این مقاله را به اشتراک بگذارید
طبق یک باور خرافی و برداشت غلط از تقویم چند هزار ساله اقوام مایا و در آمیختن آن با پیشگوییهایی از دیگر فرهنگهای برخی در انتظار آن بودند که در روز ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ جهان به آخر برسد، عدهای حتی با برداشتن آذوقه و پناه بردن به مناطق امن (؟!) این جریان را زیادی جدی گرفتند، حال آنکه پیدا کردن جای امن در آخر دنیا، خودش مسئلهای بغرنجتر از پایان دنیاست! اما ظاهرا خدا هم سینمای کوئنتین تارانتینو را دوست دارد چون نگذاشت پیش از اکران عمومی این فیلم دنیا به آخر برسد و حالا آن جماعت خوش باور میتوانند برگردند به خانهشان، آذوقهها را با خیال راحت مصرف کنند و آماده شوند برای تماشای جانگوی آزاد شده که از ۲۵ دسامبر ۲۰۱۲ روی پرده میرود (البته تاریخ اکران آن در بریتانیا ۱۸ ژانویه است).
فردریش نیچه می گوید از میان همهی نوشتهها آنی را دوست میدارم که با خون خود نوشته باشند! بیشک این گفته که همانند بسیاری از گفتههای نیچه از منظرهای گوناگونی قابل تعبیر و تفسیر باشد؛ میتواند مدخل خوبی باشد برای ورود به سینمای کوئنتین تارانتینو، یکی از آن فیلمسازانی که با خون خود فیلمهایش را می سازد! از این منظر شاید بتوان او را با فیلمسازانی همچون سام پکین پا و یا حتی سرجیو لئونه همانند دانست (اگر چه هر یک دنیا و امضای خاص خود را دارند!).
تارانتینو نمونه خوبیست برای فیلمسازانی که قریحه و غریزه سینما را توامان با یکدیگر و به حد اعلا دارد، سنیمای او آمیزهای پرشکوه از شور و شعور، شوری برخاسته از غریزه سینما و شعوری حاصل قریحه و درک سینما. از این روست که سینمای او طرفداران پرشوری هم دارد و همچنین ساخته شدن هر فیلم تازه او یک اتفاق مهم در سینمای این روزگار محسوب میشود، سینمایی که به لحاظ فنی اگر چه پیش رفته، اما از دوران طلاییاش دور افتاده و امروز تنها فیلمسازانی چون تارانتینو هستند که میتوانند مارا نسبت به آینده آن امیدوار سازند.
«جانگوی آزاد شده» (جانگوی رهاشده) تازهترین اثر او این روزها منتظران بسیاری در چهارگوشه دنیا دارد که به انتظار اکران عمومی آن نشستهاند و یا تماشاگرانی چون ما که از این خرمای بر نخیل دستشان کوتاه است در انتظار انتشار نسخههای دی وی دی و یا دانلود جانگوی رهاشده کوئنتین تارانتینو هستند!
اما ماجرای این فیلم که یکی از بختهای اصلی گلدن گلوب و مراسم اسکار محسوب میشود چیست؟ در این نوشته همزمان با اکران عمومی جانگو… قرار است به حاشیه و متن این فیلم بپردازیم.
از همان زمانی که خبر ساخته شدن این فیلم رو خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت، علاقمندان سینما لحظه به لحظه پیگیر اخبار تازه درباره آن بودند از انتخاب بازیگران اصلی فیلم تا مراحل تولید و نهایتا انتشار نخستین عکسهای آن. اما پیش از پرداختن به فیلم بد نیست اشاره اس داشته باشین به دو خبر درباره این فیلمساز که در همین ایام شنیده شد. نحست اینکه کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) در دویستمین شماره مجله «توتال فیلم» برترین فیلمساز تمام عمر شناخته شد که درمیان این همه فیلمساز برجسته کسب این افتخار مهر تاییدی ست بر قابلیتهای خاص و منحصر به فرد تارانتینو که فیلمهایش را تماشایی و در عین حال هنرمندانه میسازد و دیگر خبر که البته چندان خوشایند نیست تعیین شصت سالگی به عنوان زمان بازنشستگی از سوی تارانتینوست، او گفته بعد از آن به جای فیلم ساختن نوشتن پیشه خواهد کرد.
