این مقاله را به اشتراک بگذارید
نخستین بار که «بچه رزمری» پولانسکی را دیدم یک هفتهای شب و روز به جزییاتش فکر می کردم، گاه شبها از خواب برمیخاستم، چیز دیگری جز آنچه در فیلم دیده بودم به ذهنم نمیآمد و در آن حال خواب و بیداری به آن فکر میکردم، کمتر با فیلمی روبه رو شده ام که چنین تاثیر رهایی ناپذیری بر من بگذارد، جوری که زمان بخواهد تا از دست آن خلاص بشوم. شاید روزی درباره این فیلم و جزییات بسیارش که در هربار دیدن بخشی از آن رمزگشایی میشود چیزی نوشتم، اما به اعتبار همین مختصر هم میتوانم بگویم، بچه رزمری از دید من یک شاهکار استثنایی ست که اگر ندیده باشی چیزی در زندگی تو جایش خالی مانده. فیلم از جنبههایی حکایت فروختن روح خود به شیطان است، کاری که انسانها نه تنها با آن بیگانه نیستند که چه بسا برخی بدان عادت داشته باشند. مطلب زیر از پرویز جاهد درباره موسیقی متن فوق العاده این فیلم است که ارجاعاتی هم به خود فیلم در آن داده شده. (حمید رضا امیدی سرور)
***
دربارهی موسیقی فیلم بچه روزمری(Rosemary’s Baby): لالایی شیطان
پرویز جاهد
بچه رزمری (Rosemary’s Baby) ساختهی رومن پولانسکی (Roman Polanski) از نمونههای درخشان سینمای وحشت است.
این فیلم در واقع نخستین فیلم هالیوودی رومن پولانسکی بعد از مهاجرت به آمریکاست و به همراه محلهی چینیها (China Town) از موفقترین آثار آمریکایی این فیلمساز برجستهی لهستانی محسوب میشود.
پولانسکی بعد از تثبیت موقعیت هنریاش در سینمای لهستان با ساختن فیلم چاقو در آب (Knife in the Water) به انگلستان مهاجرت کرد و فیلم نفرت (Repulsion) را در لندن با شرکت کاترین دونوو ساخت که مطالعهای تکاندهنده دربارهی سرکوب جنسی و هراس ناشی از آن بود. به دنبال آن فیلم گانگستری طنزآمیز و گروتسک بنبست (Cul-de-sac) را ساخت. پس از آن به آمریکا رفت و فیلمهای بچه رزمری، محلهی چینیها، و دیوانه (Frantic) را ساخت. مطالعه در باب شکلهای مختلف جنون، پارانویا و هراس انسان از ویژگیهای مهم فیلمهای پولانسکی است.
در فیلم بچه رزمری نیز رزمری زن معصوم و سادهای است که به تدریج سلامت عقلی خود را از دست میدهد و به مرز جنون و پارانویا میرسد. این فیلم بر اساس رمان ایرا لوین (Ira Levin) ساخته شده اما ذهنیت بدبینانه، تیره و خشن پولانسکی، بعد دیگری به آن بخشیده است.
گای وودهاوز (جان کسهوتس) و همسرش رزمری (میا فارو) به آپارتمان شیک و قدیمیای در منطقهی منهاتان نیویورک نقل مکان میکنند. گای هنرپیشهی بد شانسی است که روح خود و جسم همسرش را به شیطان میفروشد تا او بچه شیطان را به دنیا بیاورد.
ویژگی مهم بچه رزمری و تفاوت آن با فیلمهای دیگر سینمای وحشت در رویکرد واقعگرایانه پولانسکی به این ژانر است. به این معنی که فیلم از عناصر و نشانههای رایج و معمول سینمای وحشت فاصله میگیرد. با اینکه موضوع فیلم مربوط به شیطانپرستان و جادوگران است اما هیچ کاراکتر به ظاهر شیطانی در فیلم وجود ندارد. برخلاف معمول فیلمهای ترسناک، هیچ لوکیشن عجیب و غریب، گوتیک ومرموزی در فیلم نیست و بیشتر حوادث در آپارتمان شیک و نسبتاً مجلل رزمری یا در خیابانهای نیویورک اتفاق میافتد.
فیلم با اسبابکشی زوج جوان به آپارتمان جدیدشان شروع میشود. آسمان آبی و آفتابی است و نور دلپذیری اتاق را روشن کرده. همه چیز حکایت از دنیایی گرم و پرنشاط دارد اما به تدریج وضعیت تغییر میکند و نشانههای شر آشکار میشود. دوستی و صمیمیت و مهربانی اغراقآمیز همسایگان پیر رزمری غیرعادی و سوءظنبرانگیز است. آنها مرتب رزمری و شوهرش را به شام و نوشیدن مشروب دعوت میکنند. مراسمی که نشانههایی از یک آیین فرقهای است. در واقع شیطان در قالب همسایگان و شوهر مهربان و دلسوز و با لبخند به سراغ رزمری میآید.
رزمری که در کابوس خود به وسیلهی شیطان حامله میشود به تدریج احساس میکند که در فضایی شوم و سرکوبکننده قرار گرفته است. همسایگان پیر که نگران سرنوشت بچهاند، مرتب او را زیر نظر دارند. رزمری پی میبرد که ناخواسته وارد دنیای شیطانپرستان شده است و آنها قصد دارند به کمک شوهرش فرزندش را برای شیطان قربانی کنند.
