این مقاله را به اشتراک بگذارید
نیره رحمانی:
با اینکه در هر دوره از جشنواره کم نیستند آشغالهای غیردوست داشتنی که بی مشکل روی پرده می روند، باید دید چرا روی این آشغالهای دوست داشتنی این قدر حساسیت به وجود آمده که به هیچ وجه با نمایش آن کنار نمی آیند؟!
***
در هر دوره از جشنواره تنها فیلمهایی به نمایش در آمده نیستند که می توانند مرکز توجه قرار گیرند، چه بسا گاه فیلمهای به نمایش در نیامده می توانند توجهات بسیار بیشتری را به خود جلب کنند.به هر حال آدمیزاد همیشه به آنچه از آن نهی می شود ولع بیشتری نشان میدهد.. یادش بخیر سالها پیش زمانی که ابراهیم حاتمی کیا موج مرده را ساخته بود و در واکنش به جرح تعدیل فیلم خود در ساعت نمایش فیلم برای اهالی مطبوعات به جای خود فیلم تکه های بریده شده اش را به سینمای مطبوعات آورد و جلسه ای پرشور ترتیب داد و این فیلم به نمایش در نیامده به اتفاق مهم آن سال بدل شد.
ظاهرا امسال هم در میان خیل نامهای مطرح حاضر در جشنواره آشغالهای دوست داشتنی محسن امیر یوسفی با اینکه قرار نیست به نمایش در آید طرفدار کم ندارد و کنجکاوی بسیاری هم درباره آن وجود دارد.
محسن امیر یوسفی کیست؟
محسن امیریوسفی متولد ۱۳۵۰ بچه جنوب (آبادان) است. با آغاز جنگ به زادگاه پدری خود یعنی خمینی شهر رفته و از رشته ریاضی در دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شدهاست. از فعالیتهای وی میتوان به نمایشنامه نویسی، عکاسی، ساخت تیزرهای تبلیغاتی، ساخت فیلمهای کوتاه و مستند اشاره کرد. امیریوسفی در مقام کارگردان سه فیلم به نامهای خواب تلخ (۱۳۸۲) ، آتشکار (۱۳۸۶) و آشغالهایدوست داشتنی را در کارنامه دارد.
هر سه این فیلمها را خودش تهیه کرده و شاید به همین دلیل است که دستش برای رویکردهای نوگرایه و البته جسورانه باز بوده است و البته از این لحاظ باید به او دست مریزاد گفت که با سرمایه دیگران هوس کارهای متفاوت به سرش نمی زند!
فیلمهای محسن امیر یوسفی
گفتیم امیر یوسفی آنقدر جسارت دارد که اگر کار نو، متفاوت و مسئله دار جلوی دوربین می برد نه با سرمایه دولتی باشد و نه شخص دیگر به همین خاطر به شخصه تاوان نوع نگاهش به سینما را پرداخته هر چند که این مهم شاید به تدریج باعث مشکلاتی برای او بشود، به هر حال سینمای او هر چقدر هم جذاب و آثارش به دلیل ممیزی و جوایز خارجی توجه برانگیز باشند گیشه دار محسوب نمی شوند.
خواب تلخ نخستین اثر او برنده چندین جایزه مختلف از جشنوارههای خارج شد و فیلم آتشکار دومین فیلمش او پس از پنج سال توقیف در جشنواره بین المللی فجر سال ۱۳۸۸ به اکران گذاشته شد و حالا نوبت به آشغالهای دوست داشتنی رسیده که پشت درهای ممیزی بماند!
البته محسن امیر یوسفی مشخصا با فیلم آتشکار خود را به علاقمندان سینمای ایران معرفی کرد، فیلمی کمدی که علاوه بر موضوع جسورانه اش به شدت نیز خلاقانه ساخته شده بود، بعضی از لحظه های کمیک آن فراموش نشدنی و در سینمای ایران کم سابقه بودند هرچند که این فیلم در نوع خود ضعف هایی هم داشت که می شد از آنها به نفع نقاط قوت فیلم صرف نظر کرد.فیلم البته نظرات کم و بیش مثبتی هم از سوی منتقدان دریافت کرد.
