این مقاله را به اشتراک بگذارید
سیمین بهبهانی، غزلسرای معاصر ایرانی پس از یک دوره بیماری در بیمارستانی در تهران درگذشت.
سیمین بهبهانی که به علت مشکلات تنفسی و قلبی در بیمارستان پارس تهران بستری بود، از پانزدهم مرداد در کما به سر می برد. علی بهبهانی، فرزند این شاعر معاصر طی گفتگویی گفت که هنوز زمان و مکان مراسم تشییع پیکر خانم بهبهانی مشخص نشده است.
آقای بهبهانی گفت که مادرش وصیت کرده بود که در کنار همسر و نوهاش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شود. او اظهار امیدواری کرد که خانواده سیمین بهبهانی بتواند به وصیت او عمل کند.
سیمین در یک نگاه
سیمین بهبهانی در بیست و هشتم تیر ۱۳۰۶ در تهران به دنیا آمده بود.
او اولین شعرهای خود را در سال ۱۳۲۰ و در ۱۴ سالگی سرود. شعرهای نخستینش در روزنامه نوبهار با مدیریت ملک الشعرا بهار منتشر شد.
مجموعه اشعار “جای پا” (۱۳۳۵)، “چلچراغ” (۱۳۳۶)، “مرمر”(۱۳۴۲) و “رستاخیز” (۱۳۵۲) از جمله آثار او پیش از انقلاب ایران است.
خانم بهبهانی از اواخر دهه چهل و در اوایل دهه پنجاه خورشیدی، به همکاری با شورای موسیقی رادیو و تلویزیون ایران پرداخت و بیش از ۳۰۰ ترانه سرود که اغلب با آهنگ های آهنگسازان بزرگ دوران و خوانندگان نامدار وقت اجرا شدند.
نخستین مجموعه اشعار او پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۶۰ با عنوان “خطی ز سرعت و از آتش” منتشر شد که تحت تاثیر حوادث انقلاب، فضایی متفاوت از آثار گذشته او داشت. او دو سال پس از آن “دشت ارژن” را منتشر کرد.
“سه تار شکسته” و “یک دریچه آزادی” از دیگر آثار سیمین بهبهانی است.
خانم بهبهانی در سال ۲۰۰۹ جایزه سیمون دوبوار برای آزادی زنان را از آن خود کرد.
او همچنین در سال ۲۰۱۰ زمانی که قصد شرکت در مراسمی به مناسبت روز جهانی زن در شهر پاریس را داشت،اجازه خروج از ایران را نیافت.
***
نگاهی به شعر و شاعری سیمین
سیمین بهبهانی، “شاعر ملی”* وطن ما، یا “نیمای غزل، سیمین”**، در بستر بیماری درگذشت. بیمار بود اما همچنان بیدار. چون سالها بود “غمِ این خفتۀ چند”، خواب را در چشم تَرَ”ش شکسته بود. و سیمین، با قلمش، با شعر سبز و شکوفایش، فاشگو و عدالتخواه، زبان خفتگان غمزده بود.
سیمین بهبهانی در نوجوانی به تقلید از خانم ارغون، مادر تحصیل کرده، هنرمند و شاعرش شعر میسرود، و اشعار اولیه اش را مادر برای پروین اعتصامی خوانده، و از طرف او بسیار تحسین شده بود. شعر سیمین کم کم راه خود را بطور مشخص میان شعر شاعران معروف آن زمان باز کرد و از میان زنانی که در آن دوره شعر گفته اند نام سیمین بهبهانی درخشان تر است.
اشعار اولیه سیمین درکتابهای سهتار شکسته، جایپا، چلچراغ و مرمر، نشان از آشنایی و تسلط او به ادبیات کلاسیک ایران دارد. اشعار او علاوه بر مضامین اجتماعی و به تصویر کشیدن رنج و درد طبقه محروم، صاحب ویژگیِ تازهای است: اعلام موجودیت شاعر بهعنوان زن.
