این مقاله را به اشتراک بگذارید
اصطلاح «اولین رمان واقعی» بارها برای کتاب مشهور «شوهر آهو خانم» نوشته «علی محمد افغانی» به کار رفته است. اما خود این اصطلاح چه معنایی دارد؟ رمان واقعی چیست؟ مگر پیش از آن نمونههایی از «رمان اَلَکی» داشتهایم که شوهر آهوخانم را باید اولین رمان واقعی فارسی بدانیم؟ این کتاب در سال ۱۳۴۰ با هزینه شخص نویسنده در دوهزار نسخه به چاپ رسید. پیش از این رمان، ادبیات فارسی «بوف کور» را به خود دیده بود.
قرار نیست این کتاب را محل تردید قرار دهیم. «بوف کور» یک رمان است اما از چند منظر رمان دانستن آن مورد پرسش قرار میگیرد. سوالهایی که موجب رمان نبودن این کتاب نمیشود اما موجودیتش را کمی متزلزل میکند. اجازه بدهید نخست برویم سراغ حجم کتاب. «شوهر آهو خانم» درهزار صفحه نوشته شده. تعداد کلمات آن را نمیدانم اما چاپهای جدید این کتاب هم در حدود ۸۵۰ تاهزار صفحه هستند. جز «کلیدر» رمان دیگری با این حجم در تالار نه چندان مجلل ادبیات داستانی فارسی دیده نمیشود. سرگذشت علی محمد افغانی، این نویسنده نخستین رمان به اصلاح واقعی فارسی در نوع خودش جالب است آنقدر جالب که اغلب دوستداران ادبیات کشورمان در مورد زنده بودن یا نبودنش اطمینان ندارند. اما گویا هنوز زنده است و در آمریکا زندگی میکند. باید ۸۹ ساله باشد چون در ۱۱دی ۱۳۰۳ به دنیا آمده است. وقتی به تاریخ حدودا صد ساله ادبیات داستانی جدید در ایران نگاه کنیم، یک مسئله تاریخی خیلی زود خودنمایی میکند. اکثر رمانهای فارسی پیش از انقلاب یا در زندان نوشته شدهاند یا داستانشان در روزگاری که نویسنده در زندان بوده در ذهن او شکل گرفته. «شوهر آهو خانم» هم در زندان نوشته شده.
در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد که به دوران استحکام سلطنت پهلوی دوم و اختناق معروف است، علی محمد افغانی افسر ارتش بوده است. افسری که همزمان در عضویت سازمان نظامی حزب توده ایران بوده. حدود دو سال پس از کودتا دستگیر میشود. (جالب اینجاست که پژوهش چند روزه من در مورد زمان دقیق دستگیری علی محمد افغانی به نتیجه معینی نرسید. منابع به ظاهر موثق تاریخهای گوناگونی را زمان دستگیری نویسنده دانستهاند) برای او و چند افسر دیگر حکم اعدام صادر میشود اما همانطور که در خاطرات اسدالله علم آمده، خیلی زود حکم اعدام او با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل میشود. در آن زمان حکومت مستبد ایران تحت فشار شدید بینالمللی برای تخفیف احکام اعدامی بود که یک به یک در کشور اتفاق میافتادند. افسر کتاب خوان کومونیستی را تصور کنید که گمان میکرده قرار است باقی عمر خود را در زندان سپری کند برای همین انگار نوشتن رمان «شوهر آهو خانوم» با حیات او پیوند داشته. او مینوشته تا زنده بماند و اگر قرار بر این میبوده که کتابی کوتاه بنویسد، شاید مجبور میشده روزهای سختتر و لبریز از ملالی را در زندان بگذراند و کاری جز به انتظار مرگ نشستن نداشته باشد. علی محمد افغانی در چند مصاحبه گفته که نگهبانان زندان او را از نوشتن منع کرده بودند.
در سالهای دهه ۳۰ خورشیدی اساسا هرگونه نویسندگی در زندان ممنوع بوده حتی برای زندانیانی که نویسنده نبودهاند. به همین دلیل او مجبور بوده موقع نوشتن یک دیکشنری انگلیسی جلوی دست خود باز کند و وانمود کند که مشغول ترجمه است.
از رمانی که در زندان به شکل مخفیانه نوشته شده، انتظار میرود فضای درون زندان را بازتاب دهد یا لااقل مستقیما به حکومت مستبدانه کشور اشاره کند و به تندی دست به نقد آن ببرد. اما نویسنده چنین کاری نمیکند. او رمانی مینویسد از زندگی مردم به اصلاح کوچه و بازار در …{کرمانشاه} دهه ۲۰شمسی. اما این گرایش به این معنی نیست که علی محمد افغانی نقد را کنار گذاشته و یک داستان عاشقانه پر فراز و نشیب را روایت کرده. او به جان مایه استبداد پرداخته. قلب ایده خودکامگی موروثی کشورش را نشانه گرفته و ظلمی را روایت میکند که به زندگی زنی جوان روا داشته میشود.