حکایت این «آشغالهای دوست داشتنی»
آشغالهای دوست داشتنی سومین فیلم محسن امیریوسفی که خود او علاوه بر تهیه کار نویسندگی فیلمنامه را نیز برعهده داشته تولید سال ۱۳۹۱ است؛ آخرین سال حضور مدیران سینمایی سابق ارشاد که در نوع خود واقعا عجیب غریب بودند حکایت رد شدن از ته سوزن و رد نشده از در دروازه. در آن ایام فیلمهایی همچون ماجرای یک جشن ساخته قبلی ابراهیم حاتمی کیا که به شکلی آشکار به ماجرای انتخابات سال ۱۳۸۸ می پرداخت امکان ساخت پیدا کردند و حتی به رنگ ارغوانی که دیگر فراموش شده بود امکان اکران عمومی پیدا کرد. اما چرا ماجرای یک جشن و همین آشغالهای دوست داشتنی امکان نمایش در دورانی که همه امید به فضایی بازتر در دولت دکتر حسن رو حانی دارند فعلا امکان نمایش پیدا نمی کنند.جالب اینکه صرف نظر امکان شدن این فیلمها لااقل در معاونت سینمایی سابق توقیف بعضی از فیلم ها برای اینکه در اذهان اهل رسانه توجیه پذیر باشد لااقل برای اهالی رسانه به نمایش در می آمدند.
البته این یک روی سکه است. جریان تندرو مخالف دولت روحانی با کشیدن مو از لای ماست منتظر کوچکترین مسائلی لاست که برای کوبیدن مدیران معتدل فرهنگی فعلی پیراهن عثمان کنند. همان جریانی که چون به شکل تمام قد از احمدی نژاد حمایت کرده بود برای خراب نشدن وجهه خود هم بسیاری از خطاهای دولت دهم را زیر سیبیلی رد می کرد. بنابرین گاهی مقدار هزینه پرداخت شده برای یکنمایش یک فیلم می تواند به شکلی سنگین باشد که فضا برای دهها و صدها فیلم بعدی سنگین شود. البته باید دید که واقعا آشغالهای دوست داشتنی اینقدر فیلم خفنی ست!
آشغالهای دوست داشتنی در جشنواره فیلم فجر
در حالی که هر ساله تعداد قابل توجهی آشغالهای غیر دوست داشتنی در جشنواره به نمایش در میآیند باید دید چرا نسبت به نمایش آشغالهای دوست داشتنی اینقدر حساس هستند؟! به هر حال در آستانه برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر برخی امید ها به وجود آمد که شاید با نمایش فیلم در جشنواره سوءتفاهم ها درباره آن از بین رفته و شاید امکان اکران عمومی پیدا کند . البته این تصور بسیار خوشبینانه بود. باوجود اینکه محسن امیر یوسفی فیلم را به دفتر جشنواره ارائه کرد اما گویا برگزار کنندگان جشنواره باوجود این شعار که انتخاب فیلمها بر عهده هیت انتخاب بوده و دست آنها باز است. در این یک مورد دست هیئت انتخاب را باز نگذاشته اند.بنابراین حتی سازنده فیلم به یک سانس نمایش در حاشیه جشنواره راضی شد که آنهم بعید به نظر می رسد.
شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران نیز در نامه ای به دبیر شنواره فیلم فجر درخواست کرد یک نوبت نمایش به فیلم “آشغال های دوست داشتنی” ساخته محسن امیریوسفی اختصاص داده شود.
در متن این نامه که خطاب به دبیر سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر نوشته شده آمده است: از آنجا که عدم امکان نمایش فیلم سینمایی “آشغال های دوست داشتنی” ساخته آقای محسن امیر یوسفی که در دوره مدیران و مسئولین قبلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حمایت حداکثری بنیاد سینمایی فارابی در دوره قبل به تولید رسیده؛ باعث ایجاد سوءتفاهم و ابهامات متوالی گشته است.
