این مقاله را به اشتراک بگذارید
پیر پائولو پازولینی (Pier Paolo Pasolini)
تولد: ۵مارچ ۱۹۹۲/بولونیای ایتالیا؛ مرگ: ۲ن وامبر ۱۹۷۵در ۵۳ سالگی
پازولینی را باید از جمله سینما گران آوانگارد، جنجالی و بحث برانگیز در جامعهی جهانی سینما به حساب آورد. دههی ۶۰(۱۹۶۰)زمانهی ظهور این نابغهی سینمایی است، در طول این دهه او به زبان و ساختار سینمایی مختص به خودش رسیده بود، فضایی که از هیچ زمینهی سینمایی پیش از خود الهام نمی گرفت بلکه از هنرهای پیش از خود بهره می برد؛ از ادبیات فولکور و موسیقی خاص خودش. او از جمله معدود سینماگران آن بازهی زمانی-جغرافیایی بوده است که کمتر به پروسهی سینمایی اثر توجه داشت و بیشتر توجه خود را معطوف هدف و محتوی می کرد.
پازولینی در ۵ مارچ ۱۹۹۲ در بولونیای ایتالیا (از شهرهای چپگرا و کمونیست پرور) در یک خانواده اشرافی و ثروتمند که پدرش به عنوان یکی از اشراف زاده های بولونیا و مادرش از رعایا بود، به دنیا آمد..
پدرش از افسران ارتش بود و به سبب شغل پدر او درشهرهای مختلف ایتالیا تجربهی سکونت داشته. او از سن هفت سالگی با سرودن اشعار مبدی استعداد های هنری خود را به رخ کشیده است در سال ۱۹۴۲در حالی که تنها ۲۰سال داشت و در دانشگاه هنر ایتالیا مشغول به تحصی بود اولین کتاب خود که مجموعه شعری به نام “po esie a casara”بوده است را به چاپ رساند.
او هیچگاه موفق نشد تحصیلات خود را به اتمام برساند و در عوض به شغل معلمی در محله های فقیر نشین و کارگری پرداخت و نوشتن داستانهای کوتاه را در همان زمان آغاز کرد ، بعدها پازولینی در کنار نگارش داستانهای کوتاه به نوشتن رمان پرداخت و تمام عمرش را در میان مردم عادی به زندگی پرداخت و هرگز کنت نماند.
یک سال بعد او به دورهی اجباری ارتش فراخوانده شد که که همزمان بوده است با سالهای جنگ جهانی دوم؛ دیری نپایید که او شرایط جنگ را تاب نیاورد و به شهر Casarsa پناه برد و سالها آنجا اقامت کرد و در همین شهر در سال ۱۹۴۶ به جمعیت کمونیست ها پیوست اما ۳سال بعد از این الحاق به بهانهی انحرافات اخلاقی از انجمن اخراج شد اما تا پایان عمر دکترین مارکس بر اندیشه ها و عقایدش سایه انداخت و علی رغم اخراج از حزب هیچگاه غقاید و علایق خود را فراموش نکرد.
در انتهای دههی ۴۰ پازولینی مجددا تحصیلات آکادمیک را ازسر گرفت و به رم نقل نکان نمود و به عنوان معلم مشغول به کار شد. در زندگی عجیب و پرفرازو نشیب پازولینی نکات غیر قابل توجیهی –(البته از نظر من)- وجود دارد، برای مثال او یکبار به جرم سرقت از یک پمپ بنزین و دیگربار به جهت پناه دادن به یک مجرم تحت تقیب بازداشت شد البته خود او اعتقاد دارد اولین رمانش “scandalous ragazzi divita” /۱۹۵۰ –حاصل همین تجربیات است! به محض انتشار رمان حملات شدیدی نسبت به عقاید پازولینی شکل گرفت البته لازم بذکر است که پازولینی در این دوره متهم به همـجـنس بازی نیز بوده است و برخی منتقدین بر این نظرند که این رمان حاصل مشاهدات و تجربیات یک هـمـجـنس باز از همنشینی و رفت و آمد با جامعهی بیمار و گروهها و گونه های منحرفی چون فاحـشه ها، کارچاق کنها و دزدان و بدکاران است! صرفنظر از عقاید و نقدهای مطرح شده براین اثر باید آنرا طلایه دار و آغاز جنبش فکری پازولینی به حساب آورد چراکه اثر بعدی او “Una vita violent” حملهی جدیدی بود به فرهنگ و رفتار تبهکارانهی اهالی رم در قبال افراد تهی دست و زاغه نشین و افراد بدنام . در حقیقت این دو رمان در امتداد هم سیر تکامل مشاهده تا نتیجه گیری را در پازولینی به نمایش می گذارد. او همزمان با رمانهایش شعر نیز می سرود مجموعهی اشعارش “Le ceneri di gramsci” در سال ۱۹۵۷ موفق به اخذ جایزهی Viareggio گردید، همچنین در بین سالهای ۹۵ تا ۹۸ او به همکاری با مجلات آوانگارد و پیشروی آنزمان مشغول بوده است و در بسیاری از اشعاری که در این مجلات به چاپ رساند به پاپ Piusدوازدهم حملات شدیدی نمود.
