این مقاله را به اشتراک بگذارید
داستان چاپ و دایر شدن نخستین چاپخانهها در ایران نیز حکایتی شنیدنی دارد. نخستینبار ظاهرا فرقهای از کرملیهای ارامنه در ۱۶۳۸ میلادی بودند که دستگاه چاپی برای خودشان در جلفای اصفهان دستوپا کردند و کتاب «زبور داوود» را بهزبان و خط ارمنی در بیش از پانصد صفحه منتشر کردند. چنین امکانی برای اقلیت ارامنه آن روزگار، نتیجه فضای مساعدی بود که شاه عباس صفوی و جانشینان او برای اقلیتهای مذهبی بهوجود آورده بودند. در سفرنامه شاردن به که به روزگار صفویان برمیگردد، اشارهای به آشنایی ایرانیان با صنعت چاپ و اشتیاق آنها برای استفاده از این صنعت شده است.
نخستین بار که یک چاپخانه اقدام به نشر کتاب به خط و زبان فارسی کرد، یکسال بعد از این تاریخ بوده است، نه در ایران که در لیدن هلند و بهدست مبلغان مسیحی که با هدف ترویج دین مسیحیت، کتابهایی را بهزبان فارسی منتشر کردند.
اما بقیه داستان میماند تا زمان فتحعلیشاه قاجار. عباس میرزا بهدلیل استقرار حکومتش در تبریز و نزدیکیاش با عثمانی و با برخی از صنایع که در آن دیار بهکار گرفته میشد، آشنا شد؛ علاوه بر آن، او خواهان پیشرفتهای نظامی و سیاسی بود، بهویژه برای تعلیم و آموزش سپاه شکست خورده در جنگهای با روس و دیگر علوم لازم، بهضرورت رفع عقبماندگیهای محسوس در آن زمان؛ در این میان چاپخانهای لازم بود که به نشر روزنامه و کتابهای آگاهیدهنده بهویژه کتابهای علمی اختصاص یابد. این مهم سرانجام با حمایت و پیگیریهای او محقق شد. بدین ترتیب، او بنای نخستین چاپخانهای را گذاشت که در ایران، بهزبان فارسی و با روش چاپ سربی، به نشر کتاب پرداخت. این چاپخانه را آقای زینالعابدین تبریزی در سال (۱۸۱۶)، ۱۲۳۳ هجری قمری در تبریز دایر کرد. فتحنامه، اثر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که تفصیلی است از جنگهای میان ایران و روس و نگارش آن به پنجسال پیش از این تاریخ برمیگشت، اولین کتابی بود که به فارسی منتشر شد. هفتسال بعد، زینالعابدین بهامر فتحعلی شاه به تهران احضار شد و چاپخانهای در تهران نیز بهسال ۱۲۴۰ هجری قمری تأسیس کرد. اما این پایان ماجرا نبود. چاپ سربی با وجود آنکه پیشرفتهتر از چاپ سنگی بود، چندان به مذاق ایرانیان خوش نیامد!
با عدم اقبال به چاپ سربی، جعفرخان تبریزی مأموریت یافت، راهی پایتخت روسیه شده و پس از تعلیم در مسکو، ابزار و وسایل چاپ سنگی را هم از آنجا به ایران وارد کند. عدم اقبال ایرانیان به چاپ سربی دلایل گوناگونی داشت که مهمترینش عادتی قدیمی بود که به خواندن کتابت نسخهنویسان و خط خوش آنان وجود داشت. چاپ سربی امکان زیباسازی را از خط فارسی میگرفت و همه خطوط به یک شکل چاپ میشدند، در حالی که در چاپ سنگی این امکان وجود داشت که کتابهایی با خط خوش منتشر شوند. اما چاپ سنگی بهدلیل نوع چاپ و دشواریهایش بر قیمت کتاب میافزود و از طرفی، بهدلیل کیفیت کاغذ و جوهر، امکان چاپ در شمارگان بالا وجود نداشت. اما با این حال کار تا آنجا بالا گرفت که برخی از مرتجعین چاپ با حروف سربی را نوعی کفر محسوب کردند! همین باعث شد که چاپ سنگی با همه محدودیتها و هزینههایش رواج پیدا کند. چاپ سنگی بر خوشنویسی نیز تأثیرهایی گذاشت؛ چراکه بهدلایل فنی محدودیتهایی را بر خوشنویسان تحمیل میکرد که باید آنها را رعایت میکردند و همین محدودیتها نیز زمینهساز تأثیرگذاریهایی بر خوشنویسی در خط فارسی شد. با این اوصاف، چاپ سنگی خیلی زود جایگزین چاپ سربی شد و دامنه آن به تهران و دیگر شهرها نیز کشیده شد. اولین اثر چاپ سنگی قرآنی خوشنویسی شده بود و بعد از آن ظاهرا کتاب زادالمعاد با چاپ سنگی منتشر شد. حدود نود سال بعد، نوه حاج زینالعابدین تبریزی (کسی که اولین دستگاه چاپ را به ایران آورده بود)، چاپخانهای دایر کرد که از ابزار و امکانات بهروزتری برخوردار بود. او که به زینالعابدین مطبعهچی معروف بود، پس از سفر حج، نام علمیه را انتخاب کرد و ظاهرا خاندان معروف علمی که هنوز در ایران در کار چاپ و نشر فعالند، نوادگان او هستند.
