این مقاله را به اشتراک بگذارید
اسلو، ۳۱ اوتOslo, August ۳۱th
نویسنده و کارگردان: یوآکیم تریر. بازیگران: آندرس دانیلسن لی (آندرس)، هانس اولاو برِنر (توماس)، اینگرید اولاوا (ربکا). محصول ۲۰۱۱، ۹۵ دقیقه.
آندرس که بهتازگی مصرف مواد مخدر را ترک کرده، بعد از بیرون آمدن از مرکز بازپروری دچار افسردگی میشود و دست به یک خودکشی ناموفق میزند. پس از آن برای شرکت در یک مصاحبهی استخدامی و همچنین دیدار دوست صمیمیاش وارد اجتماع میشود…
کسالتِ کسالتبار
یک فیلم کسالتبار و خوابآور اروپایی و بهاصطلاح «هنری» دیگر. مردی افسرده که دلیل افسردگیاش بهروشنی مشخص نمیشود، بدون ترتیب یا دلیل خاصی این طرف و آن طرف میرود و گفتوگوهایی طولانی با بقیهی آدمها انجام میدهد و از زندگی و مافیها مینالد. لابد بینندهی فیلم هم باید از خلال این صحبتهای ناامیدکننده و موقعیتهای بیربط به هم، با او همذاتپنداری کند و دلیل تمایل او به خودکشی را درک کند. جالب اینجاست که همان طور که از عنوان فیلم هم برمیآید فیلمساز در تلاش بوده تا برای اسلو که محل وقوع رخدادهای فیلم است، هویت مستقلی بیافریند و به آن شخصیت بدهد. از فصل ابتدایی فیلم – که نریشنهایی از خاطرات آدمهای مختلفی که به این شهر سفر کردهاند است – هم چنین استنباط میشود. اما در ادامه کوچکترین رابطه و هماهنگی ارگانیکی بین آدمها و خردهروایتهای فیلم با شهر اسلو برقرار نمیشود و میتوان همهی این آدمها و اتفاقها را یکجا به شهری دیگر در هر کجای دنیا منتقل کرد و در نتیجه، این تلاش فیلمساز هم ناکام میماند. در این زمینه میشود تماشای هیروشیما، عشق من (آلن رنه) ودر بروژ (مارتین مکدانا) را به فیلمساز و البته دوستداران سینما پیشنهاد کرد. (امتیاز: ۲ از ۱۰)
اهل بالای پاپی هیلFrom Up On Poppy Hill
کارگردان: گورو میازاکی. فیلمنامه: هایائو میازاکی، کیکو نیوا. صداپیشگان نسخهی انگلیسیزبان: سارا بولگر (یومی)، آنتون یلچین (شان کازاما)، جیلیان اندرسن (میکی هوکوتو)، جیمی لی کرتیس (ریوکو). محصول ۲۰۱۱، ۹۱ دقیقه.
گروهی از نوجوانان یوکوهامایی برای جلوگیری از خراب شدن ساختمان انجمنهای فوق برنامهی مدرسهشان به دست مدیران مدرسه تلاش میکنند. در این بین علاقه و الفتی بین یومی و شان برقرار میشود…
قصههای آغازنشده
استاد هایائو میازاکی که سرآمد همهی انیمیشنسازان زندهی دنیا در حال حاضر است، با تأسیس استودیو جیبلی در حدود سی سال پیش، نهتنها توانست آزادی عملش در فیلمسازی را تضمین کند، بلکه موفق شد طی این سالها شاگردان زیادی هم تربیت کند که تحت لوای این استودیو انیمیشنهای بلند شاخصی همچون پورکو روسو و مقبرهی شبتابها را عرضه کردند. یکی از این شاگردها پسر خود استاد یعنی گورو میازاکی است که اهل بالای پاپی هیل دومین اثر بلند او در مقام کارگردان به حساب میآید. در سنت ژاپنیها (همان طور که حتماً از سالهای دور و سریالهای انیمیشن ژاپنی مثل دختری به نام نل و بل و سباستین به یاد داریم) مدیوم انیمیشن لزوماً به معنای خیالپردازی افسارگسیخته و به تصویر کشیدن داستانهایی که فقط در این مدیوم میتوانند روایت شوند نیست. درست است که در همهی آثار بلند میازاکی پدر چنان تخیل چشمگیری به چشم میخورد که نمیشود آنها را بدون انیمیشن تصور کرد، اما در میان تولیدات استودیو جیبلی نمونههایی مثل مقبرهی شبتابها و همین اهل بالای پاپی هیل هم به چشم میخورد که بهراحتی بدون نیاز به هر گونه جلوههای ویژهی کامپیوتری قابلیت فیلم شدن را دارند.
