این مقاله را به اشتراک بگذارید
مهرناز منتظری – کوئنتین تارانتینو که در اسکار امسال به خاطر نگارش فیلمنامه «جانگوی آزاد شده» اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را دریافت کرد، بیشتر از آنکه فیلم ساخته باشد، چیزی که از او به عنوان یک کارگردان انتظار میرود، فیلمنامه نوشته است
و جالب اینکه هیچگاه نتوانسته به خاطر کارگردانی اسکار ببرد، اما دوبار اسکار نگارش فیلمنامه غیراقتباسی را دریافت کرده است. او این جایزه را اولین بار سال ۱۹۹۵ به خاطر فیلم «داستانهای عامهپسند» دریافت کرد یعنی سه سال پس از اینکه بعد از پنج ماه زندگی در آپارتمانی یک خوابه، بدون تلفن و فکس و هر وسیله ارتباطی دیگری با نگارش این فیلمنامه از آنجا خارج شد تا فیلم پرفروش و مورد توجه قرار گرفته خود را بسازد. «داستانهای عامه پسند» نه تنها کوئنتین تارانتینو را کوئنتین تارانتینو ساخت، که برای همیشه پسزمینه سینما را تغییر داد.
داستان محبوب همه
جان تراولتا یکی از بازیگران فیلم که با آن تبدیل به ستاره شد، از تارانتینو میگوید: «هر کسی را که ببینید یک سکانس محبوب در این فیلم دارد. بسیاری نیز «داستانهای عامهپسند» را به تابلویی از پیکاسو تشبیه کردهاند که همه قواعد و قوانین موجود را زیر پا میگذارد.» از آن جمله کاراکتر جان تراولتا در اواسط فیلم میمیرد اما اندکی بعد دوباره سر و کلهاش پیدا میشود و شروع به فعالیت میکند. این کار طوری انجام میشود که انتظار آن را فقط میتوان از کسی مثل تارانتینو داشت.
«داستانهای عامهپسند» هر چند باعث شهرت تارانتینو و به نقطه عطفی در تاریخ سینما تبدیل شد اما نخستین کار او نبود. او پیش از آن در سال ۱۹۸۳ فیلمی با عنوان «پرندگان عشق در اسارت» ساخت که هرگز آن را تمام نکرد. او سال ۱۹۸۷ نیز فیلم کوتاهی با عنوان «تولد بهترین دوستم» ساخت. (که میتوانید آن را روی برخی سایتهای اینترنتی مشاهده کنید.) اما فیلمی که میتوان به عنوان اولین اثر جدی و حرفهای تارانتینو از آن نام برد، فیلم «سگهای انباری» تولید ۱۹۹۲ است. این فیلم درباره یک گروه سارق بیرگ و ریشه است که نقش یکی از آنها را هاروی کیتل بازی میکند. کیتل درباره این فیلم میگوید: «تارانتینو به طور سمبلیک برای من شرح داد که چگونه استعدادهای جوان اشتیاق دارند تا هرچه را میخواهند، بگویند و انجام دهند تا تبدیل به عنصری فعال باشند». بودجهای که برای این فیلم اختصاص یافت ۳۵ هزار دلار بود اما وقتی قرار شد هاروی کیتل در آن حضور داشته باشد. این بودجه افزایش یافت و سرانجام نیز به ۵/۱ میلیون دلار رسید. فیلم در جشنواره ساندنس توجه داوران را جلب کرد و بسیاری از منتقدان را واداشت بگویند تارانتینو میتواند اسکورسیزی آینده باشد. به این ترتیب تارانتینو ناگهان در اوج هالیوود قرار گرفت.
۶ سال سکوت
موفقیت او در «سگهای انباری» باعث شد تارانتینو برای نگارش فیلم بعدی خود، پنج ماه درها را به روی خود ببندد که حاصل آن همان فیلم داستان عامهپسند که شرح آن رفت، بود. او سه سال پس از «داستانهای عامهپسند» دست به اقتباسی سینمایی از رمان «Rum punch» نوشته المور لئونارد زد و نام آن را جکی براون گذاشت. هرچند طرفداران تارانتینو انتظار «داستانهای عامهپسند۲» را از او داشتند اما این فیلم کار چندان درخشانی در کارنامه تارانتینو محسوب نمیشود. «جکی براون» داستان زن میانسالی است که پس از بازنشستگی از ترس فقر و پیری وارد یک باند قاچاقچی میشود و پلیس او را دستگیر میکند.
تارانتینو بعد از این فیلم متوسط ۶ سال سکوت کرد تا فیلمی عرضه کند که طرفداران بسیاری را جذب خود کرد. این فیلم که با همکاری دوباره اما تورمن ستاره فیلم «داستانهای عامهپسند» ساخته شد، «بیل را بکش» بود. فیلم پر از سکانسهای خشونت کارتونی است. کاراکتر اول فیلم با عنوان عروس به قصد انتقام مرگ همسر، فرزند و اقوامش، حمامی از خون را به راه میاندازد و یک تنه به مقابله باگروهی از مردان خشن برمیخیزد. تورمن گفته است؛ تارانتینو در جشن تولد ۳۰ سالگی او ۳۰ صفحه از متن فیلمنامه را به او داد و این فیلمنامه را یکی از رویاهای خود خواند. حاصل ۱۵۵ روز فیلمبرداری و صرف بیش از ۶۰ میلیون دلار بودجه، فیلمی سه ساعته شد که تارانتینو را ناگزیر کرد آن را در دو حلقه «بیل را بکش۱» و «بیل را بکش۲» در دو سال پیاپی ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ عرضه کند. این فیلم که ادای دین تارانتینو به فیلمهای موسوم به B در هالیوود و البته بروس لی است، از موسیقی قابل توجهی برخوردار است و موسیقی کاملاً در خدمت فیلم است. هر چند که شاید در برخی سکانسها این موسیقی به ظاهر و متناسب با صحنه نباشد. مثل سکانس مبارزه عروس با اورن ایشی ژاپنی که موسیقی از تم اسپانیایی برخوردار است، اما واقعیت آن است که همین موسیقی اسپانیایی جلوه خاصی به این سکانس داده است.
بانی فیلم