نمایشنامه ها و فیلمنامه های پازولینی به سبب سبک نگارش و نوع نگاه نو در میان همعصران از کیفیت خوبی برخوردار بوده است و همین امر سبب معروفیت و چیره دستی اش در فیلنامه نویسی شد که این برگ برنده اش منجر به همکاری با بزرگانی چون “فدریکو فلینی، مائورو بولونینی و لوئیز ترنکلر” شده است . اما در این دوره مدام متهم به این بوده است که فیلمنامه هایش درونمایه ای غیر اخلاقی دارند و متریال اصلی او را رسوایی و بدنامی می دانستند بی آنکه تامل کنند در اینکه پاولینی به جهت موقعیت زمانی- جغرافیایی ویژگی دیگری در انسانهای نزدیک به خود نمی بیند. اوایل دههی ۶۰ را باید زمانهی شکوفایی پازولینی دانست او این دهه را با اثر بدیعش “Accatone” به عنوان اولین تجربهی سینمایی آغاز نمود.
البته پیشتر از ساخت این اثر در مقام کارگردان فیلنامهی مشابهی برای “برناردو برتولوچی” نوشته بود که تحت عنوان “La commare secca” ساخته و اکران شد. Accatone به عنوان اولین اثر با شاخصه های سینمایی پازولینی در سال ۱۹۶۱در محلهی زاغه نشینان و با حضور نابازیگران ساخته شد.
آکاتونه به عنوان اولین اثر مجال و محفلی بود برای طرح عقاید ستیزه جویانهی پازولینی در مقام یک مورالیست و معلم اخلاق که سعی در به چالش کشیدن مناسبات اجتماعی آنزمان داشته است و نیز بهبود شرایط را عمل به رساله ای می دانسته که در آثارش ارائه می کند. اما به دور از تمام این هیاهوها که تماما در ذهن پازولینی در جریان بوده جامعهی سینمایی نوع سینمای او را پذیرفته بود و در فستیوالهای سینمایی مونترال “Montreal” و کالووی “karlovy” نام او برسر زبانها افتاد و نهایتا تجربهی بعدی او که “Mamma Roma” ماما رما نام داشت در سال ۱۹۶۲ موفق به دریافت جایزهی حلقهی منتقدین جشنوارهی ونیز و ربان نقره ای ایتالیا شد. پس از کسب این افتخار در سال ۱۹۶۲از پازولینی برای همکاری با روبرتو روزیلینی ، جان لوک گدار و اوگو گرگوریتی برای ساخت آنتولوژی Rogopagدعوت بعمل آمد. در سال ۱۹۶۳ “La rabbia” را تکمیل نمود و مشغول ساخت سری مستندی به نام “Comiz d’amore” شد که مجموعه ای بود از کنکاشهای پازولینی و سلسله مصاحبه یی راجع به سـکـس و عادات رفتاری جامعهی ایتالیای آنزمان.
