این مقاله را به اشتراک بگذارید
کارگردان: کریستوفر نولان. فیلمنامه: جاناتان نولان، ک. نولان. بازیگران: کریستین بیل (بروس وین)، گری اولدمن (کمیسر گوردن)، تام هاردی (بِین)، جوزف گوردن-لویت (بلیک)، آن هاتاوی (سلینا)، ماریون کوتیار (میراندا). محصول ۲۰۱۲، ۱۶۵ دقیقه.
هشت سال پس از رخدادهای شوالیهی سیاه. بروس وین ردای بتمن را کنار گذاشته و از لحاظ جسمی و روحی اوضاع بهسامانی ندارد، اما شهر در آرامش است. ولی کمکم مشخص میشود که در پس این ظاهر آرام، شخصیت بدجنس و بیرحمی به نام بین با تشکیل دادن یک ارتش زیرزمینی میخواهد قدرت را به دست بگیرد…
از چاله به چاه
آنارشی دوستداشتنی شوالیهی سیاه که با دموکراسی قلابی اما متمدننمایی پوشیده شده بود و جهانی را تصویر میکرد که پیشبینیناپذیر و یگانه بود، در شوالیهی سیاه برمیخیزد به پوپولیسم عدالتخواهانهی مضحکی تبدیل شده که تحملناپذیر است. اخوان نولان خودشان خوب میدانستهاند مادهی خام اولیهشان چه کمبودهای غیرقابلقبول و جبرانی دارد و رندانه سر داستانشان را به سمت شخصیتهایی بردهاند که در قسمتهای آتی بتوان از آنها بهره برد و دانسته بخشی از زمان فیلم را صرف شخصیتپردازی آنها و در نتیجه پُر کردن زمان فیلم کردهاند. اما یادشان رفته تمام اعتباری که خودشان برای بتمن ساخته بودند مدیون شخصیتپردازی نامتعادل میان قهرمان و ضدقهرمان بوده. این گونه میشود که فیلم تبدیل به مجموعهای از کاراکترهای توخالی و بادکنکی میشود و سهگانهای که به زحمت کوشیده بود خود را از منطق کارتونی کمیکاستریپها جدا کند، دوباره به همان بلای سریهای قبلی بتمن دچار میشود. (امتیاز: ۱ از ۱۰)
زنگار و استخوان De Rouille et d’os/ Rust and Bone
کارگردان: ژاک اودیار. فیلمنامه: ژاک اودیار، توماس بیدگَن، بازیگران: ماریون کوتیار (استفانی)، ماتیاس شونَرتس (آلن)، آرمان وِردور (سام). محصول ۲۰۱۲، ۱۲۰ دقیقه.
آلن که سرپرستی پسرش را هم به عهده دارد، برای زندگی با خواهرش و شوهرخواهرش بلژیک را ترک میکند تا خانوادهی جدیدی تشکیل بدهد. او با استفانی که شغلش آموزش دادن به والهاست پیوندی عاطفی برقرار میکند که رفتهرفته عمیقتر میشود…
نیمهی تاریک رنگینکمان
برای آنها که اودیار را با یک پیامبر و دنیای مردانهاش شناختهاند، زنگار و استخوان فیلم معمولیای جلوه خواهد کرد اما برای آنها که او را با از روی لبهایم بخوان درک کردهاند، زنگار و استخوان فیلمی کامل و دوستداشتنیست. درونمایههای تکرارشوندهی آثار اودیار از تکافتادگی و تنهایی تا اجتماعهای انسانی و سبعیت، همگی در اینجا نیز حضور دارند و این بار جلوهی مدرن این درونمایهها بیشتر به چشم میآید. نقطهی قوت زنگار و استخوان، عریانی موقعیتها و روابط است به گونهای که روابط انسانی مثل درگیریهای خیابانی خطرناک و آسیبزننده جلوه میکنند یا احتمال زخم خوردن از عزیزان بسیار محتملتر از دیگران است. اودیار در مرز ساختن یک ملودرام آبکی، با سَبک ویژهی بصریاش و خست در انتخاب نمایش بخشی از یک موقعیت، از زنگار و استخوان فیلمی تأثیرگذار بیرون کشیده است؛ فیلمی که بر اساس دو داستان مجزا ساخته شده، چنان در تار و پود بههم گره خورده که کشف معنای کلمهی «زنگار»، یکی از لذتهای تماشای فیلم است. با این حال با فیلم بینقصی هم مواجه نیستیم. کُندی روند شکلگیری رابطهی بین علی و استفانی و بیقیدی اودیار در مستحکم کردن علت و معلول این رابطه، پیچیدگیای به فیلم بخشیده که جنس چنین فیلمی نیست و ناخودآگاه خارج از فرم فیلم قرار میگیرد؛ هرچند که باید این کار را بخشی از ذوقورزیهای اودیار در بازی با ژانرها و مضمونها دانست. (امتیاز: ۷ از ۱۰)
شیوع Contagion
کارگردان: استیون سودربرگ. فیلمنامه: اسکات ز. بِرنز. بازیگران: مت دیمن (میچ)، کیت وینسلت (اِرین)، ماریون کوتیار (لئونورا)، جود لا (آلن)، لارنس فیشبرن (اِلیس). گوینت پالترو (بث). محصول ۲۰۱۱، ۱۰۶ دقیقه.
ویروسی مرگبار از راهی ناشناخته در سطح بینالمللی پخش شده و لحظه به لحظه بر ابعاد فاجعه افزوده میشود. گروهی از پزشکان متخصص در صدد هستند تا پیش از آنکه دیر شود، راهی برای مقابله با این ویروس ناشناخته پیدا کنند.
فرایند معکوس و مکانیکی مرگ
با فیلمی مواجهیم که نه از وجه مثبتش، بلکه به دلیل خشک و مکانیکی بودنش شبیه به شطرنج است. هیچ بازیگری نقش ویژهای ندارد و هر کس دیگری را میتوان جایگزینش کرد. اما در ساختمان فیلم همه دقیقاً سر جای خودشان هستند. فیلم به لحاظ فنی تقریباً بینقص است، همه چیز استاندارد بالایی دارد و هر پلانی از فیلم نشاندهندهی حرفهای بودن سازندگانش است. یک جور کیفیت اعصابخردکن! آدم دلش میخواهد شیوع مثل فیلمهای سفارشی باشد که حتماً چندتا سوراخ فیلمنامهای و چند صحنهی دراماتیک گلدرشت دارد. اما نمیشود از شیوع ایراد بهخصوصی گرفت و همین شاید بدترین ایراد فیلم باشد؛ چرا که بار احساسی فیلم پایین آمده و محدودهی تأثیرگذاریاش همان چند لحظه است. فیلمی مثل حس کامل (دیوید مکنزی، ۲۰۱۱) با داستانی مشابه در مورد شیوع یک بیماری ناشناخته، از این ور بام میافتد و شیوع هم با نگاه بوروکراتیکاش به همه چیز از آن ور بام. سینماست دیگر. (امتیاز: ۵ از ۱۰)
ماهنامه فیلم / مد و مه / تیر ماه ۱۳۹۲