بگذریم در فیلم تازه تارانتینو؛ لئوناردو دی کاپریو، جیمی فاکس، کریستوف والتس، ساموئل ال. جکسن، جرالد مکرانی، دنیس کریستوفر، لورا کایوتی،ام. سی. گینی،دان جانسن، کری واشنگتن، آنتونی لاپاگلیا، آر زد آ، تام ووپات، جیمز رمار، جیمز روسو، تاد آلن و جونا هیل ایفای نقش میکنند. برخی از این بازیگران پیش از این نیز تحربه همکاری با تارانتینو را داشتند. اما در این میان انتخاب دیکاپریو برای ایفای یکی از نقشهای اصلی فیلم بیش از همه مورد توجه رسانهها قرار گرفت و خود دی کاپرو نیز حساب ویژهای روی آن باز کرده چون برای اولین بار است که نقشی منفی برعهده گرفته است آنهم یکی از آن نفش منفیهای خشن و نفرت انگیز سینمای تارانتینو را. البته در این بین باید به این نکته هم اشاره کرد که کوئنتین تارانتینو خود نیز نقش کوتاهی را در «جانگوی آزاد شده» ایفا کرده است. صحنه های بازی او خیلی طولانی نیست اما گفته میشود که به یادماندنی از کار در آمده است. همانند هیچکاک که هادت داشت در صجنهای از فیلمهای خود دیده شود، تارانتینو هم دوست دارد در فیلم های خود نقش های کوتاهی را بازی کند ، همانند فیلمهای«حرامزاده های بی آبرو» ،«نشان مرگ» و «سگدانی» .
لئوناردو دی کاپریو که نقش منفیِ مالک یک کشتزار نیشکر را بازی کرده میگوید رفتار تنفرآمیز این شخصیت با با دیگر شخصیتهای فیلم برایش آزاردهنده بود و نسبت به این رفتارها از ابتدا دودل بوده.
«نخستین بار بود که تلاش میکردم شخصیتی را بازی کنم که خیلی ازش اکراه داشتم. بینهایت فضای ناراحتی بود… در دوران کودکی نژادپرستی را دیده بودم ولی نوع رفتاری که باید در این فیلم نسبت به دیگران از خودم بروز میدادم آزاردهنده بود. موقعیت ناراحتی بود. یکی از لحظات مهم برای من و نقش در دوران روخوانی فیملنامه پیش آمد. دست از کار کشیدم و رفتم پیش تارانتینو و پرسیدم که چه نیازی هست تا این حد پیش برویم؟ واجب است این نقش این همه خشن باشد؟ بازیگران وتارانتینو پاسخ دادند که اگر تو ملایم باشی این آدمها جهنم را جلوی چشمانت میآورند. اگر شخصیت را ملایم تصویر کنی به فیلم جفا خواهی کرد. همین باعث شد تا من انگیزه پیدا کنم و شخصیت را به این شکل ایفا کنم. حتی تحقیقات هم انجام دادم. درباره کشتزارهای نیشکر اطلاعات جمع آوری کردم. ما تا امروز فقط به این موضوع سطحی نگاه کردهایم. این مساله تاریخی را باید عمیقتر نگریست.. تارانتینو را برای آمیختن ژانرهای مختلف و پرداختن به موضوعی که تماشاگر را سرگرم میکند تحسین میکنم. در مرکز این داستان گروهی بازیگر بینظیر قرار دارد که یکدیگر را پشتیبانی کردند و به هم انگیزه دادند. راستش انگار ما مشوق هم بودیم.»
«جانگوی آزاد شده» یک فیلم وسترن است که به ماجرای بردهداری در امریکا میپردازد، فیلم قبلی تارانتینو «حرامزادههای بیآبرو» یک فیلم جنگی بود که ماجراهایش در جنگ جهانی دوم میگذشت. اما برخی این دو فیلم را دو بخش از یک تریلوّژی محسوب کردهاند که تارانتینو نیز با اشاره به این که «جانگوی آزاد شده» بخشی از یک تریلوژی غیررسمی است که با «حرامزادههای بیابرو» آغاز شده، آن را رد نکرده است.
او میگوید: « اما حرامزادههای بیآبرو و جانگوی آزاد شده دلالت بر یک تریلوژی دارند. هرچند با هم خیلی تفاوت دارند اما این دو فیلم کیفیت کنار هم قرار گرفتن را خواهند داشت. خیلی خوب خواهد بود که قسمت سومی هم درکارباشد. ولی هنوز نمیدانم قسمت آخر چیست.»
داستان «جانگو آزاد شده» در جنوب آمریکا دو سال پیش از آغاز جنگ داخلی روی میدهد. فاکس نقش بردهای به نام جانگو را بازی میکند که به واسطه گذشتهای پر از خشونت با صاحبان قبلیاش، با دکتر کینگ شولتس، جایزهبگیر آلمانی (والتس) رو در رو میشود.
شولتس در تعقیب برادران شرور بریتل است و تنها جانگو میتواند کمک کند او به پول خود برسد. شولتس که شخصیتی نامتعارف است به جانگو قول میدهد به محض به دام انداختن برادران بریتل – مرده یا زنده – او را آزاد کند.
ماموریت با موفقیت انجام میشود و شولتس، جانگو را آزاد میکند، اما هر دو مرد تصمیم میگیرند راه خود را از هم جدا نکنند. در عوض، شولتس با کمک جانگو به دنبال جنایتکاران تحت تعقیب جنوبی میرود.
از سوی دیگر، جانگو که مهارتهایی فوقالعاده دارد تنها به یک چیز میاندیشد: یافتن و آزاد کردن همسرش برومهیلدا (واشنگتن) که مدتها پیش در جریان تجارت برده او را از دست داده است.