اما جالبترین نکته در فیلمشناسی پازولینی ساخت شاهکاری است به نام ” انجیل به روایت متی” این اثر که یک روایت ساده، دوست داشتنی و متفاوت از مسیح است و براساس انجیل ساخته شده است دقیقا در بازهی زمانی تولید ده که پازولینی یک نبرد همه جانبه با مذهب آغاز کرده بود!!! انجیل به روایت متی “Vangelo scondo matteo” موفق به اخذ جایزهی انجمن جهانی فیلم کاتولیک و فستیوال فیلم ونیز شد.
در سال ۱۹۶۶ مجموعهی کمیکی را بر اساس فولکورهای ایتالیایی با هنرنمایی TOTO ساخت و سال ۱۹۶۸ساخت “Teorema” را آغاز نمود که نسبت به فیلمهای پیشین بیشتر مورد توجه و بحث قرار گرفت اما با توجه به تصویری جنجالی که این فیلم از زندگی بورژوا ارائه داده بود و تقبیح واتیکان از این اثر به سبب استفاده از صحنه های جـنـسی انجمن سینمای کاتولیک جایزه ای که پیشتر به سبب فیلم مسیح به او اعطا کرده بود پس گرفت. سال ۱۹۷۰ مصادف بود با اتمام آثاری چون Medea و Decameronکه هردو برداشتی مستقیم از حکایتها (Fable) و مثلهای ایتالیایی هستند که موفق به اخذ جایزهی خرس نقره ای جشنوارهی فیلم برلین شدند. این دورهی طلایی و پر از جایزه و افتخار با دو اثر افسانه های کانتربری”Reconti di canterbory” درسال ۱۹۷۲ و “fiore delle milleeuna” درسال ۱۹۷۴ تداوم یافت و دراین سالها موفق به دریافت جایزهی ویژهی هیئت داوران کن شد .
اما در سال ۱۹۷۵ با ساخت “سالو” یا “۱۲۰روز در سودوم” -(Salo, o le contoventi giornate di sodom)- تمام سابقه و احترام و جوایز و حرمتهای پیشین را برآشفت، فیلمی که براساس رمانی از مارکی دوساد به همین نام ساخته شد. این اثر که بنا بوده است اولین اپیزود از سه گانه ای به نام «مرگ» باشد، آخرین اپیزود از زندگی پازولینی شد.
در دوم نوامبر ۱۹۷۵اندکی پس از اکران سالو در حالی جنازهی پازولینی ۵۳ ساله کشف شد که پس از اینکه وحشیانه و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود توسط ماشین خودش به خصمانه ترین شکل کشته شد و هواداران فاشیسم که در روزهای پایانی جنگ هنوز امید و راهی بر ماندگاری و حقانیت خود داشتند با راندن ماشین بر پیکر کتک خورده و مجروح پازولینی گامی روبه جلو در جهت تعبیر درست اندیشه های پازولینی از فاشیسم برداشتند و با کشتنش افسانهی سالو را در خاطرهی سینمایی ضد فاشیست ماندگار کردند.
چند نکته در حاشیه:
– درون مایهی بسیاری از آثار شاخص پازولینی اقتباس از آثار ممتاز کلاسیک جهان است همچون : «ادیپ شهریار، مده آ، دکامرون، حکایتهای کانتربری و هزارویک شب»
– پازولینی در مقام نظریه پرداز حوزهی سینما مقالهی «سینمای شعر» را به به تدوین درآورده که نه تنها در نخستین فستیوال فیلم پیزارو قرائت شد بلکه در سال ۶۵ در معتبرترین نشریهی سینمایی “کایه دو سینما” چاپ شده و تا امروز به عنوان یکی از معتبرترین مقالات در رابطه با ماهیت شعرگونهی سینما در آکادمی ها تدریس میشود
– محل قتل او “اویستا” در نزدیکی رم است و جوانی که به عنوان قاتل او دستگیر شد تحت حمایت فاشیستها مدعی بوده پازولینی قصد تجاوز به او را داشته است!!!
گفته ها/ پازولینی به روایت پازولینی:
* “در جهان بینی من دید روانی ویژه ای دارای اهمیت است.من با حرمتی خاص به دنیا مینگرم.نگاهم تا حدی خاضعانه و کودکانه است.به همه موجودات عالم(اشیاء و انسانها و طبیعت)احترام میگذارم.ناگفته نماند که این دیدگاه به شخصیت من بر میگردد.”