از این رو اعضای شورای مرکزی کانون در جلسه ای فوق العاده، پس از بحث و گفتگو به این نتیجه رسیدند که با توجه به حضور طیف گسترده ای از سلایق و دیدگاه های مختلف سینمایی در جشنواره سی و دوم، نمایش این فیلم در سینمای اهالی رسانه و سینماگران حاضر در جشنواره، می تواند به شفافیت نظرات مختلف که در هاله ای از ابهام اظهار می شود، کمک کند.
لذا از جنابعالی تقاضا می کنیم که در صورت امکان، ترتیبی اتخاذ کنید تا فیلم مذکور حداقل در یک سانس ویژه در سینمای برج میلاد به نمایش درآید. پیشاپیش از عنایات ویژه ای که مبذول می دارید سپاسگزاریم.
علیرضا رضاداد: نُچ!
جواب علیرضا رضا داد نیز به این درخواستهای فراوان شفاهی و مکتوب رسانه ای و غیر رسانه ای یک نه ناقابل بود!
علیرضا رضاداد روز چهارشنبه ۱۶ بهمن ماه درخواست های مکرر مخاطبان و هنرمندان برای اکران فیلم آشغال های دوست داشتنی به کارگردانی محسن امیریوسفی در خلال روزهای جشنواره فجر گفت: عدم حضور این فیلم برای اکران در جشنواره از پیش گرفته شده است و در حال حاضر تغییری در این تصمیم ایجاد نشده است.
رد پای ب- ز آشغالهای دوست داشتنی!
ب – ز یا همان بابک خان زنجانی میلیاردر جوان و فعلا زندانی ایرانی را این روزها همه خوب می شناسند. حضور او دمراسم جنبی چند فیلم و ابراز علاقه او برای وارد شدن در عرصه تولید فیلم و همچنین انتخاب امیر جعفری (دوست و همکلاسی سابقش) به عنوان مشاور هنری از جمله اخباری بود که اواسط سال در محافل سینمایی شنیده شد. حضوری که در ابتدا به فال نیک گرفته شد اما چندی بعد وقتی شیوه های کسب در آمد ایشان مشخص تر شد و سر از پشت میله های زندان در آورد حرکسی با او یک استکان چای هم خورده بود مورد این سوال قرار گرفت که برای ساخت فیلمش چقدر از او پول گرفته. هر چند به طور مشخص روشن شد او در چند فیلم که برخی به نمایش عمومی هم در آمده اند سرمایه گزاری کرده اما بازار شایعه سازی چنان داغ شد که یکی از سولاتی که امسال ازلب فیمسازان پرسیده میشود همین احتمال سرمایه گزاری ب- ز در فیلم آنها سوالی که بهرام توکلی را در نشست خبری فیلم بیگانه مجبور واکنش کرد . محسن امیر یوسفی هم در واکنش به شایعه ای که در یک سایت در رابطه با سرمایه گزاری بابک زنجانی در فیلم آشغالهالی دوست داشتنی مطرح کرده گفت: فقط میتوانم بگویم آنچه در این مطالب در مورد فیلم “آشغالهای دوست داشتنی” و من گفته شده، کذب محض و دروغپردازی وقیحانهای است که برای منحرف کردن اذهان عمومی گفته شده
و فقط میتوانم بگویم آنچه در این مطالب در مورد فیلم “آشغالهای دوست داشتنی” و من گفته شده، کذب محض و دروغپردازی وقیحانهای است که برای منحرف کردن اذهان عمومی گفته شده
داستان فیلم آشغالهای دوست داشتنی چیست؟
عده بسیار کمی این فیلم را دیده اند و البته اغلب هم آن را پسندیده اند و به عنوان اثری جسورانه ستوده اند. مضمون فیلم برمی گردد به وقایع پر حاشیه و پر از حرف حدیث انتخابات سال ۱۳۸۸ که اگر چه فیلمهایی درباره آن ساخته شده و به نمایش هم در آمده اما آنها به طور مشخص با رویکردی تابع و کاملا منطبق با نظر رسمی دولتی در زمان خود جلوی دوربین رفته اند با این حال حاشیه ها و زوایای مختلف آن به گونهای ست که اگر فیلمساز از منظری غیر دولتی و مستقل به ماجرا به پردازد امکان به مسئله خوردن آن کم نیست چرا که هنوز فاصله زمانی از ماجرا چندان زیاد نشده که حساسیتهای پیرامون آن کاسته شده و بتوان از منظرهای مختلف به آن پرداخت. همین که خود سیاست مردان ایرانی درباره آن نظراتی متفاوت و حتی متناقض دارند و حتی گاه افراد منتسب به یک جریان نیز در نقش و تاثیر مثبت و منفی طرف های دعوا نظرات مختلفی داند؛ حکایت از حساسیت های پیرامون آن دارد. با وجود چنین فضایی چندان نیز عجیب نیست که معاونت سینمایی نیز نخواهد باتوجه به کارت زردهایی که طیف اصول گرای مجلس برای دولت تدارک دیده به این راحتی فرصتی را برای بیرون کشیدن یکی دیگر از این کارت زرد ها به وجود بیاورد.
