این مقاله را به اشتراک بگذارید
اندرو اوهیر منتقد نشریه سالن بعد از نامه ای که به آکادمی اسکار نوشت و در مورد انتخاب احتمالی فیلم آرگو به آنها انتقاد کرد، در ایران به چهره سرشناسی بدل شد، همین نکته باعث شد نا خبرگزاری مهر گفتگویی با او ترتیب بدهد که حاوی نکات جالبی در مورد فیلم آرگو، شش کارمند سفارت امریکا و همچنین ماجرای اسکار سیاسی گفته که در ادامه می خوانید.
اندرو اوهیر : “آرگو” را افسانهای تاریخی خوانده که بیشتر ماهیت تجاری دارد و به جای ارائه تصویری واقعی از رویداد، به فکر پر کردن جیب خود است.
این منتقد سینمایی در پاسخ به این پرسش که شما در مقالهای در مورد آرگو، این فیلم را یک فیلم تبلیغاتی معرفی کرده بودید. منظورتان از فیلم خوش آب و رنگ تبلیغاتی چیست؟ تصریح کرد: در توصیف آرگو به عنوان فیلم تبلیغاتی، منظورم این بود که این فیلم بهجای مواجه شدن صادقانه با یک موقعیت پیچیده تاریخی، داستان دو کانادایی ساکن یک مهمانسرا را به صورت ماجراجویی مهیج روایت میکند.
وی افزود: اصولاً آرگو به جای آنکه یک فیلم تاریخی باشد، بیشتر فیلمی مهیج از همان نوعی است که مصرفکنندگان فیلمهای هالیوودی میپسندند. آرگو اساسا فیلم صادقی نیست و حداقل این است که صداقت آرگو به اندازه نامزدهای دیگری چون “لینکلن” و “سی دقیقه نیمه شب” نبوده است. البته برخی مواقع، فیلم سعی میکند که صادق باشد مثلاً در نشان دادن تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان که دقیقاً شبیه تصاویر واقعی سال ۱۹۷۹ هستند، اما نزدیک به نصف دوم فیلم، داستانی ساختگی است که به جریان واقعی شباهتی ندارد.
این منتقد آمریکایی افزود: وقتی میگویم که آرگو یک افسانه تاریخی است، منظور این است که گرچه فیلم از یک واقعیت تاریخی ساخته شده اما به اسطورهای برای نمایش قهرمانبازی آمریکایی تبدیل شده است.
اندرو اوهیر در توضیح موارد غیرواقعی فیلم آرگو، به بخش بسیار کوچکی از نیمه دوم آرگو درست است. ۶ آمریکایی در سفارت کانادا هرگز بازار بزرگ تهران را ندیدهاند و نیز تهرانیهای عصبانی در خیابان آنها را دنبال نکردهاند. همینقدر از بخش دوم واقعیت دارد که آنها با استفاده از پاسپورت جعلی کانادایی، از ایران خارج شدهاند و اتفاقاً هیچ مشکلی در راه خروج از ایران نداشتهاند و مثلاً برخلاف تصویری که فیلم ارائه میدهد، ماموران سپاه پاسداران از آنها بازجویی نکردهاند و هیچ کس از آنها در مورد داستانی که تحت پوشش آن، فیلم میساختند پرس و جو نکرده است.
برخلاف آنچه در آرگو نمایش داده شده، هیچ تعقیب و گریزی در پیادهروها نبوده و هیچ اصلاً جریان خاصی در مورد رفتن آنها مطرح نبوده است. آنها سوار هواپیما شده و درست مانند مسافران معمولی ایران را ترک کردهاند. فیلم میخواهد چنین وانمود کند که سازمان سیا تمام داستان را طراحی کرده، درحالیکه بنا به روایت جیمی کارتر، ۹۰ درصد از جریان، توسط کاناداییها انجام گرفته بود.
اوهیر در عین حال در پاسخ به اینکه چرا در اقدامی بیسابقه، اعلام برنده اسکار از کاخ سفید توسط بانوی اول امریکا آن هم برای یک فیلم ضد ایرانی صورت گرفت؟ اظهار کرد: راستش را بخواهید این جریان، هیچ چیز بخصوصی را نشان نمیدهد. از نظر من، خانم اوباما نمیدانست که در داخل پاکت چیست تا آنکه آن را باز کرد. همچنین، البته این را میفهمم که چرا آرگو را یک فیلم ضد ایرانی میدانید اما به نظر من، هدف این فیلم صرفاً تجاری و برآوردن نیاز مخاطب هالیوودی بوده تا اینکه بخواهد یک فیلم ایدئولوژیک باشد. آرگو بیشتر فیلمی تجاری است که میخواهد به آمریکاییها این اطمینان را بدهد که این کشور، بهترین مکان برای زندگی است و به دنبال ایجاد تنش بین ایران و غرب نیست.