* “نفرت از پدر را قوی تر از علاقه به مادر دیدم.رابطه پسرها با مادرشان،رابطه ای تاریخی نیست،بلکه رابطه ای است صرفا درونی و خصوصی،که از تاریخ فراتر میرود،وبنابراین از نظر ایدئولوژیک بی ثمر است.در حالی که عشق و نفرتی که میان پدر و پسر هست،تاریخ را به پیش میبرد…می دانم که نسبت به مادرم احساسات عمیقی دارم و همه کارهایم از این عشق مایه گرفته است،اما این پیوند در ژرفای وجودم خانه دارد و از دسترس تاریخ بیرون است.در حالی که همه ابعاد ایدئولوژیک و فعال و عملی در کار و منش من در کشمکش با پدرم شکل گرفته است.”
* “اگر پسر جوانی با خاستگاه خرده پرولتری و بدون تاثرات بورژوایی بفهمد مادرش فاحشه است ،به او ساعت طلا می دهد تا با او بخوابد.اما با تربیت خرده بورژوایی ضربه می خورد و کارش به مرگ و افسردگی و سقوط می انجامد.”چرا که”بورژوازی روح را که مقوله ای متعالی است،با وجدان تاخت زده است،و وجدان هم موضوعی اجتماعی و دنیوی به حساب می آید.”
* “نفرت من از بورژوازی به مدرک و شاهد نیاز ندارد.همین است که هست.دشمنی من با بورژوازی از دیدگاهی اخلاقی ناشی نمی شود. بلکه ضدیتی است حاد و قاطع و مطلق و هیچ چیز آن را التیام نمی بخشد.”
نگاهی به سینمای پازولینی:
پازولینی در اکثر فیلمها و طرحها و سناریو هایش بیانگر موضوعات اجتماعی، دغدغه های مردم، برخورد نسلهای پس از جنگ بود با آنچه بر سر ایتالیا آمده و آنها نمی توانستند این حقارت را هضم یا حتی درک کنند. همین علاقه بیش از حد او به مسائل اجتماعی باعث گرایش او به سمت ساخت فیلمهای مستند شد.
درباره سبک سینمایی و شعری پازولینی گفته شده که به هیچ سبک خاصی وابسته نیست . در سینما دارای نگاهی ویژه و رمز آلود بوده و به سینمای شاعرانه و تجلی شعر در سینما اعتقاد داشت . خود درباره سبک سینمایی فیلمهایش چنین میگوید : همه کارهای من از نظر سبکی ناخالص هستند . من سبک واقعا شخصی ندارم هرچند که سبکم به سادگی قابل تشخیص است . اما این به خاطر این نیست که اسلوب خاصی ابداع کرده ام اگر تکه ای از یک فیلم مرا ببینید، تنها از لحن آن بلافاصله میفهمید که ا زمن است، اما نه به این خاطر که من هم مثل چارلی چاپلین یا ژان لوک گدار سبک خاصی دارم . سبک من از ترکیب و آموزش سبک های گوناگون پدید آمده است .
فیلم های پازولینی ریشه در فرهنگ ایتالیا دارد و همین وابستگی به فرهنگ ملی و بومی، درک آثار او را برای منتقدان انگلیسی و آمریکایی دشوار ساخته است. سینمای پازولینی، سینمایی است حماسی و اسطوره ای که به شدت با جنسیت و ارزش های دهقانی در هم آمیخته است.
پازولینی در سال ۱۹۵۵ فیلمنامه « شبهای کابیریا » را برای فدریکو فلینی فقید مینویسد و بهاین ترتیب همکاری او با کارگردانان نئورئالیست سینمای ایتالیا آ؛از میشود. بعد ها او توانست همکاری خود را با مائورو بولون یی نی نیز ادامه دهد . در کارنامه بازیگری پازولینی علاوه بر بازی در فیلمهای خود ایفای نقش در دو فیلم از کارلو تینرانی نیز وجود دارد. پازولینی علاوه بر نگارش فیلمنامه به تدوین، فیلمبرداری و نیز آهنگسازی آثار سینمایی پرداخت و در سال ۱۹۶۱ برای اولین بار روی صندلی کارگردانی نشست و « باج خور» را ساخت.
