روبرت والرز (۱۸۷۸-۱۹۵۶) یکی از نامهای فراموش شده ادبیات آلمانیزبان و جهان است که پس از مرگ تراژیکش از پس عمری زندگی در آسایشگاه روانی، یعنی ۲۳ سال ننوشتن، جایگاه رفیعش را در ادبیات جهان پیدا کرد.
برشی از «یاکوب فون گونتن»، شاهکار روبرت والرز
ترجمه ناصر غیاثی
دارم اسباب جمع میکنم. بله، ما دو نفر، مدیر و من، سرمان مشغول است به اسبابجمعکردنها، چمدانبستنهای درستوحسابی، عزم سفرکردنها، جمعوجورکردنها، تکهتکهکردنها، هلدادنها و اینطرف و آنطرف کشیدنها. به سفر خواهیم رفت. اشکال ندارد. این آدم مناسب من است و دیگر از خودم نمیپرسم…