این مقاله را به اشتراک بگذارید
در سال ۱۹۷۵، “راجر ایبرت” اولین منتقد فیلم بود که توانست جایزه معتبر پولیتیزر را از آن خود کند. وی بیش از ۱۵ کتاب درباره فیلم های سینمایی نوشت. “ایبرت” همچنین از اولین سرمایه گذاران گوگل هم بود، که سبب شد میلیون ها دلار سود کند.
“برای همین در روزهای بد ممکن است درباره آسیب پذیری آدم بنویسم که همراه بیماری می آید. در روزهای خوب ممکن است با دیدن فیلم خیلی خوبی که مرا از بیماری عبور می دهد، از خود بیخود شوم.”
***
نام کامل: راجر جوزف ایبرت
بیوگرافی:
بیوگرافی هنری خاصی ندارد! جز اینکه متولد ۱۸ جولای سال ۱۹۴۲ در اوربانا از ایالت ایلینوی آمریکا است. از دوران نوجوانی بیشتر وقتش را صرف نوشتن و نقدکردن میکرد (البته در زمینه های مختلف) بعدها در دهه ۷۰ در یک شوی هفتگی به دنیای تلوزیون روی آورد و تا سال ۲۰۰۶ هم حضور پررنگی درتلوریون داشت (البته او تا دو سال پیش هم با کانال های مختلف تلویزیونی همکاری های متنوع دیگری داشت) دکترای افتخاری دانشگاه کلرادو را دارد و در دو دانشگاه اوربانا شامپاین ایلینوی و دانشگاه کیپ تاون هم تحصیل کرده است.
با وجود وضع نامناسب سلامتیش هنوز هم همکاری منظم خود را با روزنامه شیکاکو سان تایمز حفظ کرده است. در حال حاضر نیز در سن ۶۹ سالگی مشهورترین منتقد سینما محسوب میشود.
نکات جالبی که احتمالا در مورد راجر ایبرت نمی دانستید:
او علاوه بر منتقد به عنوان نمایشنامه نویس، نویسنده (او بیش از ۱۵ کتاب منتشر کرده است) شومن تلوزیون و استاد دانشگاه هم فعالیت های منظمی داشته.
در سال ۲۰۰۱ متوجه شد به سرطان تیرویید مبتلاست، سال ۲۰۰۶ هم تحت عمل جراحی ناموفقی قرار گرفت که وضع سلامتیش را بدتر هم کرد همین امر هم باعث شد بسیاری از فعالیت های جانبیش را محدود کند ولی هرگز دست از ارائه نقد و رویو فیلم نکشید.
او در حال حاضر توانایی درست حرکت کردن، حرف زدن، حتی نشستن طولان مدت بصورت عمودی را ندارد، دهانش دفرمه شده وتوانایی غذاحوردن بصورت طبیعی را نیز از دست داده است (خوشبختانه حس بیناییش سالمه! ) در حال حاضر نیز به کمک دستگاه های پیشرفته که همیشه همراه دارد گفته های خود را تایپ میکند و نظرات خود را از این طریق بروز میدهد. از سال ۲۰۱۰ هم یک پرستار دائمی دارد.
ایبرت قبل از اینکه بطور کامل صدایش را از دست بدهد یک کمپانی اسکاتلندی را ب پرداخت پولی کلان استخدام کرد تا فقط نمونه هایی از صدای او را ضبط کنند چون میخواست صدایی که از دستگاه همراه پیشرفته اش پخش میشود بیشترین شباهت ممکن را با صدای او داشته باشد
دکتران ایبرت شدیدا اصرار دارند یک عمل جراحی دیگر هم روی او انجام دهند ولی او موافق نیست
در یک یادداشت تامل برانگیز واحساسی با عنوان (آرام بسوی آن شب دلپذیر حرکت کن) گفته میدانم که دارم ذره ذره نابود میشوم و مرگ به من نزدیک شده ولی من از مرگ نمی هراسم چون مرگ چیزی ندارد که انسان از آن هراسی داشته باشد.
نشریه فوربز او را یکی از متفکران برتر آمریکا در عصر جدید معرفی کرده است.