پازولینی برای ساخت فیلم انجیل به روایت متی ۱۹۶۴، که مراحل ساخت آن سه سال طول کشید، از سوزانا – مادرش – برای ایفای نقش مادر مریم استفاده کرد، و شاید بتوان رعیت بودن مادرش و ازدواج با یک کنت را دلیل اصلی انتخاب او برای ایفای نقش دانست. در هنگام تهیه این فیلم که به روایت زندگی مسیح به صورت مستند میپردازد و گاه داستان گویی های پازولینی در دل این فیلم حال و هوایی خاص به فیلم میبخشد.انجیل به روایت متی در جشنواره ۱۹۶۴ ونیز برنده جایزه ویژهی هیأت داوران شد. از طول سه سال ساخت این فیلم یک فیلم مستند سینمایی تهیه شده است که به اعتقاد منتقدان از خود فیلم اصلی بهتر است.
دکامرون فیلم دیگر او فیلمی خوش ساخت و سرگرم کننده است که در ۸ اپیزود ساخته شده است که کل داستان در قرن چهاردهم میلادی اتفاق میافتد. اپیزود قتل یک جوان به دست سه برادر متعصب بسیار جالب از آب در آمده است . این فیلم ۱۱۱ دقیقه ای در سال ۱۹۷۱ در جشنواره برلین موفق به دریافت جایزه مخصوص هیئت داوران جشنواره شده است.
سالو یا صد و بیست روز در شهر فساد(سدوم) آخرین اثر این شاعر، فیلسوف و سینماگر شهیر ایتایایی است. داستان فیلم از نوشته های مارکی دوساد، نویسنده مشهور فرانسوی است و فیلم نامه را هم پازولینی به کمک رولان بارت نوشته. داستان فیلم در۱۹۴۴ و چهار ماه آخر حکومت فاشیستی ایتالیا اتفاق میافتد. ایتالیا در دست متفقین افتاده و آنچه از حکومت فاشیستی بر جای مانده به «جمهوری سالو» واقع در منطقه کوچکی در شمال ایتالیا، محدود میشود . چهار تن از سردمداران محلی: یک دوک، یک اسقف، یک دادستان و یک رئیس جمهوردست به بازداشت گسترده جوانان میزنند و از آن بین هشت دختر و هشت پسر سالم و جذاب را بر میگزینند و به همراه مزدوران فاشیست، خدمتکاران و یک نوازنده پیانو و سه زن نقال (که با حکایت کردن ماجراهای جنسی خودشان اشتهای شهوانی جمع را بالا میبرند) در ویلایی دورافتاده گرد هم میآیند .
نقالی سه زن شامل محفل دیوانگی، محفل مدفوع و محفل خون است که پس از اتمام هر حکایت اسیران به انجام آنچه در حکایت ذکر میشود مجبور میشوند . در نهایت چهار مرد به ترتیب در موضع ناظر قرار میگیرند و شکنجه هایی که سه نفر دیگر بر سر اسرا میآورند را تماشا میکنند.
فیلم در سال ۱۹۷۶ اکران شد و غوغایی به پا کرد. مجله معروف هاستلر که در آن دوران در اوج بود از پشت صحنه های فیلم عکس های تکان دهنده ای چاپ کرد. اکران فیلم در کشورهای مختلف ممنوع یا سانسور شد. فیلم اثری درخشان است. ساخته شده تا بیننده از دیدنش منزجر شود و در این امر بسیار موفق عمل کرده. سکانس های غیر متعارفی شامل انسانهایی که چون سگ در بندند و واداشته شده اند که عوعو کنان گوشت خام بخورند، ازدواج دو جوان که هفت ساقدوش و هفت ینگه برهنه آنان را همراهی میکنند و واداشته میشوند که در جلوی چشم چهار سردمدار آمیزش کنند، مجلس نجاست خاری و شکنجه در حیاط ویلا از منحصر به فردترین صحنه های تاریخ سینما هستند. نماهای شکنجه و نجاست خاری عموما نمای دور هستند تا تاثیر مهوعی بر بیننده بگذارند. تمام صحنه ها با طنزی تلخ خلق شده اند و بیان صحنه های درد آور در آرامش کامل بیشترین تاثیر را دارد.
