رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نقد رمان تمام بندها را بریده‌ام اثر سیاوش گلشیری

2 نظر

  • آراز
    ارسال شده 15 ژوئن 2013 در 8:17 ب.ظ

    سلام امیدی سرور
    این مطلب رو من نوشتم، آراز بارسقیان…
    اگر نشانیها کافی نیست کارت ملی و شناسنامه نشونو بدیم :-):-)
    خوش باشی مشتاق دیدار پسر گلت رو هم سلام برسون…
    ………………………….
    چه خیالیه رفیق! به این بهونه شاید بعد از این همه وقت چشمون به جمالت روشن شد!
    ممنون که پیغام گذاشتی
    مطلب خوبی نوشتی مثل همیشه…
    خیلی خوشحال می شیم مطلبای دیگه ای (به شکل اختصاصی برای مد و مه) از نو داشته باشیم.
    به هر حال امیدواریم هر جا که هستی مثل همیشه موفق باشی

  • سایه
    ارسال شده 19 ژوئن 2013 در 12:17 ب.ظ

    کتاب رو خوندم -داستان خوبیه-۳تا آدم وسرنوشتهای شبیه هم-نشان دادن بخوبی سردی بین زن ومرد این زمونه حتی ادمهای روشنفکر- نرسیدن عشق فرهاد وری را که شاید اگراز هم پنهانش نمیکردن وبه هم میرسیدن….- تاثیر گنجشکهای توی لوله بخاری بر رقم خوردن یک سرنوشت- سردی ادمها با هم حتی دوستهای صمیمی-نگه نداشتن حرفهایی که بهتره گفته بشن شاید دیگه فرصتی برای گفتنشون نداشته باشیم-و…..همه وهمه رو احمد در داستانش به خوبی گفته اما اگر داستان رو با فاصله بخونیم رازهای داستان فراموش میشوند اینکه دختر بانو چرا با فرهاد ازدواج میکند .اینکه مسعود همان پسر در شکم ان زن است .بعد از خواندن بخش سوم داستان باز برگشتم بخش فرهاد رو خوندم تا بهتر بفهمم داستان رو.این عیب من یا نویسنده که تداخل اتفاقات انقدر زیاده وتعدد شخصیت ها باعث فراوموشی کارکرد شخصیتها می شود؟؟؟؟؟؟؟

ارسال نظر

0.0/5