داود میرباقری کارگردان سریال «مختارنامه» و عضو هیات داوری جشنواره فجر ۳۱ در تازه ترین مصاحبه خود با حسین معززی نیا در همشهری ۲۴ از فیلم «رسوایی» انتقاد کرده است. میر باقری گفته : مضمون فیلم رسوایی متعالی است اما صرف داشتن این مضمون که فیلم را شکل نمی دهد. رسوایی دارد از مولفه هایی استفاده می کند که دورانش سپری شده .هیچ خلاقیتی برای شکل دادن به یک فضای جدید در فیلم نمی بینید.همان مولفه های سینمای دهه چهل وپنجاه کمی به روز شده و در فیلم گنجانده شده. کهنگی وتکرار این مولفه هاباعث شد دوستان هیات داوری نتوانند به فیلم نزدیک شوند.
وی درادامه گفته :حالا این وسط چیزهای خوبی در فیلم وجود دارد .من خودم معتقدم کاری که اکبر عبدی در رسوایی انجام داده یک نوع تالیف است.یک نوع خلق است . با توجه به سابقه او انتتظار نداشتیم ببینیم او نقش یک روحانی را بازی کرده و در عین حال به ورطه مبالغه نیافتاده ، کاریکاتور نشده و لحظات واقعا موثری را درنقش آورده است.
معتقد بودم فیلم را به خاطر این بازی باید مورد توجه قرار داد . بحثهای مفصلی هم شد .اما آن کلیت ناموفق تاثیرش را روی قضاوت دوستان گذاشت.گفتند وقتی کلیت فیلم اینقدر خراب است چیزهای خوبش ارزش مکث ندارد.
*
تهمینه میلانی: آرگو ایران ستیز نیست!
تهمینه میلانی کارگردان مطرح سینما دریادداشتی در روزنامه “شرق” نوشته:
«آرگو» که توانست جایزه بهترین کارگردانی را بگیرد، از نظر معیارهای فیلمسازی فیلم خوبی است اما درخشان نیست. من تصور می کنم امسال فیلم های درخشان زیادی در اسکار وجود نداشت به همین دلیل آرگو به دلیل موضوع ملتهبی که داشت، شانس بیشتری برای مطرح شدن داشت. من برخلاف عده ای که فکر می کنند این فیلم علیه سیاستمداران ایرانی ساخته شده و ایرانستیز است، چنین تصوری ندارم و فکر می کنم اگر سیاستی پشت ساخت این فیلم باشد، جهت عادیکردن روابط میان دو کشور است چراکه اگر هالیوود با قدرت تکنیکی و تخصصی که میشناسیم، بخواهد فیلم سیاسی علیه ایران بسازد، به سادگی می تواند این کار را انجام دهد.
فیلم «آرگو» شاخصه های این نقطه نظر را ندارد و به جز دو صحنه غیرواقعی یعنی صحنه اعدام در خیابان و چند صحنه دیگر، فضای ملتهب آن روزها را ملایم نشان داده است. برای همین سیاسی کردن این جایزه ما را به واقعیت نمی رساند. برای قضاوت صحیح اول باید تمام فیلم های اسکار را دید. من بخش مهمی از این فیلم ها را دیده ام و آنها را نسبت به فیلم «آرگو» درخشان نیافتم. شاید فیلم تارانتینو شایستگی بیشتری به لحاظ سینمایی برای جایزه بهترین فیلم و کارگردانی داشت، اما باقی فیلمهای رقیب، بهتر از «آرگو» نبودند.
*
محمود احمدینژاد: مملکت و دین با یک فیلم و سریال زیر سوال نمیرود!