انیمیشنسازی دربارهی مسائل جدی، برای بزرگسالان و بدون وارد کردن رگههایی از شوخی و خیالپردازی (چنان که در آثار پیکسار و دیزنی دیده میشود)، جزو عرفهای رایج در ژاپن محسوب میشود و ریشه در فرهنگ کهن و سنتی مانگاها دارد. به همین دلیل نمیشود از مدیوم انیمیشن اثر جدید میازاکی پسر ایراد گرفت اما میشود از نحوهی روایت و شخصیتپردازیها و فضاسازی ناقص و ضعیفش (که در کمال تعجب میازاکی پدر دستی در نوشتن فیلمنامهاش داشته) ایراد گرفت. وقتی انیمیشنی (و اصولاً فیلمی) تمام رخدادهای خیالانگیز و فانتزی را حذف میکند و تمام هم و غمش را بر واقعیت میگذارد، کمترین انتظار این است که بنیانهای دراماتیک و شخصیتهای اصلیاش را بهدرستی بنا کند. اما متأسفانه اهل بالای پاپی هیل موفق نمیشود فضایش را بهدرستی بسازد، شخصیتهایش را حتی به شکلی حداقلی بپردازد و داستانش را با ریتمی مناسب روایت کند. دو شخصیت اصلی دختر و پسر فیلم حتی در انتهای فیلم هیچ گونه تمایز قابلذکری با اطرافیانشان پیدا نمیکنند، رابطهی عاطفی بین آنها سطحی و پرداختنشده است، اعضای خانوادهی دخترک چنان بیهویت و اضافی هستند و چنان فعالیتهایشان در کلیت فیلم بیاثر است که اگر چندتا از آنها کم و زیاد شوند هیچ اتفاقی نمیافتد و از همه بدتر، دو خط اصلی روایت (تلاش برای بازسازی ساختمان انجمن دانشآموزی مدرسه و شعارهای سیاسی مربوط به آن و جستوجوی دو دلداده در گذشته و یافتن پدر واقعیشان) مطلقاً هیچ ارتباط ارگانیکی با هم پیدا نمیکنند. همهی این عوامل دست به دست هم داده تا قصههای اصلی و فرعی فیلم در همان مرحلهی آغاز هم بهدرستی شکل نگیرند و به همین دلیل ریتمی کسالتبار بر این انیمیشن حاکم شود و کار به جایی برسد که جذابیتهای اولیهاش و تصویرهای زیبایی که از زندگی روستایی در حومههای شهرهای بزرگ ژاپن به دست میدهد، بهسرعت رنگ ببازد و به جایش ملالی ناشی از هدر رفتن این همه زحمت و انرژی جایگزین شود. اینجاست که بزرگی و استادی میازاکی پدر (به عنوان کارگردان) و هماهنگی چشمگیری که در تکتک اجزای آثارش وجود دارد بیشتر به چشم میآید. (امتیاز: ۲ از ۱۰)
سی دقیقه پس از نیمهشب Zero Dark Thirty
کارگردان: کاترین بیگلو. فیلمنامه: مارک بول، بازیگران: جسیکا چستین (مایا)، جیسن کلارک (دَن)، رِدا کاتب (عمار). محصول ۲۰۱۲، ۱۵۷ دقیقه.
زنی به نام مایا ۱۲ سال از زندگیاش را صرف دستگیری بن لادن کرده است. این فیلم داستان تلاشهای او و مراحل قدم به قدم دستگیری و کشته شدن اسامه بن لادن است.
روز برمیآید
درست است که سی دقیقه پس از نیمهشب بداعتهای روایی و ساختاری مهلکه را ندارد و نسبت به ساختهی قبلی کارگردانش قدرت درگیرکنندگی کمتری دارد اما همچنان از نظر تکنیکی در اوج است و بیگلو توانسته با دقت و جزییاتی کمنظیر فضایی را فیلمش میطلبیده بیافریند. سی دقیقه… بیشتر از مهلکه زیر سایهی مضمون سیاسی و داغش قرار گرفته اما هنر بیگلو اینجاست که در کنار اینکه مراحل و جزییات طولانی به دام انداختن تحتتعقیبترین فرد دنیا را به تصویر میکشد، شخصیتی به نام مایا را محور همهی این اتفاقها و تعقیبوگریزها (و اصلاً محور فیلم) قرار میدهد. به این ترتیب، سی دقیقه… فرسنگها از مستندهای سفارشی و تاریخمصرفدار فراتر میرود و محوریت شخصیت قدرتمند زن فیلم، به همراهی تماشاگر در زمان طولانی فیلم میانجامد. دو سکانس هیجانانگیز و پر از تعلیق در فیلم هست که طراحی و اجرای آنها مثالزدنی است: یکی سکانس تعقیب سیگنال تلفن همراه در بازارهای شلوغ پاکستان در اواسط فیلم و دیگری سکانس نهایی حمله به مخفیگاه بن لادن که از سوار شدن سربازها در هلیکوپترهای آپاچی تا لحظهی نهایی به دام افتادن سوژه، نفسگیر از آب درآمده است. این سکانس نهایی یادآور سکانس نفسگیر مشابه پایانی سکوت برههاست؛ با این تفاوت که در اینجا نماهای نقطهنظر هولناک شکار و شکارچی عوض شدهاند. بیگلو در فیلم جدیدش هم به شکلی تحسینبرانگیز تمام نکتهها و جزییات یک عملیات اطلاعاتی/ نظامی را به تصویر کشیده و اصلاً همینکه یک زن توانسته در دو فیلم اخیرش چنین فضای سراسر مردانه، پر از خشونت و بیرحمی را این طور موثق به تصویر بکشد، خودش میتواند موضوع یک مقالهی مفصل باشد. (امتیاز: ۷ از ۱۰)
ماهنامه فیلم (هومن داودی)/ انتشار در مد و مه خرداد ۱۳۹۲