ما که پیر شدیم،برای جوانها فضای گفتوگو ایجاد کنید
عده کمی این فیلم را دیده اند، آشغالهای دوست داشتنی چند نمایش محدود برای اهالی رسانه و افراد خاص دیگر داشته اند. فریدون جیرانی یکی از کسانی ست که امکان تماشای فیلم را در خانه محسن امیر یوسفی پیدا کرده و طی یادداشتی خواستار نمایش «آشغالهای دوست داشتنی» شد: «از وقتی که فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» را در خانهی کارگردان دیدم تا امروز سهشنبه ۱۵ بهمن ماه فکر میکردم چه مطلبی بنویسم که شکل احساساتی و صرفا تعریفی پیدا نکند و از منظری دیگر به فیلم بپردازد.
منظری که بتواند به نمایش فیلم در فرصت باقی مانده در جشنوارهی فجر کمک کند. منظری که به نظرم رسید، تحلیل نسل تازهی فیلمسازی است. نسلی که در ۸ سال گذشته آمده است. نسلی که من میگویم نسل پنجم فیلمسازی که امیریوسفی یکی از این نسل است.
دانستن مشخصات این نسل درک «آشغالهای دوستداشتنی» را برای ما راحتتر میکند و تحملش را مهمتر.
این نسل از نظر فکری به روشنفکران عرفی نسل دوم فیلمسازی و تفکر برخی فیلمسازان عرفی نسل سوم نزدیک است. یعنی همان نگاه انتقادی آنها را به محیط پیرامونش دارد اما «آرمان» آنها را ندارد.
آنها یعنی روشنفکران عرفی نسل دوم از دل رشد آرمان خوانی نسل سیاسی دهه ۴۰ بیرون آمد و تحت تأثیر آرمان این نسل سیاسی، فیلم ساخت. ولی اینها یعنی نسل پنجم، از دل شکست همان آرمانخواهی در انتهای دهه شصت بیرون آمد و تحت تأثیر گفتمانی قرار گرفت که در دهه ۷۰ به گفتمان غالب روشنفکر جهانی تبدیل شد، گفتمانی که اینجا هم تفکر جریان روشنفکری و نسل سیاسی جدید را عوض کرد.
اگر قهرمان فیلم روشنفکر عرفی نسل دوم آدم زخمی تک افتادهای بود که در اعتراض به نابرابریهای اقتصادی، جانش را از دست میداد و روحیه خشن و عصبی ماهیت این آدم تک افتادهی زخمی را تشکیل میداد. در این نسل یعنی نسل پنجم برعکس بود.
قهرمان این نسل فردی شد که فردیتش از دست رفته و لطمه دیده آن هم در شرایط بهم ریخته اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی. دفاع از این فردیت از دست رفته جایگزین آن اعتراض شد. گرچه در تفکر این نسل نابرابریهای اقتصادی در له شدن این فردیت نقش محوری داشت اما اعتراض اصلیاش به این نابرابری نبود. دفاع از این فردیت به فرهنگ تحمل رسید به جای آن فرهنگ خشونت که این فرق اصلی فکری نسل پنجم با نسل دوم بود. در تفکر این نسل صلح و گفتوگو جای جنگ و مجادله نشست و استدال و منطق در گفتوگو جای فحاشی و هتاکی.
