این مقاله را به اشتراک بگذارید
فیلم دربست آزادی در آستانه اکران عمومی قرار دارد، فیلمی گرم و دیدنی که به سینمای مستقل خیابانی اختصاص دارد، اثری از مهرشاد کارخانی که باید او را از ادامه دهندگان فیلمسازان موج نویی دهه پنجاه به حساب آورد که جامعه و نسل امروز در دهه نود را تصویر می کند.
صرف نظر از این که با این نوع سینما میانه خوبی داشته باشید یا نه، به پاس رویکرد فیلمساز برای ارائه سینمایی مستقل در این روزگار که حرف از جامعه ای می زند که ارزش هایش در حال احتضارند، باید از این فیلم حمایت کرد و آن به هنگام اکران عمومی در روزهای آینده، در سالن های سینما تماشاکرد چرا که فیلمی ست در ستایش از سینما.
***
مسعود کیمیایی در کارگاه آزاد فیلمسازی خود همزمان با آغازین روزهای اکران عمومی در بست آزادی نشستی برای نقد و بررسی فیلم برپگزار کرد که شرح آن را به نقل از برنا در ادامه می خوانید.
در این جلسه که شامگاه ۱۸ خرداد ماه برگزار شد،علاوه بر کارگردان این فیلم؛ مسعود کیمیایی، جواد طوسی و تعدادی از “هنرجویان کارگاه آزاد فیلم” حضور داشتند.
جواد طوسی منتقد سینما با اشاره فیلم «دربست آزادی» گفت: حجم محدود کارهایی که مهرشاد کارخانی انجام داده است، یک فصل مشترک دارد. البته تعلق خاطر او به سینمای مستقل میتواند ارزشمند باشد. کار کردن با بخش خصوصی و منفعل نبودن در قبال جامعهای که دارد یک گذر خیلی بیرحمانهای را طی میکند.
وی با اشاره به فیلم«کوچه ملی» (فیلم قبلی مهرشاد کارخانی)، ادامه داد: این فیلم هنوز اکران نشده و فیلمهای دیگرش هم چندان شرایط اکران خوشایند و مطلوبی نداشتهاند. ساختن فیلمهای اجتماعی خیابانی در کارهای او استمرار داشته و به یک سبک و یک شیوه به یک زاویه دید و نوع نگاه تبدیل شده است .
طوسی ادامه داد: در فیلم «دربست آزادی» میبینیم چقدرعامدانه و آگاهانه یک جغرافیایی از خیابان منوچهری، میدان شاه آباد سابق تا میدان بهارستان و لالهزار را به تصویر میکشد. همه لوکیشنهای فیلم را اگر با یک فلاشبک نگاه کنیم یک فرهنگ سازی نه چندان دور را در بر داشته است.
وی تاکید کرد:بخشی از عاشقانههای قابل توجه چند نسل در این محدوده جغرافیایی شکل گرفته است.اینجاست که آن لوکیشن متروکه( سینما اروپا) منطق خودش را پیدا میکند که در دورهای میتوانست یک طیف و طبقهای را در آن موقعیت قرار بدهد ولیکن امروز وضعیت تعطیل پیدا کرده است.
این منتقد سینما افزود:دو شخصیت اصلی فیلم( سهراب و بیژن ) در این سینما زندگی میکنند. این سوال پیش میآید که آیا ما باید با این دو نفر به عنوان یک اسطوره امروزی یاد کنیم؟ یا به عنوان دو آدم بختک زده که خودشان را در این جامعه ارزیابی میکنند، البته این نگاه کنایه آمیز فیلمساز است.