او را از بسیاری جهات به استفن هاوکینگ نابغه شبیه میدانند (استیون هاوکینگ فیزیکدان نابغه دنیای مدرن محسوب میشود، او را همچنین انیشتین جدید نیز مینامند)
ایبرت از لحاظ سیاسی طرفدار وعضو رسمی حزب دموکرات محسوب میشود.
همسرش چاز همل اسمیت ایبرت نام دارد. او یک وکیل و درحال حاضر نایب رییس شرکت راجر ایبرت هم میباشد.
اواصالتا یک آلمانی، ایرلندی هلندی است! (پدر بزرگ پدری او یک مهاجر آلمانی بوده، از طرف مادر هم ریشه هلندی، ایرلندی دارد)
او تک فرزند بوده است! یک دختر خوانده بنام سونیا و سه نوه هم از او دارد.
در دوران جوانی رژیم غذایی مناسبی نداشت، وزن او در سن ۲۶ سالگی حتی به ۱۰۲ کیلو هم رسیده بود بطوریکه او را از جنگ ویتنام هم معاف کردند! (در واقع او را باز پس فرستادند! ) قد او ۱۷۳ سانتی متر عنوان شده است.
او اولین منتقد سینمایی است که جایزه فوق العاده معتبر پولیترز را بدست آورده، اواین جایزه را در دقترش قاب کرده است.
او را جزو ندانم گرایان میدانند (تقریبا میشه گفت نه وجود خدا را صد در صد قبول داره و نه اون را به طور قطعی رد میکنه، دیگه از این ساده تر نمیشه گفت! )
در سالهایی که در تلویزیون حضور جدی داشت ۷ بار کانید جوایز امی هم شده بود ولی هرگز این جایزه را بدست نیاورد.
سالانه حدود ۳۰۰ نقد ، ریویو و مقاله ازاو منتشر میشود، از میزان نقدهایی که از او منتشر شده تخمین میزنند بیش از ۱۰ هزار عدد فیلم دیده باشد! (گفته میشود جیمز برادینلی منتقد مشهور هم بیش از ۷هزار فیلم دیده است)
او هم جزو کلکسیونرهای متبحر است، البته او عاشق کارکترهای کارتونی است و عروسکها، اسباب بازیها، عکسها و کلا هر چیز که به شخصیت های انیمیشنی مرتبط میشود را جمع میکند!
اوایل به سه چیز معروف شده بود اولا یاوه گویی بیش از حد در نوشته هایش! دوما عینک خاصش! سوما ژست همیشگی که با انگشت شستش در می آورد (همانطور که در عکس ها هم میبینید! )
محبوبیتش در میان سینما دوستان را مدیون لحن صمیمی و غیر رسمیش میدانند.
علاقه اش به نویسندگی از دوران دبیرستان شروع شد، البته او آن زمان بیشتر نقد ورزشی میکرد. در سال آخر دبیرستان سردبیر و ویراستار روزنامه مدرسه اش بود.
از همان ابتدا تبحر خاصی در سخنرانی داشت، هنگامی که ۱۴ ساله بود در یک مسابقه رادیویی بین مدرسهای اول شد.
همکاریش را با شیکاکو سان تایمز در سال ۱۹۶۷ شروع کرد، اولین کتابش را هم در همین سال رسما چاپ کرد.
در سال ۱۹۷۵ با همکاری جن سیسکل یک شوی تلویزیونی را راه انداخت و به معرفی فیلم و بحث در مورد سینما پرداخت، در سال ۱۹۹۹ بعد از مرگ جن سیسکل این همکاری ۲۳ ساله پایان یافت ولی برنامه او این بار با حذف نام سیسکل از عنوان این شو و اینبار با همکاری جدید به نام ریچارد روئپر ادامه پیدا کرد.
در سال ۲۰۰۳ بالاخره صاحب یک ستاره در پیاده روی هالیوود شد ورسما به جمع مشاهیر هالیوود پیوست.