سیمین با جرئت، نیازها و خواهش های زنانگی و انسانی را در شعرش به تصویر می کشد. از دیگر نکات عمدۀ شعرش در همان سالها، به زبان آوردن رنج زنانی است که به علت تعدد زوجات شوهر، گرفتار “رقیب” شده اند. همچنین سیمین با تصویر کردن زندگیِ دردناک زنان روسپی، برخلاف رسم زمانهاش، از آنان دفاع میکند و نشان میدهد این دسته از زنان طرد شده از اجتماع، خود، درمانده و محرومی بیش نیستند.
شعر معاصر ایران، پیش از انقلاب ۵۷، تحت تأثیر تحولات شعری نیما، و شاعران پس از او، و نوآوری های شعر شاملویی، علاقمندان به شعر را به خود جلب کرده بود. اشعاری که به ضرورت تفکرات سیاسی علیه نظام، از نوعی زبان غیرصریح و استعاری سود بُرد که باوجود همه سانسورها، مخاطبان خود را یافته و بهویژه نسل جوان را که با پرسشهائی کاملاً تازه پا بهعرصه حیات اجتماعی- سیاسی میگذاشت، بهخود جذب میکرد. شرکت مستقیم برخی زنان ایرانی در فعالیتهای سیاسی و مخفی علیه رژیم پهلوی، چهره جدیدی از زن ایرانی را بهنمایش میگذاشت.
در چنین فضایی پنجمین دفتر شعر سیمین بهبهانی “رستاخیز” منتشر میشود. سیمین در این دفتر بهتمامی قالب غزل را انتخاب کرده است.
شعر او در این ایام گرچه از نظر ارزشهای شعری، قدرت کلام، تصاویر زیبا و بیان احوالات درون و برونِ شاعر، قابل توجه و شعری برجسته در ادبیات فارسی بهحساب میآید اما شعر او در محافل روشنفکری و بهخصوص نسل بیتاب جوان، انعکاسی ندارد.
نپیوستن سیمین بهجرگه شاعران نیمایی، ادامه غزلسرایی وحضور نداشتن در محافل روشنفکری آن زمان، سئوال برانگیز بود. نسلی که با شعر نو آشنا شده بود و گاه شعر را در شعاریترین وجهاش میشناخت، تکلیف خود را در برابر شعر سیمین نمیدانست و این بلاتکلیفی بهتردید و گاه طرد شعر سیمین میانجامید، غافل از اینکه شعر او در همین دوره و با همان شکل غزل سرشار از مفاهیم اجتماعی است و حساسیت او نسبت بهمسائل روز در سطر سطر شعرش موج میزند.
انقلاب ۵۷ اشکال جدیدی از روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بهوجود میآورد. ادبیات و بهویژه شعر که در دوره انقلاب از بند سانسور رها شده بود و برای یافتن زبان و بیانی غیرممیزی شده دست بهتجربه میزد، در برخورد با حوادث جدید، سرگشته و بلاتکلیف میماند.
در چنین حال و هوایی ششمین دفتر شعر سیمین، “خطی زسرعت و از آتش” حاوی اشعار سالهای ۵۲ تا۶۰، سهسال پس از انقلاب و هفتمین دفتر شعر او “دشت ارژن”، در سال ۶۲منتشر میشوند.
“خطی زسرعت و از آتش” شامل دو دفتر است. دفتر اول تا جمعه سیاه و دفتر دوم از جمعه سیاه. دفتر اول ادامه “رستاخیز” است با این تفاوت که سیمین با زبانی صریحتر و در عینحال منسجمتر رو بهمسائل بیرون از خود دارد.
محتوای جدید، سیمین را بهابداع یا بهقول خودش کشف اوزان جدیدی میکشاند که پیش از او یا در شعر فارسی بهکار نرفتهاند یا بهندرت برخی از شاعران کلاسیک از آن استفاده کردهاند. هرچه در این دفتر بهسالهای انقلاب نزدیکتر میشویم، شعر سیمین، بُراّتر، صریحتر و حتی گاه عصبی میشود. او بیپروای خود در متن زمانه افتاده است.