جستجوهای جانگو و شولتس در نهایت آنها را به کالوین کندی، صاحب کشتزار کندیلند و بردهدار سادیستی (دی کاپریو) میرساند. کندی در این کشتزار با مدیریت ایس وودی تعلیمدهنده خود بردهها را به مسابقات مرگبار با یکدیگر وادار میکند.
حضور جانگو و شولتس در کشتزار باعث سوءظن استفن، یک برده خانگی و دست راست کندی (جکسن) میشود. اوضاع به گونهای پیش میرود که جانگو و شولتس باید بین استقلال و همبستگی همین طور ایثار و بقا، یک کدام را انتخاب کنند.
گفتنی ست که مدت زمان این فیلم سه ساعت و نیم طول می کشد و تارانتینو اگرچه پیشنهاداتی برای دو قسمتی کردن آن داشته اما ترجیح داده مثل «میل را بکش» آن را دو قسمتی نکند.
در شب مراسمی که موزه هنرهای معاصر نیویورک برای تارانتینو برگزار کرده بود و چهرههای سرشناسی از جمله دایان کروگر، پیتر باگدانوویچ (کارگردان ماه کاغذی و کارشناس سینما)، کیتی هولمز و.. حضور داشتند؛ خیلیها از «جنگوی آزاد شده» تعریف کردند.
پیتر باگدانوویچ درباره جنگوی آزاد شده گفت که این فیلم یقه آدم را میگیرد و تا انتها رها نمیکند. به نظر باگدانوویچ «جنگوی آزاد شده» بهترین فیلم تارانتینو تا امروز است.
گفتنی است که کمپانی واینستاین برای نمایش افتتاحیه فیلم در شهر لس آنجلس را به دلیل حادثه کشتار دانش آموزان کانکتیکات لغو کرد، بنابراین این فیلم به نمایش در می آید اما فرش قرمزی برای آن درکار نخواهد بود!
در روز کنفرانس مطبوعاتی فیلم جدید کوئنتین تارانتینو «جانگوی آزاد شده»، بازیگران و چهرههای سرشناسی حضور داشتند که لئوناردو دی کاپریو، کریستف والتس، جوناه هیل، کری واشینگتن، جیمی فاکس، هاروی واینستاین (تهیه کننده) سمئول. ال جکسن، والتن گوگینز از آن جمله اند.
تارانتینو در پاسخ به این سوال که چرا در آخرین فیلمش به موضوع وحشتناک و تلخی پرداخته است، پاسخ داد: «من همیشه میخواستم به گذشته وحشتناک امریکا درباره برده داری بپردازم. اما نمیخواستم یک فیلم برده داری صرف بسازم. میخواستم فیلم ژانر داشته باشد.. برده داری گویی ا شتباه همه مردم آمریکا است. هیچ کس نمیخواست به آن نگاه کند. کلی قصه درداستانهای روایی مختلف از برده داری هست. من میخواستم نخستین کارگردانی باشم که بدین شکل از دروازه بیرون میآیم (به آن میپردازم).»
سرانجام تارانتینو با فیلم کمیک، پر خونریزی، وسترن-اسپاگتی و سه ساعت ونیمه خود توانست از دروازها بیرون بزند..
تارانتینو در ادامه فاش کرد: «در مقطعی هاروی واینستاین گفت بیا فیلم را دوقسمتی کنیم که من گفتم نه. درمورد این فیلم چنین تمهیدی جواب نمیدهد.»
زمانی که در کنفرانس خبرنگاری از تارانتینو پرسید که آیا نسخه طولانیتر از جانگوی آزاد شده وجود دارد؟ تارانتینو پاسخ مثبت داد و اعلام کرد که روزی این نسخه کامل را عرضه خواهد کرد.
«هنوز نسبت به زمان نمایش این نسخه تصمیم نگرفتهام. منتظرم فیلم به نمایش عمومی درآید. سپس تصمیم گیری خواهم کرد که نسخه طولانیتر را چه زمانی به نمایش درآورم. فیلمنامهای که نوشتهام شبیه رمان است. اگر بخواهم دوباره روی این پروزه کار کنم فیلمنامه را به عنوان رمان منتشر کنم البته همه اینها به پس از نمایش فیلم موکول خواهد شد. میتوانم همان کاری کنم که کوین کاستنر با نسخه کامل و طولانی تر رقص با گرگها انجام داد. خوب هم از عهدهاش برمیآیم. چون اگر سکانسهای اضافی را در این نسخه آماده نمایش قرار میدادم داستان عوض میشد. اما میخواهم این نسخه همین داستان باشد.»
باوجود آنکه تماشاگران فیلم اغلب از آن تعریف گرده اند اماباید منتظر بود و دید آیا اینبار هم تارانتینو همچون همیشه ما را غافلگیر خواهد کرد یا نه!
(در تنظیم بخش هایی از این نوشته از اخبار پراکنده در سایت های سینمایی استفاده شده)
تیزر فیلم جانگوی آزاد شده را از اینجا می توانید دانلود کنید
http://www.cinemanegar.com/articleview.php?cat=23&id=4878