*
و باز هم آرگو و اسکار سیاسی:
شاه حسینی: “جدایی نادر از سیمین” و “آرگو” معتقدند که ایران جهنمی است برای زیستن!
در میدان سخن درباره فیلم آرگو و سیاسی بودن اسکار جالب ترین و سنحیده ترین نکته را یکی از مدیران میانی سینمایی ایران گفت، امیدواریم حق ایشان را توفیق دهد که قضیه را روشن و مشکل ما را با آرگو ، اسکار سیاسی و البته جدایی نادر از سیمین حل کردند!
مجید شاه حسینی در برنامه هفت و در بخشی که به سینمای دینی اختصاص داشت، برای اینکه از قافله عقب نماند با اشاره به مراسم اسکار امسال عنوان کرد: اسکار به همان دلیلی به ” آرگو” تعلق گرفت که سال گذشته به فیلم “جدایی نادر از سیمین” رسید. پیام هر دو فیلم این است که ایران جهنمی است برای زیستن و باید از آن گریخت. پس نباید بگوییم که اسکار سال گذشته خوب بوده و اسکار امسال بد. فهم این مسئله اصلا دشوار نیست.
البته در این برنامه در بخش نقد فیلم دزدان خیابان جردن نیز اشاره ای به آرگو و اسکار شد که در نوع خود جالب بود!
در ابتدا اسلامی با اشاره به مراسم اسکار امسال عنوان کرد: ای کاش ما هم لابی کرده بودیم و فیلم “دزدان خیابان جردن” را برای اسکار فرستاده بودیم چون با جایزه ای که به فیلم “آرگو” دادند بعید نبود فیلم ما هم جایزه بگیرد.
داریوش بابائیان نیز عنوان کرد: جا دارد باز هم به اصغر فرهادی برای دریافت اسکار سال گذشته تبریک بگوییم. همچنین ساختار فیلم “آرگو” را محکوم می کنم و امیدوارم که تلاش کنیم از فیلمسازانمان حمایت کنیم.
محمد تقی فهیم که به عنوان منتقد در برنامه حضور داشت، در این زمینه عنوان کرد: انتخاب یک فیلم ضعیف سیاسی پیامدار نشان داد که برخی دوستان ما اشتباه می کنند. اسکار جایزه ای سیاسی است و نشان داد که اگر سینماگران ما نگاهی به اسکار دارند راه به جایی نمی برند. پیام روشن این فیلم مشخص کرد که شرکت در اسکار مزیتی برای سینماگران ما به حساب نمی آید. ما باید این شیفتگی را کنار بگذاریم.
البته ماجرا به اینجا ختم نشد و در برنامه هفت که به طور کلی تحت الشعاع آرگو و دادن اسکار به این فیلم بود، اشارات دیگری هم به فیلم شد:
محمود گبرلو که سرمقاله این هفته برنامه را به اسکار اختصاص داده بود، در اینباره عنوان کرد: هفته گذشته فیلمی انتخاب شد که چهره سیاهی از مردم ایران و تحریفی تاریخی را به نمایش گذاشت.
وی ادامه داد: این اولین بار نیست که چنین برخوردی با ایران شده است. حرکتی است که از سالها قبل آغاز شده و غربیها همواره تلاش میکنند به همبستگی مردم ایران ضربه بزنند اما موفق نمیشوند. نکته مهم و اساسی این است که اهالی سینمای ایران، سیاستگذاران و هنرمندان در مقابل این حرکت ها چه برخوردی می کنند.
گبرلو عنوان کرد: باید دید سینمای ایران در این سی و اندی سال چه کرده است. همه افرادی که در طول این سالها دستاندرکار بودند باید در این زمینه پاسخگو باشند که در مقابل این حرکت ها چه تمهیدی اندیشیده اند. باید از طریق سینما گام هایی را برداریم؛ البته با کنار گذاشتن اختلافها.
ایرانیهای سراسر جهان از جایزهای که به “آرگو” اهدا شد آزردهخاطر شدند
امیر اسفندیاری مدیر امور بین الملل بنیاد سینمایی فارابی در ادامه پشت خط آمد و درباره اهدای جایزه بهترین فیلم به آرگو در اسکار امسال عنوان کرد: قبلا هم در هالیوود چنین آثاری ساخته شده است که منطبق بر واقعیات نیست. طبیعتا وقتی آمریکا از ماجرایی مثل گروگان گیری که در آن زخم خورده فیلمی می سازد به نفع خودش است. اما وقتی چنین فیلم متوسطی جایزه بهترین فیلم اسکار را می گیرد و میشل اوباما این جایزه را اهدا می کند، بسیار پرمعنا است.
بسته خبری مد و مه – ۱۲ اسفند ۱۳۹۱