زینالعابدین علمیه وسایل و ابزار چاپخانه خود را از آلمان خریداری کرد و از راه مصر به بندر استامبول در عثمانی رساند و از آنجا نیز با چهل گاومیش به تبریز برد. نقل است که او برای رساندن دستگاهها به خانهاش، مجبور بود از کوچههای باریکی عبور کند که گاومیشها و بارشان نمیتوانستند از آن رد شوند، پس دیوارهای خانههای سر راه را خراب کرد و پس از جابهجایی، دوباره آنها را بالا برد. او همچنین بههمراه خود، هشت نفر از متخصصان صنعت چاپ را از آلمان به تبریز آورد تا کار کردن با دستگاهها را آموزش دهند. آنها بههمراه چاپخانه که در خانه بزرگ او تأسیس شد، مدتی میهمانش بودند.
در این رهگذر، نباید از تأسیس دارالفنون و تأثیر آن بر صنعت چاپ غافل شد. این مدرسه که بهدست امیرکبیر و با الگو گرفتن از مدارس غربی برای آموزش بهشیوه جدید تأسیس شد، برای چاپ کتابهای درسی و منابع مورد نیاز شاگردان خود، کارگاهی برای چاپ دایر کرد تا کتابهای درسی این دبیرستان را که اغلب به قلم استادان نوشته شده بود، به طبع برساند.
این کارگاه کوچک که «دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون تهران» نام گرفت، در سال ۱۲۶۸ هجری شمسی زیر نظر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، مدیر وقت دارالفنون، تأسیس شد و ظاهرا تا سال ۱۳۰۰ همچنان به کار خود ادامه داده است.
نخستین چاپخانه جامع دولتی که کتابها و روزنامههای گوناگونی چاپ میکرد، در دوره ناصرالدین شاه در تهران دایر شد. ناصرالدین شاه دستگاههای این چاپخانه را در بازگشت از سفر فرنگ با خود به ایران آورد. بعدها با فرا رسیدن عصر مشروطه و افزایش عناوین و تیراژ روزنامهها و گرایش مردم به کتابخوانی، چاپخانهها گسترش بسیاری یافتند. تقریبا در همین زمان بود که چاپ ژلاتینی وارد ایران شد و کمک حال مبارزان سیاسی آن روزگار گشت تا شبنامهها و اعلامیههای خود را بهراحتی تکثیر کنند. چاپ ژلاتینی این امکان را فراهم میآورد که در مکانی کوچک به امر چاپ بپردازند.
پس از اعلان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه و تشکیل مجلس اول، اصحاب مجلس برای چاپ و نشر روزنامه و دیگر موارد اختصاصی خود، چاپخانهای در مجلس دایر کردند که بهزودی به بزرگترین چاپخانه ایران بدل شد. دیگر چاپخانه مهم این دوران، چاپخانه شاهنشاهی بهسرپرستی عبدا… خان قاجار بود که چهره معروفی در صنعت چاپ بهحساب میآید. این چاپخانه نیز پس از مشروطه دایر شد و تا سال ۱۳۲۸ فعال بود.
در دوران احمد شاه، چاپ، گسترش بیشتری پیدا کرد و حتی حکومت رضاخان با وجود محدودیتهایی که برای روزنامهها و کاهش تعداد آنها اعمال میکرد، نتوانست از گسترش روزافزون چاپ و نشر کتاب جلوگیری کند. اینچنین بود که چاپخانهها یکی پس از دیگری راهاندازی شدند و حتی برخی نهادهای کشوری و لشکری نیز برای خود صاحب چاپخانه شدند؛ همانند ارتش، بانک ملی، اداره دخانیات و راهآهن. به مرور دستگاههای تازهای از راه رسید و شیوههای نوین جایگزین شیوههای قدیمیتر شد، دستگاههای چاپ استنسیل، چاپ ملخی، افست، رتاتیو، دور رنگ و چهار رنگ نیز تحولات بعدی را در این راه بهدنبال داشت که به گسترش صنعت چاپ و شرایط امروزین آن انجامید.