رفتن به محتوا رفتن به فوتر

آفتاب بی غروب؛ زندگی و آثار کاظم تینا تهرانی (ک. تینا)

2 نظر

  • hossein faraji
    ارسال شده 7 آوریل 2012 در 11:26 ب.ظ

    ــ فقط یک چشمه اون رو برات بگم واون مورد دائی منه که دوست صمیمی سهراب سپهری بود وبیشتر اوقات باهم بودند. نویسنده خیلی خوبی بود، شروع کرد به نوشتن و سه تا داستان نوشت که از لحاظ ادبی آنقدر نو بود که هنوز که هنوزه جامعه ما اون رو هضم نکرده، سبک اولیسه جیمز جویسه که صادق هدایت به دوستش فریدون هویدا برادر نخست وزیر اصرار می کرده اون رو براش ترجمه کنه یا خلاصه اونو براش توضیح بده، چون اولیسه، بزرگترین شاهکار ادبیات قرن شناخته شد و سروصدا پیدا کرده بود. دائی ما به سبک او می نوشت و کارش از بوف کور هدایت جلوتر بود. بهمین خاطر با هزینه شخصی خودش کتابهاش رو چاپ کرد. حتی یک نفر هم نخرید. سالها توی زیرزمین و راه پله های پشت بوم مونده بود و هرروز که به خانه می آمد، یکی از اونها رو به روزنامه نگار یا مفسری می داد که راجع بهش چیزی بنویسه، اونا هم می ذاشتن در کوزه فقط سهراب بود که کتابش رو خوند و اسم یکی از کتابها رو روی یه شعر خودش گذاشت وبه اوتقدیم کرد. شعرهای سهراب رو خوندی؟
    ــ نه.
    ــ آره اسم اون کتاب” آوار آفتاب” بود و او هم شعرش را بهمین اسم نامید وبه او تقدیم کرد.
    ــ ولی اسم قشنگیه، اسم دو کتاب دیگش چی بود؟
    ــ گذرگاه بی پایانی….
    ــ معلومه آدم باذوق وادیبیه.
    ــ بله ولی با محیط فرهنگی اجتماعی خودش فاصله داره.
    ــ شاید اشکال از دیگرونه که هنوز رشد نکردند.
    ــ شاید، ولی هرچی داره وحتی سلامتی خودش رو گذاشته رواین کارها. سرتاقچه، جمجمه مرده می ذاره، به جای گل تو اطاقش خاروخس می آره، آدم چندشش می شه.
    ــ حالا تو چطور خودت رو با اون مقایسه می کنی؟
    سیاوش لبخندی زد وگفت:
    ــ اگر دردم یکی بودی چه بودی؟
    از رمان : ماراتن دوّم

  • مهین طهماسبی
    ارسال شده 22 مارس 2013 در 9:22 ق.ظ

    با عرض سلام وادب. میشه لطفا پی دی اف آثار مرحوم تینا را برام ارسال کنید یا آدرسی لطف کنید که تهیه کنم. متأسفانه من نتونستم تهیه کنم. سپاسمند لطف جنابعالی

ارسال نظر

0.0/5