این نسل مصحلت اندیشی نسلهای قبلی را کنار گذاشت و بیپرواتر به دغدغه ذهنیش نزدیک شد و صراحت شد ویژگی لحن بیان سینماییاش.
حالا در «آشغالهای دوست داشتنی» این بیپروایی در طرح موضوع صراحت در بیان هست اما نه با قهرمان زخمی تک افتاده معترض بلکه با یک مادر. مادری که مجبور میشود با شوهر، پسر و برادرش که مردهاند و تبدیل به قاب عکس روی تاقچه شدهاند و عکس پسر دیگرش که در خارج است حرف بزند. هر عکس یک تفکر را نمایندگی میکند این تفکرات در تاریخ ایران جریانساز بودهاند. صحبت مادر با این عکسها به صحبت با تاریخ تبدیل میشود و مادر عکسها را مجبور میکند که با هم حرف بزنند. حرف زدن این تفکرات با هم از مجادله به گفتوگو و سرانجام تفاهم و آشتی میرسد که اسمش را میشود آشتی ملی گذاشت.
میتوان با سازنده این اثر برخورد سلبی کرد، فیلمش را بایگانی کرد و خودش را خانهنشین. میتوان او را حامی و طرفدار فتنه خواند و فضایی پر از سوءتفاهم پیرامون فیلم ایجاد کرد، فضایی که خواست همه خارجنشینان مخالف نظام است. چون آنها معتقدند از دل چنین برخوردی ممکن است مهاجرتی شکل بگیرد و منتقدی تبدیل به مخالف شود و آنها امکان بیشتری برای تبلیغ علیه نظام پیدا کنند.
سوال میکنم: اگر ما به فیلم معمولی «گربهها…» اجازه نمایش داده بودیم فیلمسازش میتوانست در خارج از ایران ژست دیگری بگیرد؟ یا اگر چند سال قبل فیلمنامه برخی از فیلمسازان را رد نمیکردیم و میگذاشتیم آن فیلمنامه تبدیل به فیلم شود فیلمسازش مهاجرت میکرد؟ فقط سوال کردم، قصد دفاع از فیلمسازان مهاجر را ندارم.
پیشنهاد میکنم به جای این برخورد سلبی در حاشیه همین جشنواره در سالن مطبوعات با نمایش فیلم عین گفتوگوی داخل فیلم، داخل سینما فضای گفتوگو ایجاد کنیم. فضای گفتوگو بین این نسل که منتقد است نه مخالف با نسل همسن خودش که درست در نقطه مقابلش قرار گرفته است. نسلی که نگران انحراف سینما از مسیر انقلاب است، نگران رشد تفکرات انحرافی در سینماست.
نسلی که خودش هم معترض به نابرابریهای اقتصادی و فساد ناشی از این نابرابری است. نسلی که باورهایی دارد و باورهای این نسل منتقد را قبول ندارد. حالا اگر این دو نسل در سالن سینما رودرروی هم قرار گیرند و به جای مجادله در روزنامهها و فضای مجازی سر باورهای خود به گفتوگو بپردازند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جواب من مشخص است، مسلما این گفتوگو برای سینما و نظام بسیار مثبت خواهد بود. ما که پیر شدیم این گفتوگوها را ندیدیم اما این دو نسلی که در بالا به آن اشاره کردم هر دو جوانند و در جامعه وزنی دارند و باید به تحمل همدیگر عادت کنند و به حذف یکدیگر نیندیشند. اگر این دو طرف به تحمل یکدیگر برسند، فضایی انتقادی در جامعه نهادینه میشود. در فضای نهادینه شده انتقادی اظهار نظر درباره فیلمها شکل طبیعی پیدا خواهد کرد.
با توجه به سخنرانی رئیس سازمان سینمایی در مراسم افتتاحیه که روی گفتوگو به جای مجادله تأکید کرد، از آنها میخواهیم بدون نگرانی امکان چنین نمایش و گفتوگویی را برای فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» فراهم سازند. این گفتوگو میتواند مقدمهای باشد برای گفتوگوهای بعدی میان جریانهای مختلف داخل سینما.»
