این مقاله را به اشتراک بگذارید
۱- برج کج را کاترین ان پورتر در سال ۱۹۴۴ منتشر کرده، یعنی پیش از پایان جنگ جهانی دوم. داستان این نوولا، اما، در سال ۱۹۳۱ میگذرد، در برلین مفلوک پس از جنگ اول جهانی. چارلز آپتون، نقاش نوخاسته امریکایی، آمده تا اروپا را ببیند و استعدادش را پرورش بدهد، هرچند به نظر نمیرسد شهر درستی را برای اقامت انتخاب کرده باشد. رفتار اهالی شهر با غریبهها خصمانه است، بهخصوص اگر اهل امریکا باشند، کشوری که به زعم آنان باعث شکست آلمان در جنگ قبلی شده. در همچون شرایطی، چارلز سرانجام در خانه زنی میانسال و اصالتا اتریشی اتاقی برای سکونت مییابد. مراسم ورود چندان خوشایند پیش نمیرود: نقاش جوان، سهوا، مجسمه کوچکی را که به شکل برج کج پیزا ساخته شده و برای خانم صاحبخانه یادگاری است از روزگار خوش گذشته- سالهای پیش از جنگ- میشکند و، بعد، چنان دستوپایش را گم میکند که تصمیم میگیرد از خیر اجاره اتاق بگذرد، اما قرارداد در راه است و او چارهیی جز امضا ندارد. اینجا، درست در دل این وضعیت نادلپذیر، در اتاقی که یک طرفش زنی با چشمان اشکآلود ایستاده و طرف دیگرش مردی جوان با احساس شرمندگی، برج کجی که نام اثر را رقم زده برای نخستینبار جلوه میکند. در ترازی نمادین، انهدام این آخرین بازمانده ایام خوب رفته نشانه آینده نامطمئن زن ژرمن و خیرخواهی بیفایده و ضررآفرین مرد یانکی به نظر میرسد. اما در متن اثر برای مجال دادن به همچو قرائتی باید نشانههای دیگری هم تعبیه شده باشند.
۲- در خانه سه مرد جوان دیگر هم اقامت دارند: تادیوژ می، اوتو بوسن و هانس وان گهرینگ؛ اولی نوازندهیی لهستانی است، دومی دانشجویی اهل شمال آلمان و سومی آلمانی مغروری که زخم تازه دوئلی نافرجام را بر صورت دارد و آرزویش رفتن به پاریس زیباست. ملیتها و اخلاقیات ساکنان خانه بهدقت انتخاب شدهاند. با پیش رفتن اثر، از خلال صحبتها و روابط اشخاص، درمییابیم که تادیوژ نوازنده، جهاندیدهترین و خردمندترین این جمع است- هم او که مقدر است، چند سال بعد، با فرمان پیشوا، خاک کشورش ضمیمه خاک آلمان نازی شود. اوتو بوسن بهاصطلاح شهرستانی دانشجوی سادهدلی است که کنج عافیت را میگزیند و بهعکس، هانس جذاب – از زخمی که بر گونه دارد هم پیداست که- سری پرشور دارد و درست، از سنخ جوانان مغروری به نظر میآید که اندکی بعد، فرصت عضویت در شاخه جوانان حزب نازی و کسب قدرت را به هیچ روی از دست نمیدهند. تکلیف چارلز هم که پیشتر روشن شد: نمونه تازهسال امریکایی خوب که همهجا با نیت خیر وارد عمل میشود، گیرم نتیجه کارش به هیچوجه آن چیزی که پیشبینی میکرده نباشد. اطلاعات برونمتنی خواننده، خواهناخواه، در سبکسنگین کردن این مردان جوان دخیل است و شک نیست که این چهار نفر، مثل تمام شخصیتهای رمانها و نوولاهای برجسته جهان، نه فقط از زبان خود، که از دل گفتمانی که ایشان را پرورده و بارآورده سخن میگویند. به این طریق است که خانه کوچک رزا فایشل به مکانی برای تعاطی گفتمانها تبدیل میشود و این، بیشک، هنر نویسنده است، هرچند هنری نه چندان بدیع.
۳- برج کج بار دیگر در پایان اثر ظاهر میشود، هنگامی که چارلز، خسته از پایکوبی و شادخواری شب سال نو، از باشگاه به اتاقش برگشته و برج را، تعمیرشده و بندزده، در گنجه میبیند. با وجود تمام خوشیهایی که در باشگاه برای چارلز مهیا بوده، او دلزده و ناامید بر تختش دراز میکشد و این درست همان لحظه مکاشفهگونی است که معنای نمادین برج کج بر او آشکار میشود: «آنجا بود، کوچک و شکننده و گستاخ، چنانکه گویی به او دل و جرات میداد نزدیکتر برود. خوب میدانست که انگشتان شست و سبابه چه قدرتی برای خرد کردن جسمی ظریف دارند تا در چشمبرهمزدنی تکههای مرمتشده را از نو در هم بشکنند و بر زمین بریزند. این شیء کوچک و متهور، کج و معلق، همواره آماده سقوط، ولی همچنان پابرجا، چرا به این شکل بود؟ نه، اشتباهی از همان ابتدا رخ داده بود. این برج در قسمت فوقانی دچار مشکلی نامانوس بود. برجها که نباید از همان ابتدا کج باشند.» برج کج نشانه وضعیت آلمان پس از جنگ بود و آلمان پیش از جنگ. برج کج نماینده جهان پس از جنگ بود و پس از آن. برج کج نماد وضعیت عام بشری است: محاط در مرگی محتوم و در آرزوی رستگاریای از دست شده –گیرم فاشگویی پایانی نویسنده کیفیت این «برج کج» را کاهش داده باشد.
اعتماد/ مد و مه / خرداد ۱۳۹۲
پیوست: بیو گرافی کاترین ان پورتر:
کاترین آن پورتر نویسنده آمریکایی چنین روزی در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. وی سال ۱۸۹۰ دیده به جهان گشود و از همان زمان که به عرصه ادبیات راه یافت آثارش با اقبال فراوانی روبه رو و خیلی زود تبدیل به چهره ای بین المللی شد. رمان وی با عنوان «کشتی ابلهان» توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد و تبدیل به رمانی پرفروش شد. او سال ۱۹۶۶ برای مجموعه داستان های کوتاهش موفق شد جایزه پولیتزر و جایزه ملی کتاب آمریکا را کسب کند. موفقیت وی تا حدی پیش رفت که سال ۱۹۶۷ مدال آکادمی هنر آمریکا را نیز کسب کرد. او سه بار نامزد دریافت جایزه نوبل شد اما نتوانست این آن را به خود اختصاص دهد. از دیگر آثار وی می توان به «داستان های کوتاه :پسرک»، «ایام گذشته»، «برج کج» و «اسب رنگ پریده» اشاره کرد.