این مقاله را به اشتراک بگذارید
فریبا کلهر را همه میشناسند چهرهای که ما او را بهعنوان نویسنده ادبیات کودکان میشناسیم، اما اکنون برای بزرگسالان رمانی نوشته است که وجهی دیگر از فعالیت او در عرصه داستان نویسی را به نمایش گذاشته است.
«پایان یک مرد» در یک جریان چند بخشی سیر میکند و دارای زمان خطی گسسته است که رویدادها یکی پس از دیگری روایت میشوند و شخصیت پردازیها نیز در همین بستر رخ میدهند.
واژگان و متن در این نوشتار میتوانند گاهی دلبخواه معنا شوند، زیرا دارای بستهایی هستند که درون یک شبکه زبانی، بگونهای پیش میروند که در تماس با جهان بیرون، راهی متفاوت برای خود پیدا میکنند. حرکت آنان پایان نا پذیر بوده و در کل فراتر از این واژگانی هستند که در نظر ما میآیند و میروند. واژه گانی که از معنا فراتر رفته و متن را در تعلیق نگاه میدارند و ساختاری برای متن برای ما تعریف میکنند.
نگاه دوم من در مورد جایگاه توصیف در این رمان میباشد که به خواننده این امکان را میدهد که در جریان پدیدههای بیرونی و درونی روایت قرار بگیرد و بعد و فضای کافی برای رمان بهوجود بیا ورد و موجب تأخر هم داستانی گردد. بهعنوان مثال فرانک در جایی از رمان در ذهن با دیدن تیتر خبرهای روشن روزنامهها
با خودش مرور میکند :
امابا کابوس شب هایش چه باید کرد تا ریکی و خواب که همین که رویش میافتادند صدایی میآمد و تهدیدش میکرد… منت میگذاشت آزادیش صدقه سر اوست و اگر خطا کند….. انکار کند….. ص – ۱۷۴
لازم به ذکر میباشد اغلب تاخیرهای داستانی این رمان جنبه بیرونی و درونی دارند و شاید به زمانی پیش از آغاز متن بر گرددند و شامل تکرار رویدادهایی میشوند که پیشتر در جایگاه زمانی مناسب خو د روایت شدهاند و همین موضوع سبب پر شدن شکافهای داستانی شده است.
مطلب دیگر که هرچند لطمهای به داستان نمیزند، اما باید از آن نیز یاد شود موضوع شعار زد گی و بیان برخی مطالب سیاسی از دهان شخصیتهای این رمان هستیم که بنده نیازی به بیان این جملات نمیبینم
که در قالب دیالوگ دیده میشوند و نویسنده میتوانست با اوردن کدهایی و یا اشارات زود گذر از این جملات حذر میکرد. منظور پاراگرافهایی از صفحه ۱۰۸ و دیالو گهای قیصری و منولو گهای خبر نگار سیا سی و….. هستند.
خبرنگار سیاسی گفت : عربها کلی با این طرح مخالفت کردهاند. حماس، مجلس اردن، عراق، سوریه و… … .
موضوع دیگری که در این رمان قابل کشف است، در واقع گم شدهای است که هر کدام از شخصیتهای رمان دارند برای پیدا کردنش تقلا میکنند. و از طرف دیگر مردهای این رمان همه به انتها میرسند ودر واقع این زنها میباشند که ادامه پیدا میکنند. مسافرت رفتن فرانک برای یافتن بهروز نوعی ادامه پیدا کردن است.
– برویم بهروز را در زادگاهش پیدا کنیم. راهی سفر میشوند. میتوان گفت که عبدالحسین خان با ازدواج خودش به انتها میرسد و همچنین آقای روشن با زندان رفتن و بهروز با مرگ خود و… …
– از شهرهای سر راه گذشت و درست در آستانه بیرجند پیکان قهوهایاش با کامیونی تصادف کرد و جایی رفت که سالها پیش مادرش رفته بود و دو ماه پیش هم پدرش. ص -۸۰
موضوع دیگر که در این رمان به چشم میخورد نوعی هنجار شکنی است. واز آنجا شروع میشود که مهران از فرانک میخواهد صیغه او شود. فرانکی که دختر است و طبق شرع بایستی اجازه از پدر داشته باشد و….. و اعتراضی به اوضاع موجود که در متن کتاب در صفحه ۵۹ در چند جمله کلیدی از دهان پروانه زده میشوند : بله منم مثل شریعتی عقیده دارم پس از مدتی نهضتها و حرکتها تبدیل به نهاد میشوند، نهضت که تا ابد نباید نهضت بماند، باید استقرار پیدا کند. نهضت دینی هم که استثنا ء نیست و…
از این سخنان گه بگذریم در آخر باید بگویم ما با رمانی روبهرو هستیم که شخصیتی فلسفی محور آن است، فرانک تحصیلات دانشگاهی فلسفی دارد که فریبا کلهر از نگاه او و چند شخصیت دیگر اجتماع و عقاید مردانه را بهگونهای زیرکانه به نقد کشیده است و با نگاه زنانهای زنان را بگونهای ادامه دار و مردان را تمام شده نوشته است.
1 Comment
مریم
موفق باشید.