔ انسانهای موجود بهما عرضه کند، یعنی انسانهائی که…
گئورگ لوکاچ در کتاب «هگل جوان» زندگینامه فکری متفاوتی از هگل تدوین میکند. لوکاچ در این کتاب نشان میدهد که در عین برجستگی عناصر ایدهآلیستی در فلسفه آغازین هگل، او بررسی مسائل اقتصادی را نیز به طور جدی در دستور کار خود داشته است. در ادامه بسط روش دیالکتیک را در فلسفه هگل توضیح میدهد…
هنری که چون وسیلهٔ خاص شناخت، هم با شکل و هم با موضوع خود بهحقیقت خدمت میکند، رئالیسم است. ما آن هنری را هنر رئالیستی یا واقعگرا مینامیم که با رویائی با هستیِ یک واقعیتِ عینی آغاز کند و بهساختنِ واقعیتِ جدیدی بپردازد و حقایقی را دربارهٔ انسانهای موجود بهما عرضه کند،
مکاتب نوکانتی آلمانی، بهطور کلی علاقه چندانی به مسائل زیباشناختی ندارند. [از دید آنان] زیبایی و هنر، همواره جایگاهی فرودست را نسبت به معرفتشناسی و اخلاق داشتهاند. استثنائات این بحث، یکی پژوهشگر [آراء] کانت، ارنست کاسیرر است، و دیگری گئورگ لوکاچ جوان که او نیز حیات فلسفی خود را متاثر از نوکانتگرایی آغاز نمود.
مقاله «ایدئولوژی مدرنیسم» «لوکاچ» نخستینبار در سال 1958 منتشر شده است. 24سال قبل از آن، لوکاچ در قالب مقالهای حملهای بیرحمانه علیه اکسپرسیونیسم آلمانی ترتیب داد و همان سرآغاز پیکاری بر سر رئالیسم و مدرنیسم میان جمعی از متفکران آلمانی شد و نامهای بزرگی چون بلوخ، برشت، بنیامین و آدورنو را بهمیدان کشاند. چنانکه جیمسون…