کارگردان آشغالهای دوست داشتنی چه می گوید:
چند جلسه گفتوگوی صمیمانه با جناب دکتر ایوبی و جناب آقای احسانی داشتهام که همگی شنونده صبور حرفهای یکدیگر بودیم. من حساسیتهای سازمان سینمائی و جشنواره فیلم فجر را دراین زمینه درک میکنم. هر چند بنا بر وظیفه تهیهکنندگی، نماینده گروهی از بهترین عوامل سینمای ایران هستم که هرکدام متفاوتترین و تحسین برانگیزترین کار سینمایی خود را در طول یکسال و نیم تولید در فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» انجام دادند و باید تلاش کنم حاصل زحمتشان توسط مردم دیده شود.
چند نمایش محدود هم برای طیفهای مختلف مطبوعاتی و فکری جامعه داشتم که برای من نمایشهایی فراموش نشدنی بود. سعی کردم همانطور که در فیلم تلاش شده، گفتوگو و همدلی بین همه اقشار به وجود آید. بیرون از فیلم هم این فضا وجود داشته باشد و خوشبختانه نظرات سودمند آنها انرژی زیادی به من داد.
{سانسور شدید فیلم}اصلاً صحت ندارد. در یکی از پرتعدادترین نمایشهای چالشبرانگیز فیلم، جذابترین نکته این بود که در کل زمان بحث و گفتوگوی جدی، ارائه نظرات مختلف در فضائی صمیمانه، صادقانه و برادرانه پیش رفت که برای من تجربهای بسیار دلپذیر بود و هیچ کس در مورد حذف پلان یا صحنهای صحبتی نداشت و بحثهای مفیدتری انجام شد.
در فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» یکی از شخصیتها به مادر فیلم میگوید: این امید لعنتی هیچوقت دست از سر ما برنمیداره! ولی بازهم میگویم ضمن تاکید بر حق فیلم برای دیده شدن، حساسیتهای سازمان سینمایی و دبیر جشنواره را هم درک میکنم.
«آشغالهای دوست داشتنی» فیلم یک جناح یا تفکر خاص نیست و متعلق به همه دیدگاههای جامعه امروز ایران است که زمان آن رسیده که در فضایی معتدل و آرام مشکلاتشان را حل کنند. از تمام موافقین و مخالفین فیلم هم که در معدود نمایشها فیلم را دیدند، تشکر میکنم که مثل حاتم طائی نظرات مفید خودشان را سخاوتمندانه به من بخشیدند.
…و سرانجام: کپی غیر مجاز در پیاده رو یا دانلود را یگان در فضای مجازی؟!
با همه این فراز و فرود ها فعلا فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» بنا بر برخی ملاحظات مسئولان سینمایی و جشنوارهی فیلم فجر بلا تکلیف مانده، جشنوارهی فیلم فجر به نیمه راه خود رسیده واز نمایش آن خبری نیست و بعید هم به نظر می رسد در اوضاع و احوال کنونی بتوان روی چنین مسئله ای حساب کرد.اگر بخت و اقبال با محسن امیر یوسفی یار باشد و چندی بعد همانند فیلم توقیف شده سنتوری نسخه های کپی غیر مجازش در کنار خیابانها به فروش نرسد یا در فضای مجازی با این جمله آشنا روبرو نشویم که دانلود مستقیم و رایگان فیلم آشغالهای دوست داشتنی و سپس پس از آنکه همه به صورت غیر مجاز فیلم را دیدند بگویند خب می توانید فیلم را اکران کنید زمانی که دیگر خود فیلمساز میکی به اکران فیلمش نداشته باشد.
***
عوامل تولید فیلم:
نویسنده و کارگردان: محسن امیر یوسفی
داستان آشغالهای دوست داشتنی در مورد خانواده ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را برطرف کنند.
شیرین یزدانبخش، حبیب رضایی، هدیه تهرانی، نگارجواهریان، اکبرعبدی، صابرابر و شهاب حسینی بازیگران این اثر سینمایی هستند.
……………………
نیره رحمانی/ مد و مه / ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
1 Comment
سالار
این همه گفتی و آخرش هم در یک بند ،داستان فیلم را نگفتی.