فیلم به آرامی پیش میرود و فضای دلهره، ترس، و سوءظن به تدریج ساخته میشود. نیرویی جادویی رزمری را به طرف شوهر و همسایگانش میکشاند و در پایان وقتی او کودکش را به دنیا میآورد، غریزهی مادرانه به او اجازه نمیدهد که از او جدا شود. بنابراین در کنار فرزندش و در میان شیطانپرستان میماند و تسلیم ایدههای شیطانی آنها میشود و تصمیم میگیرد بچهاش را بزرگ کند.
بچه رزمری نخستین فیلمی است که در بارهی تولد ضد مسیح در سینما حرف میزند. بعد از این فیلم است که فیلمهای جنگیر و طالع نحس بر اساس ایدهی ضد مسیح ساخته میشوند.
پولانسکی در بچه رزمری، پرسشهای مهمی را دربارهی شیطان و نیروهای اهریمنی و حضورشان در زندگی روزمرهی انسانی مطرح میکند. اینکه آیا شیطان وجود دارد یا زادهی پارانویا و ترس انسان است و اگر وجود دارد چگونه میتوان بر او غلبه کرد. ابهام فیلم راه را برای تفسیرهای متافیزیکی و ماوراءطبیعی باز میگذارد. پولانسکی اجازه میدهد که ترس، پارانویا، و جنون به تدریج از دل زندگی روزمره و ظاهراً عادی و طبیعی زاده شود.
موسیقی کریستوفر کومدا نیز که با لالایی آرام و ملایمی شروع میشود به تدریج با تغییر فضای فیلم لحن مرموز، شیطانی، و دلهرهآوری پیدا میکند. تم رزمری که همان تم لالایی است، تمی است که همهی قطعات فیلم را به هم متصل میکند. ملودیای آرام و لطیف که بر شکنندگی و آسیبپذیری شخصیت رزمری تأکید دارد.
کریستوف یا کریستوفر کومدا، آهنگساز و نوازندهی جاز لهستانی، کارش را در سینما با ساختن موسیقی برای فیلمهای کوتاه رومن پولانسکی از جمله فیلم طنزآمیز و سوررئالیستی دو مرد و یک کمد (۱۹۵۸) شروع کرد وهمکاریاش را با این فیلمساز تا زمان مرگ ناگهانیاش در ۱۹۶۹ در سن ۳۸ سالگی ادامه داد.
پولانسکی بعد از مهاجرت به آمریکا او را نیز با خود به آمریکا برد و به هالیوود معرفی کرد. اگرچه عمرش کفاف نداد تا از قابلیتهایش در ساختن موسیقی فیلم به تمامی بهره ببرد چرا که یک سال بعد از ساخته شدن بچه رزمری بر اثر ضربهی مغزی درگذشت.
موسیقی فیلم بچه رزمری شروع خوبی برای شناختن استعداد و خلاقیتهای آهنگسازی کریستوف کومداست. کومدا با ترکیب موسیقی گوتیک، جاز، و پاپ دههی شصت در بچه رزمری به نتیجهی شگفتانگیزی میرسد.
در یکی از صحنههای فیلم که مربوط به کابوس رزمری است و شکلی سوررئالیستی دارد، او را میبینیم که بر تخت دراز کشیده و اتاقش به تدریج در آب غرق میشود. ناگهان رزمری خود را در محاصرهی شیطانپرستان و در یک مراسم آیینی شیطانی میبیند که در آن شوهرش به یک حیوان اهریمنی تبدیل شده و به او تجاوز میکند. قطعهی خواب (Dream) که برای این صحنه ساخته شده ترکیبی از موسیقی جاز، سینتی سایزر، و نجواهایی است که کیفیتی گوتیک، شوم، و دلهرهآور دارد. و فضای شیطانی حاکم بر صحنه را تقویت میکند.
موسیقی کومدا، رشد تدریجی اضطراب و پارانویا را در رزمری به خوبی منتقل میکند. با اینکه پولانسکی موفقیت فیلم را مدیون موسیقی آن و تخیل خلاقانهی کومدا میداند، اما نمیتوان کارگردانی استادانهی او را در خلق فضایی شوم و دلهرهآور و بازیگری درخشان و متقاعدکنندهی میا فارو را در نقش زنی معصوم و بیپناه که قربانی خواست شیطانپرستان میشود، فراموش کرد. در واقع با فیلم بچه رزمری است که میا فارو از یک هنرپیشهی معمولی سریالهای تلویزیونی مثل پیتون پلیس (Pyton Place) به یک ستارهی سینما تبدیل میشود.
قطعات panic و What have you done to its eyes از ساوند ترک فیلم، از ترسناکترین قطعات موسیقی فیلم بچه رزمری است. قطعاتی که تمام ترس، وحشت، و اضطراب درونی رزمری را منعکس میکند و بیانگر حقیقت هولناکی است که در پایان فیلم برای او آشکار میشود.
زمانه – انتشار در مدو مه : بهمن ۱۳۹۱