وی ادامه داد:همه اینها میتواند نقاط قوت فیلم «دربست آزادی» باشد. این سماجتی که مهرشاد کارخانی برای تداوم ساخت این نوع فیلمها دارد به چه عواملی برمیگردد؟ آیا در یک خوش بینی بعدی این سینما جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد؟
در ادامه کارخانی عنوان کرد:با تحولات اجتماعی در سالهای نه چندان دور عدهای شتابزده سینماها را به آتش کشیدند. سینمای ایران از همان سالها مرد! عدهای که از به آتش کشیدن سینماها خرسند بودند، آمدند سینما یادبگیرند به خاطر همین سینما دیگر سینما نشد و فیلمهای آنها هم فیلم نشد.
وی ادامه داد:سینماگران واقعی ما هم نسلان کیمیایی بودند که سینما را از خود سینما آموخته بودند، نسل کیمیایی در دورانی که سینما احترام داشت و شکوه آثار مهم خود را با میل باطنی خود به وجود آوردند. سینماگران برجسته نسل کیمیایی که بانی جریان سینمای پیشرو و مستقل بودند، بعد از تمام سختیها و تحولات در فضای پرتنش همچنان رنگ سینمای خود را دارند. برای من فیلم «متروپل» احترام دارد. چون اسمش متروپل است و همین وفا داری کافیست که کیمیایی قصه فیلمش را در سینما متروپل تعریف میکند. “متروپل” زندگی سینمایی خود کیمیایی است که شبانه به متروکه آن پناه می برد تا به آرامشی برسد.
این کارگردان تاکید کرد:این شخصیترین اثر مسعود کیمیایی است. وقتی اثر شخصی شد همه نمیتوانند وارد آن شوند اختیار آن متعلق به صاحب اثر است. همانطور که فیلمسازان بزرگ جهان آثار شخصی خود را با میل و اختیار خودشان میسازند نه به میل تماشاگر.
طوسی در ادامه بیان کرد: یک ویژگی مهم دیگر در فیلم «دربست آزادی» مسئله اقتصاد در جامعه است. این فیلم میخواهد بگوید پول ارزش و معیار شده ا ست.
در ادامه مسعود کیمیایی با اشاره به فیلم «دربست آزادی» گفت: آن چیزی که من در این فیلم خیلی دوست داشتم این است که آخر سر دو شخصیت اصلی آدمی را که از او طلب دارند، پیدا نمیکنند. این آدم چه کسی است ؟ این آدمها سد سهراب و بیژنها هستند. سد تمام آدمهای ضعیف. اینکه دوربین از بالای پل میدان آزادی را و نگاه آدمهای اصلی فیلم و رفتن آنها به سمت میدان آزادی را نشان میدهد را دوست دارم.
این کارگردان ادامه داد: این فیلم یعنی دوربین خاموش. یعنی عکس خاموش. کارخانی میتوانست دوربینش خاموش نباشد. او با دوربین خاموش حرفش را میزند.این دوربین آرام به همراه مونتاژ بسیار خوب لختی شهر و آدمهای فیلم را آن جوری که باید باشد نشان داده است.این نیست که تو بروی و حقت را بگیری. حقی وجود ندارد ! کارخانی با عکس نویسی خوب کاملا این لختی را در فیلمش به وجود آورده است.
طوسی در ادامه افزود: یک ویژگی بارز و مثبت فیلم همکاری است که بین فیلمبرداری آقای داریوش عیاری و کارگردان صورت گرفته است، دوربین در خدمت آن نقطه دید مورد نظر کارخانی است.
وی تاکید کرد:جامعه انگار خودش را به فرد تحمیل میکند و فرد بضاعت و استعداد و آن پتانسیل لازم را برای مواجه با چنین شرایطی را ندارد.
کارخانی هم گفت: قصه فیلم خیلی برایم اهمیت ندارد. آدمهای فیلم مهم هستند درقابی که با مدیر فیلمبرداری به نتیجه می رسیم و جایگاه اجتماعی آنها. از طرفی تلاش کردم شکل غیر منطقی و طبیعی نبودن زندگی امروز شهری، بیکاری و بلاتکلیفی و پرسه آدمها در یک روز را به نمایش بگذارم.