تغییراتی که در جامعه بهوجود آمده است شاعر را بهتأمل میکشاند. او تجربه سالهای گذشته را فراموش نکرده است. او سرسپردگی و بیاختیاری سیاستهای وابستهای را که کوششهای نسلی را ندیده گرفت، بهیاد دارد و بهصراحت زبان می گشاید.
شعر “خطی زسرعت و از آتش” که از شاهکارهای ادبیات معاصر فارسی است، برگذشته از همه شور و شعارهای آنی، تصویر کاملی از انسان معاصر در متن عصری خاموش از حیرت و تحسر را نشان می دهد.
شعر سیمین بهبهانی در “دشت ارژن” اگرچه یکسره شهادتی است بر لحظه لحظه حوادث سیاسی و اجتماعی ایران و در اکثر اشعارش، بار همان لغاتی را میبینیم که در ادبیات آن دوره دیده میشود، اما بهدلیل قدرت تخیل و حضور تعابیر و تصاویر جدید، احساس و عاطفهای گرم و دلپذیر، هیچیک از اشعار او نهتنها حالتی شعاری ندارند که از عمق روح و جان شاعر مایه گرفته و بااتکاء برزمینهای عینی بهکلام درمیآیند.
نبض شعر سیمین با تپشهای قلب جامعهای میزند که اسیر و دربند است. رنج زیستن در چنین موقعیتی از ذهن و ضمیر زنی آگاه و فرهیخته میگذرد که عشق و مهر را بهودیعه میگذارد. زنی زمینی، مادر وطن.
شعر سیمین در تمام این دوران لحظهای از فردیت او جدا نمیشود. خواننده، مسائل سیاسی و اجتماعی را از دریچه نگاه و برداشت شاعر مرور میکند. شعر او گرچه تاریخ نسل معاصر است اما دست زنی مهرورز، مادری آگاه و یکدل و انسانی خلاق، آن را رقم زده است.
بخش اول کتاب “دشت ارژن” شامل شانزده شعر بهنام کولیواره است. هرچند بهگفته سیمین، کولیوارهها “واسطهای برای پیوند خود و آن “من” سالیان پیش است” اما در مجموع تصویری از همه زنان ایرانی است.
زنانی سختکوش که در جامعهای مردسالار، جامعهای که همواره کوشیده تا ابتدا زن را در جنسیتش بشناسد، اغواگرش بخواند و سپس سرکوبش کند، گرفتار آمده است. کولیوارههای سیمین سندی از روزگار ماست. سندی که از عمق سنّتهای ما بیرون میآید و در شعر سیمین خود را آشکار و رسوا میکند.
هرچند سیمین در وزن شعر کلاسیک دست بهنوآوری میزند، اما شعر او بهلحاظ صوری، همچنان ریشه در شعر کلاسیک ایران دارد. بهنظر من نوآوریِ واقعی سیمین، تحولی است که در نگاه، دریافت و تجربه وهمراه آن زبان و بیان شعریِ او رخ داده است.
شاید تغییر محتوای شعرش در ذات خود، ضرورت تغییر اوزان متداول غزل را طلب میکرد و شاعر را وامیداشت تا بهاختراع یا کشف اوزان جدید دست بزند.
به هر روی مضمون و محتوای شعر سیمین به گونه ای عرضه می شود که دیگر وزن و قافیه اموری عَرَضی برشعر او نیستند. جوهر شعر آنچنان در کار او قوی است که نهوزن بهگوش میآید و نهقافیه بهچشم.
سیمین بهبهانی خودش و شعرش بصورت سمبلی از اعتراض، مقاومت، سازش ناپذیری و عشق درآمده است.
بی بی سی / مد و مه / ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
* مجید نفیسی ، شاملو و سیمین بهبهانی را شاعران ملی معاصر خوانده است.
**لقبی است که علیمحمد حقشناس، به سیمین داده بود.