همه ساله فهرستی از راجر ایبرت منتشر میشود که ۲۰ عدد از بهترین فیلمهای سال از جریان اصلی و ۲۰ عدد از بهترین فیلمهای جریان مستقل را معرفی میکند
امسال فیلم ایرانی جدایی نادر از سیمین در فهرست اول ایبرت به عنوان بهترین فیلم سال معرفی شد، البته جالب است بدانید فیلم کپی برابر اصل از عباس کیا رستمی هم درلیست آثار مستقل ایبرت حضور دارد.
راجر ایبرت همه ساله برندگان احتمالی جوایز اسکار را نیز معرفی میکند، سال گذشته تقریبا تمام پیش بینی های او در مورد برندگان به حقیقت پیوست (البته به جز قسمت بازیگران مکمل سال) ضمنا او برای کسی که تمامی برندگان را در عوض او درست پیش بینی کند ۱۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده بود.
بازیگران موردعلاقه اش را اینگرید برگمن و رابرت میچم معرفی کرده است.
فیلم همشهری کین ومرد سوم دو فیلم مورد علاقه ایبرت هستند جاب اینجاست که در هردوی اینها اورسن ولز وجوزف کاتن نقش آفرینی کرده اند.
را بدترین فیلم و همشهری کین را بهترین فیلم زندگیش میداند.
چند سال پیش چند فهرست مهم و جالب منتشر کرد (البته به غیراز فهرست های همیشگی) یکی ۱۰ فیلم برتر دهه اخیر (با توجه به پایان سال ۲۰۱۰) و دیگری ۱۰۰ لحظه برتر تاریخ.
در این فهرست صحنهای از فیلم بر باد رفته در صدر قرار داشت (صحنهای که کلارک گیبل میگوید: رک بهت میگم عزیزم، من نفرینت نمیکنم)
در عصری که کمدی های خوب کمتر ساخنه میشوند راجر ایبرت آثاری چون فارگو (برادران کوئن) و جونو (جیسون ریتمن) را کاملا مطابق سلیقه خود میداند (او هردوی این فیلمها را در دو لیست برترین های مربوط به دهه نود ودهه اخیر آورده بود)
با بازی برادران مارکس اولین فیلمی بوده که در زندگیش دیده A Day at the Races
پس از دیدن فیلم راکی عنوان کرده بود سیلوستر استالونه میتواند جای مارلون براندو رو بگیرد! (سیلوستر استالونه یکی از رکورداران جایزه تمشک بدترین بازیگر سال است)
گفته بود انتخاب گلادیاتور به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۰۰ از سوی داوران اسکاربزرگترین اشتباه این مراسم تو طول بوده.
درنقدهای خود معمولا عواطف خود را به راحتی بروز میدهد مثلا در مورد فیلم کمدی درام شمال (۱۹۹۴) با بازی بروس ویلیس و الیجا وود گفته: از این فیلم متنفرم! متنفر متنفر متنفر متنفر متنفر! (دقت کنید خود ایبرت کلمه متنفر را ۵ بار پشت سر هم تکرار کرده اشتباهی از تایپ ما صورت نگرفته! ) از تمام لحظه های احمقانه و پست فیلم که قصد به زور خنداندن و توهین به مخاطب را دارد متنفرم! متنفرم از اینکه. . . (ادامه دارد! ) در جایی هم گفته بود حتی همین الان هم که اینجا نشستم و دارم بهش فکر میکنم چندشم میشود!