محمود احمدینژاد در مراسم رسمی افتتاح دو شبکه تلویزیونی تماشا و سلامت گفت:
او با اشاره به اینکه میدانم در کار و مسئولیت صداوسیما محدودیتهای بسیاری وجود دارد و کسانی که در کار شما دخالت میکنند بسیار هستند، گفت: به طور مثال وقتی فیلمی پخش میشود میگویند دین زیر سوال رفت، اما مملکت و دین با یک فیلم و سریال زیر سوال نمیرود، چون مفت به دست نیامده و هزاران سال این جریان تاریخی وجود داشته است چرا که شاهدیم ایران را ۳۰۰، ۴۰۰ سال اشغال کردند، اما دین مردم از دست نرفت، بلکه اشغالگران به دین مردم در آمدند پس اینکه آهنگی پخش میشود و یا خانمی صحبت میکند و میگویند دین رفت و شرع رفت، اینها از کوتهبینی است و باید گفت اگر کسی با این موارد مشکلی برایش پیش میآید نباید نگاه کند.
*
امین حیایی: از «قلادههای طلا» ۱۰۰ میلیون گرفتم که خرج زندگیام شد…من فقط در «قلادههای طلا» بازی کردم؛ اگر اعتراضی دارید بروید سراغ کارگردان!
در یک نشست خبری که برای نمایش قحطی نور امین حیایی برپا شده بود یکی از خبرنگاران گفت هزینه نمایش را از پولی که از «قلادههای طلا» دریافت کردید تامین کردید که این حرف با واکنش حیایی مواجه شد: «پول «قلادههای طلا» نبود. من از آن کار ۱۰۰ میلیون دریافت کردم که خرج زندگیام شد. ۲۲ سال است که کلی فیلم بازی کردهام فقط «قلادههای طلا» را میبینید. من فقط در آن کار بازی کردم. اگر اعتراضی دارید بروید سراغ کارگردان. اگر من در فیلمی نقش معتاد یا دزد را بازی میکنم به معنای این نیست که من معتاد یا دزد هستم. وقتی که نقش سیاسی هم بازی میکنم به این معنا نیست که من سیاسی هستم.»
*
مهرزاد دانش: انگار برخی جریانهای داخلی از ساخت آرگو خوشحال ترند!
مهرزاد دانش در واکنش به آنها که جدایی نادر از سیمین و آرگو را در یک خط فرض می کنند:
ظاهرا بیش از آنکه آمریکاییها و مخصوصا بن افلک و جرج کلونی از موفقیت «آرگو» در اسکار خوشحال باشند، بعضی از جریانهای خودارزشی پندار داخلی خرسندترند و نمیتوانند شادمانی خود را از آن پنهان کنند، چه آنکه گمان میبرند حالا ادعایشان درباره سیاسی بودن اسکار و مخصوصا مشکوک بودن موفقیت پارسال «جدایی نادر از سیمین» در اسکار اثبات شده است و…
اما «جدایی نادر از سیمین»… واقعا موفقیت این فیلم چه ربط و یا شباهتی به «آرگو» دارد؟ جدایی… برخلاف «آرگو» در اغلب جشنوارهها و محافل سینمایی معتبر دنیا اعم از آمریکایی و غیرآمریکایی موفقیتهای چشمگیر کسب کرد و برای همین جوایز آمریکاییاش تنها بخشی کوچک از زنجیره افتخاراتش هستند.
*
مدیر پروژه نمایش موسیقایی« قحطی نور»:
امین حیایی ۷۵۰میلیون تومان خرج دلش کرد!
«قحطی نور» پرفورمنس موسیقایی امین حیایی که در آن حکایت دوران سلطه ظلمت و سیاهی بر دنیا و آدمیان را به تصویر کشیده است، روایت آنگاه است که انسانها چون بردگان جان خود را در نیروی حیات اهریمن میاندازند و حاصل همه تلاشها و کوششها به کام اهریمن است. اما اجرای قحطی نور برای این بازیگر که پیش از این او را تنها در هیبت بازیگر سینما میشناختیم، حدود ۷۵۰میلیون تومان هزینه در برداشته است و این در حالی است که به نظر نمیرسد با تعداد اجراهای محدودی که این نمایش از سر گذراند، هزینههای اجرا تامین شده بود.
