این مقاله را به اشتراک بگذارید
فرانک آرتا: ۳۰ روز به زمان رایگیری یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مانده است و طبعا هر نامزدی قصد دارد از طریق تبلیغات، برنامهها و نیات خود را در معرض قضاوت مردم قرار دهد. بدون شک ساخت «فیلم تبلیغاتی» گزینه مناسبی برای نمایش اقتدار نامزدها باتوجه به برنامههایشان در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است. اما بد نیست بدانیم که درست است ساخت فیلمهای تبلیغاتی برای کاندیداهای ریاستجمهوری از سال ۱۳۷۶ در ایران باب شد ولی در جهان این مساله مسبوق به سابقه است. حتما عنوان فیلم «پیروزی اراده» برای علاقهمندان به تاریخ سینما آشناست، فیلمی که لقب مهمترین فیلم تبلیغاتی جهان نام گرفت. فیلم مستند «پیروزی اراده» توسط لنی ریفنشتال در حمایت از کنگره حزب نازی آلمان در سال ۱۹۳۴ ساخته شد و در عرصه فیلمسازی مملو از نوآوری بود. بهطور مثال صحنه پیاده شدن هیتلر از هواپیما که در بکگراند تصویر ابرهای سفید او را دربرمیگیرند، بسیار معروف است. گویی از آسمان به زمین آمده و در ادامه در میان تشویق حضار و استقبال پرشور مردم غرق میشود. همین تصاویر، آدولف هیتلر را به شمایلی مقتدر و نجاتدهنده تبدیل کرد و تاثیر فیلم آنقدر زیاد بود که ارتش نازی توانست بهراحتی لهستان را در سال ۱۹۳۹ تسخیر کند و به یکی از ابزارهای تبلیغاتی برای آغاز جنگی ویرانگر در کل جهان یعنی جنگ جهانی دوم، تبدیل شد. هرچند که این فیلم، تمامعیار مفهوم «سینما در خدمت فاشیسم» را تداعی میکند ولی یادآور این نکته مهم است که سینما چقدر میتواند در خدمت اهداف سیاستمداران باشد و تاثیرات آن غیرقابل توصیف است. بهطوری که امروزه همگان میدانند دنیای سینما یکی از رسانههای تبلیغاتی مهم محسوب میشود. حتی در این مسیر فیلمسازان بزرگ دست به کار شدند تا در کوتاهترین زمان مهمترین حرفها را به تصویر بکشند و برای هرچه هنریتر و خلاقهترشدن فیلم تبلیغاتی میکوشند. این حرکت برای نخستینبار در ایران در هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری (۱۳۷۶) اتفاق افتاد. زندهیاد سیفالله داد بعد از ساخت فیلم موفق «بازمانده» کارگردانی فیلم تبلیغاتی سیدمحمد خاتمی را به عهده گرفت. تصویری از محمد خاتمی با عبا و عمامه مشکی که با نورپردازی ملایم و البته شفاف چهرهاش و گلدان گل در جلوی کادر در یادها باقی ماند. البته برای ساخت این فیلم تبلیغاتی در کنار «داد»، فیلمسازانی نظیر بهروز افخمی و احمد مرادپور نیز حضور داشتند. در آن سال فیلم رقیب سیدمحمد خاتمی، علیاکبر ناطقنوری را بهزاد بهزادپور کارگردانی کرد؛ ناطقنوری کاندیدای اصولگرایان بود. محمد محمدیریشهری دیگر کاندیدای این دوره از گروهی سهنفره برای ساخت فیلم تبلیغاتیاش استفاده کرد. سه کارگردان تلویزیونی، حسین فردرو، یوسف مناجاتی و اسدالله ایمن فیلم محمد محمدیریشهری را ساختند. رسول صدرعاملی تنها برای فیلم مرحوم سیدرضا زوارهای مشاوره داد و گروهی چندان شناختهنشده فیلمش را کارگردانی کردند. از آن سال به بعد گرایش فیلمسازان مهم به ساخت فیلمهای انتخاباتی به همین محدود نشد و از آن به بعد نقش اجتماعی فیلمسازان در معرفی سیاستها پررنگتر شد.
در هشتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، کاندیداها پرتعداد بودند و هرکدام برای ساخت فیلم انتخاباتی خود سراغ فیلمسازان نزدیک به طیف فکریشان رفتند. معروفترین فیلمها به ساخت فیلمهای سیدمحمد خاتمی و علی فلاحیان مربوط میشد که بهترتیب احمدرضا درویش و سیدضیاءالدین دری سازندگان آن بودند. منتها در دوره دوم ریاستجمهوری خاتمی، فیلمساز بهجای معرفی سوژه به مشکلات چهار دوره رییسجمهوری پرداخت و از این نظر فیلم موفقی بود. فیلم علی فلاحیان هم به دلیل مسایل حساس کشور در مقطع وزارتش با مشکلاتی در پخش مواجه شد. پرچالشترین فیلمها در نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران ساخته شد. بهطوری که پیش از اینکه عرصهای برای رقابت کاندیداها باشد، رقابت نانوشتهای میان فیلمسازان بهعنوان رقیبان جدی در عرصه اجتماع بهوجود آمد. اینبار هم احمدرضا درویش، چهرهای متفاوت از محمدباقر قالیباف ارایه کرد. فردی که قبلا سمتهای نظامی داشته و حالا قرار است در سطح ریاستجمهوری ایفای وظیفه کند. نکته جالب این بود که برای نخستینبار روی چهره سوژه فیلم تاکید شد؛ تصویری جذاب با چشمان لنز گذاشته محمدباقر قالیباف، با لباسی سفید به تن. تصاویر، گویای این نکته بودند که نامزدی، علاوه بر اینکه واجد تواناییهای اجرایی است و سابقه حضور در جبهههای جنگ داشته، به ظاهر و لباس خود هم اهمیت میدهد و خلبانی ماهر هم هست. چیزی که برخلاف همتایان غربی تا آن زمان موردتوجه سیاستمداران ایرانی نبود. فیلم تبلیغاتی محسن رضایی توسط زندهیاد رسول ملاقلیپور کارگردانی شد. یکی از جذابترین بخشهای فیلم مربوط به گفتوگوی دونفره فیلمساز و محسن رضایی بود. هیجانات فیلمساز هنگام صحبت کردن به سوژه فیلم هم منتقل شد و اقرار گرفتنهای رسول ملاقلیپور و قسمخوردنهای محسن رضایی در پی سوالات صریح مجری- فیلمساز در یادها باقی ماند. فیلمهای تبلیغاتی بهروز افخمی در معرفی مهدی کروبی در دو دوره بیشتر شبیه فیلمهای آوانگارد بود و تلاش میکرد پیامش را از طریق حضور افراد سیاسی و سخنانی که تا آنموقع در تریبونهای رسمی شنیده نمیشد به مخاطب میلیونی آن زمان تلویزیون منتقل کند. اما نریشن معروف اکبر هاشمیرفسنجانی در فیلم کمال تبریزی و بغضهایش در بیان کلمات، اینبار روایت فیلم را از سومشخص به اولشخص منتقل کرد. ظرافتهای تصویری و بهاصطلاح بازی گرفتن از اکبر هاشمی تواناییهای کمال تبریزی را در ساخت فیلم تبلیغاتی به نمایش گذاشت. کسی که پیش از آن برای ساخت فیلم «مارمولک» بحرانهای زیادی را پشتسر گذاشته بود. اما در این میان جواد شمقدری از همه فیلمسازان موفقتر بود. موفقتر از این نظر که کاندیدای موردنظر فیلمش راهی ساختمان پاستور شد. نکته مهم هر دو فیلم شمقدری سادگی محمود احمدینژاد بود، سادگی در رفتار، گفتار وحتی لباس پوشیدن. زندهیاد سیفالله داد و جواد شمقدری دو فیلمسازی بودند که پس از ساخت فیلمهای انتخاباتی با برنده شدن کاندیداهایشان راهی خیابان کمالالملک شدند و سکان سینمای کشور را به دست گرفتند.در دهمین دوره ریاستجمهوری بار دیگر بهروز افخمی فیلم تبلیغاتی مهدی کروبی را ساخت. جواد شمقدری فیلم محمود احمدینژاد، محمدعلی فارسی، فیلم محسن رضایی و مجید مجیدی و احمدرضا درویش فیلم میرحسین موسوی را ساختند. هر چهار فیلم روی شعارهای کاندیداها و تاثیرشان بر جامعه ایران و بهخصوص جوانان تاکید میکرد. شرق – مد و مه – اردی بهشت ۱۳۹۲