البته این اواخر کمی محافظه کار تر شده است و تمام سعی خود را میکند کمتر نقد منفی کند، در عوض سعی میکند با طعنه و کنایه به مخاطب خود بفهماند تا چه حد با یک فیلم ضعیف روبروست
مثلا در نقدی غیر جدی و سراسر کنایه بر قسمت چهارم گرگ میش (که این اواخر اکران شد) میگوید: سه قسمت از گرگ ومیش ساخته شد تا فقط به مخاطبان خود بفهماند ادوارد هر طور که شده (حتی با التماس های بلا) قصد دارد بکارت خود را حفظ کند! . . . . . صحنهای که خیلی از مخاطبان این فیلم انتظارش را میکشیدند کاملا پشت پرده صورت میگیرد و ما چیزی را مشاهده نمیکنم! . . . و بالاخره مراسم باشکوه ازدواج بلا و ادوارد فرا میرسد، خیلی ها را از قسمتهای قبلی این سری بیاد داریم اما چهره های نا آشنایی هم از بستگان بلا دیده میشوند، جالب است که هیچ کدام هم از خود نمیپرسند چرا هیچ کدام از افراد به ظاهر قوم و خویش ادوارد مثل خودش هنوز کاملا جوان وتر وتازه به نظر میرسند و پیر نشده اند! ؟ . . . . . . در جایی دیگر از این نقدمی گوید آیا با وجود اینکه بیش از یک قرن از مرگ ادوارد میگذرد آیا او هنوز هم میتواند اسپرم های قوی وسالم تولید کند! ؟ آیا انسان و خون آشام میتوانند با هم آمیزش کنند وبچه به دنیا بیاورند؟ ترکیب خون این نوزاد چگونه خواهد شد؟ چه چیزی در ادرار او یافت میشود؟ . . . و. . . !
در مورد کوئنتین تارانتینو وفیلم پالپ فیکشن گفته: تارانتینو جری لوییس سینمای جدید است، برایش اهمیتی ندارد که در یک کنسرت راک با پیانو آهنگی غم انگیز بنوازد! وقتی این فیلم را در جشنواره کن دیدم (پالپ فیکشن) از پیش میدانستم این فیلم یا از بهترین های سال است یا بدترین ها!
در یادداشتی جالب در نکوهش از استفاده از تکنولوژی سه بعدی با عنوان (از دنیای سه بعدی متنفرم) مخالفتش را با این تکنولوژی ابراز کرده، این هم چندتا از دلایل جالب راجر ایبرت: ۱٫ باعث پرت شدن حواس میشه۲٫ میتواند سرد وتهوع ایجاد کند۳٫ سالن های سینما بین ۵ تا ۷٫ ۵ دلار بهای بلیت را افزایش میدهند۴٫ هایوود هر وقت احساس خطر کرده دست به دامن تکنولوژی شده! : صدا، رنگ واید اسکرین، سینه راما حالا هم سه بعدی!
گفته ایبرت در مورد راجر ایبرت در (رویو) یی که از این فیلم منتشر کرده: این فیلم یکی از شاهکار های ماندگار خواهد شد که از هم اکنون تا چند دهه آینده دیده و تحسین میگردد
راجر ایبرت در طول تاریخ دو مرتبه از اعلام کرن نظرش در مورد تعداد ستاره هایی که باید به فیلم بدهند امتناع کرده اولی برای فیلم فلامینگوهای صورتی (۱۹۷۲) ودومی فیلم هزارپای انسانی (۲۰۰۹) که دلیل هردو را اینگونه اعلام کرده بود: وقتی یک فیلم حال بیننده را بهم میزند (به عبارت دیگر به بیننده احترام نمیگذارد و باعث انزجار او میشود) نمیتوان به عنوان یک اثر خوب یا بد در مورد آن قضاوت کرد. . . . . .
زمانی عنوان کرده بود فیلم مصایب مسیح خشن ترین فیلمی است که دیده، می گویند او استفاده از این میزان خشونت را از سوی مل گیبسون عمدی و هدفدار توصیف کرده است.
از گفته های مشهور ایبرت:
علاقه چندانی به جشن ها و مراسم پر زرق و برق هالیوودی ندارم اکثر آنها فاقد جاذبه های لازم هستن.
اگر ما بتوانیم خود را کاملا بجای یکی از کاراکترهای فیلمی متصور شویم یعنی آن فیلم خوب و درست کار کرده
من عاشق کارم هستم بیشتر از آنچه که تصورش را میکنید ولی بیشتر از آن عاشق همسرم هستم
ما در محفظه ای (کارتنی) از زمان زندگی میکنیم، فیلمها مانند پنجرهای بر دیوارهای آن هستند
هیچ فیلم خوبی، زیادی طولانی نیست و هیچ فیلم بدی به اندازه کافی کوتاه!
سینما نگار – سینما سنتر و… انتشار در مد و مه : ۱۷ فروردین ۱۳۹۲