رضا معینی که به عنوان مدیر این پروژه با امین حیایی فعالیت میکند، در پاسخ به این سوال که آیا این نمایش توانسته است هزینههای خود را تامین کند، میگوید: «ما هنوز نتوانستهایم درآمد حاصل از گیشه را برآورد کنیم، اما با وضعیتی که ما اجرا کردیم و یک روز با تعطیلی مواجه شدیم، با برنامه مد و لباس و همچنین حضور شخصیتهای سیاسی در تالار وحدت که امکان اجرا را از ما سلب میکرد، به نظر نمیرسد که این هزینهها تامین شده باشد.» با این وجود اما او از استقبالها راضی است: «جز دو، سه شب اول اجرا تمام روزها سالنهای ما پر بوده و این اتفاق خوبی است، ما حتی در شبهایی توانستیم تا بالکن سوم را نیز پر از تماشاگر کنیم و این برای ما اتفاق بسیار خوبی به شمار میرود، چون به گواه مسئولان تالار وحدت ما حتی رکورد تماشاگرانی را که در جشنواره تئاتر فجر حضور داشتهاند نیز شکستهایم.»به گفته معینی تاکنون ۷۵۰میلیون تومان خرج به صحنه رفتن این نمایش شده است که از این میزان هزینه طراحی صحنه بخش قابل توجهی بوده است. بقیه هزینهها نیز صرف ارکستر موسیقی، لباس، بازیگران و هزینههایی چون رفت و آمد و دیگر هزینههای ۱۲۰ بازیگری شده است که در این نمایش حضور داشتهاند: «ما تنها برای فراهم آوردن مه و یخ برای شش روز حدود ۱۰میلیون تومان هزینه کردیم. نمیخواستیم از دود استفاده کنیم که برای بازیگران و همچنین مخاطبان مشکلاتی را به وجود بیاورد، به همین خاطر از یخ خشک بهره بردیم که هزینههای بسیار بالایی داشت.» اما وقتی از مدیر این پروژه میپرسیم که آیا اجرای نمایشی با این هزینهها اصلا در شرایط کنونی توجیه اقتصادی دارد یا خیر، میگوید: «ما چندان به فکر توجیه اقتصادی نبودیم. به هر حال آقای امینی دوست داشتند تا این نمایش را روی صحنه بیاورند و به اصطلاح این مبلغ را هزینه دلشان کردهاند. برای ما مهم استقبال عمومی از این نمایش بود که هماکنون این اتفاق رخ داده است.» اما این نمایش با بلیت ۵۰هزارتومانی روی صحنه رفته است. مبلغی که معینی میگوید قیمتی طبیعی است: «ما میخواستیم بلیتهای نمایشمان را با قیمتهای بالاتری به فروش برسانیم تا لااقل بخشی از هزینههای نمایش تامین شود، اما بنیاد رودکی پیشنهاد کرد که معمولا نمایشهای تلفیقی با بلیتهای ۴۵ تا ۵۰هزار تومان به فروش میرسند و بنابراین ما قیمت بلیتهایمان را ۵۰هزار تومان تعیین کردیم و این در حالی است که بلیت ۳۵، ۲۵ و ۲۰هزار تومانی هم داشتیم و شنبهها نیز برای دانشجویان بلیت نیمبها گذاشته بودیم.»«قحطی نور» تلفیقی از موسیقی و نمایش بود و آنچه بیشتر مخاطب را به تماشا وا میداشت، جلوههای بصری بود که برای این اثر در نظر گرفته شده بود. پدرام مرندیز (گیتار آکوستیک)، فرزاد فخرالدینی (گیتار الکتریک)، دارا دارایی (گیتارباس)، علیرضا طباطبایی (درامز)، پویا نیکپور (پیانو)، ملانی آوانسیان (چلو)، محمدجواد مرادی (نی) و… نوازندگانی بودند که در این اجرا هنرنمایی کردند.