خشونتی که پازولینی در این فیلم از طریق روابط جنسی و سادیسم به آن دست پیدا کرده به لحاظ پرداخت هم ردیف کارهای پکین پا، و حتی فراتر از آن است، چنانکه میگویند آلمانها پازولینی را به خاطر این فیلم کشتند.
دغدغهی اکثر آثار پازولینی چه در زمینه سینما و چه داستان برخورد قشرهای مختلف جامعه، کاستی ها، ظلم ثروتمندان بر فقرا و مضامین اجتماعی دیگر میباشد و این سبک ساخته ها بیشتر به درد جشنواره ها میخورد تا اکران های سراسر.
پازولینی قبول ندارد که سینما تنها تصویر است . به عقیده او سینما، یک تکنیک سمعی بصری است که در آن صدا و کلام هم به اندازهی تصویر اهمیت دارد .
فیلمشناسی پازولینی :
آکاتونه، (به ایتالیایی: Accattone)، ایتالیا، ۱۹۶۱.
ماما روما، (به ایتالیایی: Mamma Roma)، ایتالیا، ۱۹۶۲.
پنیر بینمک، (به ایتالیایی: La ricotta)، فرانسه و ایتالیا، ۱۹۶۲.
خشم، (به ایتالیایی: La Rabbia)، ایتالیا، ۱۹۶۳.
مجالس عشق، (به ایتالیایی: Comizi d’amore)، ایتالیا، ۱۹۶۳.
مکانیابی در فلسطین، (به ایتالیایی: Sopralluoghi in Palestina)، ایتالیا، ۱۹۶۳.
انجیل به روایت متی، (به ایتالیایی: Il Vangelo secondo Matteo)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۶۴.
پرندههای بزرگ و پرندههای کوچک، (به ایتالیایی: Uccellacci e uccellini)، ایتالیا، ۱۹۶۵.
تماشای زمین از کره ماه، (به ایتالیایی: La Terra vista dalla Luna)، فرانسه و ایتالیا، ۱۹۶۶.
ابرها چیستند؟، (به ایتالیایی: ?Che cosa sono le nuvole)، ایتالیا، ۱۹۶۷.
ادیپ شاه، (به ایتالیایی: Edipo re)، ایتالیا و مراکش، ۱۹۶۷.
تئورما، (به ایتالیایی: Teorema)، ایتالیا، ۱۹۶۸.
داستان گل کاغذی، (به ایتالیایی: La sequenza del fiore di carta)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۶۸.
یادداشتهای سفر برای فیلمی دربارهی هند (فیلم مستند برای تلویزیون ایتالیا)، (به ایتالیایی: Appunti per un film sull’India).
خوکدانی، (به ایتالیایی: Porcile)، فرانسه و ایتالیا، ۱۹۶۹.
یادداشتهایی برای یک اورستی آفریقایی، (به ایتالیایی: Appunti per un’Orestiade Africana)، ایتالیا، ۱۹۶۹.
مدهآ، (به ایتالیایی: Medea)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۶۹.
دکامرون،(به ایتالیایی: Il Decameron)، ایتالیا و فرانسه،۱۹۷۰.
یادداشتهایی برای داستانی دربارهی رفتگرها، (به ایتالیایی: Appunti per un romanzo dell’immondizia)، ایتالیا، ۱۹۷۰.
حکایتهای کانتبوری، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۱.
فیلم مستند کوتاه، (به ایتالیایی: I Racconti di Canterbury)، ۱۹۷۲.
دوازده دسامبر، (به ایتالیایی: ۱۲Dicembre)، ایتالیا، ۱۹۷۲.
داستانهای عشقی هزار و یک شب، (به ایتالیایی: Il fiore delle Mille e una Notte)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۳.
دیوارهای صنعا، (به ایتالیایی: Le mura di Sana’a)، ایتالیا، ۱۹۷۳.
سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم، (به ایتالیایی: Salò o le 120 giornate di Sodoma)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۵
انتشار در مد و مه : اسفند ۱۳۹۱
1 Comment
نادر
سپاس بیکران از معرفی مناسب این مرد بزرگ و آثارش