رمان کوتاه «سه کاهن» (نوشته مجید قیصری، انتشارات عصر داستان، ۱۳۹۱) یک روزِ کودکی پیامبر اسلام (ص) را بازگو میکند، یعنی ماجرای همان روزی که سه مرد یهودی ـ که البته به یهودی بودن آنها در داستان اشارهای نشده است ـ قصد جان ایشان را کرده بودهاند. بر این پایه، به هنگام خوانش «سه کاهن» باید چند پرسش را درباره نسبت رمان و تاریخ و همچنین رمان تاریخی مطرح کرد. نخستین پرسش این است که رمان «سه کاهن» را بهرغم ایده جذابش و با توجه به اینکه در آن تنها یک رویداد صرف تاریخی روایت میشود، تا کجا میتوان، اگرنه رمان، دستکم رمان کوتاه (Novella) دانست و در قلمرو ادبیات داستانی به شمار آورد؟ و دومین پرسش هم به این موضوع بازمیگردد که آیا اساساً میتوان «سه کاهن» را رمان تاریخی دانست یا نه؟ بیتردید، پاسخ به پرسش نخست در گرو رسیدن به پاسخی برای دومین پرسش است.در رمان تاریخی، مجموعهای از رویدادهای تاریخی با تکیه بر حضور برخی افراد شناختهشده در تاریخ روایت میشود وبازگویی و بازسازی این رویدادها و شخصیتها حول موضوعی فرهنگی و تاریخی شکل میگیرد که سببساز و زمینهساز نوعی تغییر در رویکردهای فرهنگی و فکری و از آن مهمتر، رخدادهای سیاسی و اجتماعی یک دوران میشوند.
به دیگر سخن، بحرانهای تاریخی و اجتماعی یک دوران که به هنگامه دگرگونی نظم مستقر و حرکت آن از امر کهنه به امر نو رخ میدهند، درونمایه اصلی رمانهای تاریخی به شمار میروند. هم ازاینروست که حضور و جلوه تاریخ در رمانهای تاریخی به دو شکل است: یا افراد برجسته و شناختهشده تاریخی در مقام یکی از شخصیتها یا آدمهای داستانی (character) در رمان حضور دارند یا اینکه حضور این افراد صرفاً در دورنمای رمان (Background of Novel) و در دلِ بازسازی محیط و صحنههای تاریخی در داستان به چشم میخورد. به هر روی، رمان تاریخی به جای شخصیت و حالات روانی او، عمدتاً رویداد و حادثه استوار است، تا جایی که در برخی رمانهای تاریخی، صحنههای تاریخی جانشین شخصیتهای داستانی میشوند. «سه کاهن» رمان کوتاهی است که چندان مبتنی بر حادثه نیست؛ داستان بر پایه کنش متقابل و البته غیرمستقیمِ کاهنان و حلیمه و همچنین حارث پیش میرود: سه کاهن بر گرفتن پیامبر (ص) از حلیمه پای میفشارند و حلیمه دائم در اضطراب است که مبادا حضرت محمد(ص) را از دست بدهد. بدینسان است که رمان کوتاه «سه کاهن» صرفاً یک حادثه یکروزه ـ و نه رویدادهای یک دوره ـ را روایت میکند که سرانجامش از ابتدا تا انتها بر خواننده آشکار است؛ واز آنجا که در «سه کاهن» صرفا بازگویی مستقیم یک رویداد آشنا رخ میدهد، نهتنها از شحصیتپردازی داستانی خبری نیست بلکه پیرنگ داستانی مشخص و معینی نیز وجود ندارد. با وجود این، «سه کاهن» در کنار نثر نسبتاً مقبول خود که حاصل تجربه نویسندگی آقای قیصری و سبک شخصی ایشان است، تنها یکی از عناصر داستاننویسی مدرن را در بر دارد: عنصر تعلیق و وجود این عنصر نیز در دل این داستان ۱۸۴ صفحهای امری طبیعی است زیرا شرح داستانی که در نزد خواننده شناخته و دانسته است، در ۱۸۴ صفحه نیازمند نوعی اطناب و درازگویی است که در اینجا در شکل تعلیق داستانی متجلی شده است.اگر از سر تسامح بپذیریم که «سه کاهن» رمان است و رمانی تاریخی نیز هست، بیشتر در شمار آن دسته از رمانهای تاریخی قرار میگیرد که در تاریخ ادبیات جهان به پیش از قرن هجدهم تعلق داشتهاند. به تعبیر گئورگ لوکاچ، اینگونه «رمانهای به اصطلاح تاریخی قرن هفدهم (آثار اسکودری، کالپرند و از این قبیل) فقط به لحاظ گزینش کاملاً ظاهری درونمایهها و پوشاک اشخاصشان تاریخی هستند. نه فقط حالات روانی شخصیتها، بلکه آداب و خلقیات ترسیمشده نیز بهتمامی متعلق به دوران خود نویسنده است». از نظر لوکاچ، حتی معروفترین رمانی که در قرن هجدهم به رمان تاریخی شهرت یافته است، یعنی رمان «قلعه اوترانتو» (The Castle of Otranto) نوشته هوراس والپول (Horace Walpol) مگر از لحاظ نحوه خاص پوشاک اشخاص، به مقوله تاریخ توجه چندانی ندارد و دقیقاً فاقد آن چیزی است که اختصاصاً تاریخی به شمار میرود. در اینگونه رمانها، تا قبل از رمان «ویورلی» (Waverly) نوشته سر والتر اسکات به سال ۱۸۱۴، ویژگیها و خصوصیتهای آدمهای داستانی از ویژگی تاریخی عصر آنان سرچشمه نمیگرفت بلکه ایدهها و ذهنیتهای نویسنده و عصر او بر داستان سیطره داشت.
«سه کاهن» نیز رمان کوتاهی است که مگر در اشاره به برخی عناصر زندگی صحرانشینان در عربستان دوره جاهلیتِ پیش از بعثت پیامبر (ص)، در رسیدن به دقایق تاریخی رویدادی که روایت میکند، چندان توفیقی نداشته است و با آنکه در دقایقی از داستان نمایش دلهرهها و وصف دغدغههای حلیمه سبب شده است که این رمان کوتاه قدری به داستاننویسی در معنای مدرن آن نزدیک شود یا دستکم تقربی بجوید، نهایتا نتوانسته است مرز خود را از تاریخ روشن سازد. «سه کاهن» بیشتر از آنکه در طبقهبندی ادبیات داستانی بگنجد، در محدوده بسته خردهروایتهای تاریخی فرومانده است و تنها نکته توجهبرانگیزی که میتوان درباره رمان کوتاه «سه کاهن» یادآوری کرد، موضوع بکر مواجهه یهودیان با پیامبر اسلام(ص) در کودکی است که شیوه روایت محافظهکارانه و یکنواخت داستان، آن را به تمامی هدر داده و از بین برده است.