چند سالی میگذرد و علی و محمد افغانی شامل یک عفو عمومی میشود و به سبب خوشرفتاری از زندان آزاد میشود. اما این زندانی به ظاهر خوشرفتار با قلم پر نیش و کنایه خود، در مدت زمانی که از نوشتن منع میشده، رمانی نوشته که بیش از حکومت جامعه را نقد میکند. اثر رئالیستی او همانطور که نجف دریابندری دو ماه پس از انتشار آن مینویسد آثار بالزاک و تولستوی را در خاطره علاقهمندان به ادبیات زنده میکند.
«شوهر آهو خانم» یک رمان سنتی است. رمانی روایتگر که گرچه گاهی به گذشته رجوع میکند اما بند سرراست گذر زمان را رها نمیکند و در کمال سادگی داستان پر سوز و گدازش را تعریف میکند. در این رمان با اشخاص زیادی مواجه میشویم. اتفاقی که در رمانهای قرن نوزدهمی واقعهای طبیعی است و از اساس جدا ناشدنی روایت رمانگونه است. برخی از این اشخاص در طول رمان تغییر میکنند. رشد میکنند و گاهی ظالمتر، سنگدلتر و جاهلتر میشوند. همین تغییرهای آدمهای درون داستان یکی دیگر از پایههای اصلی رمان را میسازد. «شوهر آهو خانم» تاریخ و فرهنگ زبانی که به آن نوشته شده را آشکار و سپس به چالش میگیرد. وابستگی یک اثر به بستر تاریخی خود نیز یکی دیگر از عناصر سازنده رمان (در مفهوم قرن نوزدهمی آن) است. و مهمتر از همه حجم آن، که به وضوح ادعای رمان بودن را فریاد میزند. همین چهار دلیل ساده میتواند بر صحت اصطلاح «اولین رمان واقعی فارسی» انگشت بگذارد. این کتاب گرچه در میانه قرن بیستم نوشته شده اما شاخصههای یک رمان قرن نوزدهمی اروپایی را تمام و کمال دارا است. بعد از اینکه تمام نسخههای چاپ اولش تمام میشود چند انتشاراتی سراغ نویسنده میآیند و برای چاپ مجددش اعلام آمادگی میکنند.
مطابق آمارهای نصف و نیمه به انجام رسیده در کشور در آن زمان یعنی در اوایل دهه ۴۰ کمتر از نیمی از مردم کشور سواد خواندن و نوشتن داشتهاند.
فروش دوهزار نسخهای یک کتابهزار صفحهای در آن زمان حقایقی را آشکار میکند که با مقایسه با شمارگان امروز چاپ رمان در ایران سویههای دردناک خود را آشکار میکند. اما پرداختن به این مسئله عجالتا مورد نظر ما نیست. با وجود اینکه لحن روایت این رمان بسیار ساده و حتی گاهی پیش پا افتاده است، اما جملهای در آن پیدا کردم که نمیتوانم از ذکر کردنش در پایان این یادداشت صرفنظر کنم: «… تاریکی و تنهایی و تب عشق مانند خورشید و ماه و زمین هنگام کسوف در یک خط قرار گرفته بودند… » نویسنده اولین رمان واقعی فارسی اکنون دور از مردمش زندگی میکند. آنقدر دور که اصلا نمیدانیم واقعا کجاست و چه میکند. سالهاست کسی از او خبر ندارد. چرا نباید در کشور خودمان زندگی کند تا در یکی از جشنهای مفاخر ملی کشور یا چهرههای ماندگار برایش دست بزنیم و از جایمان بلند شویم. اصلا علی محمد افغانی را چهره ماندگار کشورمان میدانند؟ او پشت رمان بلندش پنهان شده. ما مخاطبان امروزی این رمان، «شوهر آهو خانم» و علی محمد افغانی مثل تاریکی و تنهایی و تب عشق در یک خط قرار گرفتهایم. آیا علی محمد افغانی هنوز هم مینویسد؟
بهار – انتشار در مد و مه: اسفتد ۱۳۹۰
2 نظر
سحر
از نویسنده این مقاله تشکر میکنم ولی ای کاش یک بار ایشان این اثر بزرگ را می خواندند تا بدانند این کتاب شرح داستانی است که در کرمانشاه اتفاق افتاده نه در تهران. اشاره به این جمله نویسنده این مقاله: “{…} او رمانی مینویسد از زندگی مردم به اصلاح کوچه و بازار در تهران دهه ۲۰شمسی.”
امیرعلی
این مطلب هم جالب بود. گمان می کنم برخلافه نظر بالا شاید یک اشتباه سهوی باعث شده نام تهران به جای کرمانشاه بیاید.