این مقاله را به اشتراک بگذارید
من متهم میکنم!
نویسندگان روس، چه موضعی علیه جنگِ پوتین گرفتند؟
سمیه مهرگان
صدوبیست سال پیش، امیل زولا با نوشتن مقالهای تحتعنوان «من متهم میکنم»، اعتراض خود را به محاکمه غیرقانونی آلفرد دریفوس افسر یهودی ارتش فرانسه به اتهام خیانت ابراز داشت. زولا جزو اولین نویسندههایی بود که در تاریخ ادبیات جهان، در نقش یک کنشگر اجتماعیسیاسی ایفای نقش کرد تا جلوی اعدام یک انسان بیگناه گرفته شود. نقشِ پررنگِ زولا در ماجرای دریفوس، بهمرور، نقشِ نویسندهها را در مقابل سیاستمدارانِ جنگطلب پررنگ کرد. اوجِ این اعتراضها در دوران جنگ اول و دوم، جنگ سرد و جنگ ویتنام بود. اما حال که در قرن بیستویکم هستیم و بشر از جنگهای خانمانسوز قرن بیستم عبور کرده، شاید کسی فکرش را نمیکرد هنوز حاکم یا حکومتی پیدا شود که به حاکمیتِ ارضی یک سرزمین دیگر تجاوز کند.
جنگِ پوتین سرآغازِ دیگری در قرن جدید بود تا صفآرایی نویسندههای سراسر دنیا علیه جنگ را نشان دهد. بیش از هزار نویسنده بینالمللی از جمله سلمان رشدی، مارگارت اتوود، اورهان پاموک، سوتلانا الکسوویچ، جاناتان فرنزن، کالم توبین، و الیف شافاک همبستگی خود را با مردم اوکراین اعلام کردند و خواستارِ فوریِ پایان به خونریزیها شدند و تجاوز پوتین به اوکراین را «حملهای به دموکراسی و آزادی» دانستند.
اما در روسیه ماجرا فرق میکند. بهقول نینا خروشچف نوه نیکیتا خورشچف، روسها به زندگی در داستان و نه واقعیت، عادت دارند. آنها «هویت ملی و روحِ روسی» را در داستانهای داستایفسکی و تولستوی میجویند. از همین بابت است که رویای آنها، با واقعیتِ جهانِ امروز تطابق ندارد؛ رویاییکه برای آن، پوتین وارد جنگی خونین با اوکراین شد: این رویایِ وحشتناکِ روسها طی قرونِ متمادی از ادبیات تا سیاست کشیده شده؛ این همان رویایی است که یک قرن پیش داستایفسکی آن را اینگونه تعبیر کرده بود: «صلحِ کنونی همیشه و همهجا بسیار بدتر از جنگ است، بدتر از چیزی که درنهایت حفظِ آن کاملا غیراخلاقی است… جنگ در [انسان] بهخاطر عشق به همنوعان خود شکل میگیرد و ملتها را به وجود میآورد… جنگ مردان را جوان میکند.»
جنگی که مردان را زودتر از موعد پیر میکند و میکُشد، در تعبیرِ داستایفسکی، نیرویی برای جوانسازی مردان و ملت درنظر گرفته شده؛ امری که برای تولستوی پس از حضور در جنگ کریمه، به نیروی برای مخالفت شدید با جنگ تبدیل شد. اندرو کافمن، استاد زبانهای اسلاویِ دانشگاه ویرجینیا، میگوید پوتین، ایمانِ داستایفسکی به «استثناگراییِ روسی» را بر اعتقادِ تولستوی به «جهانیبودن تجربه انسانی» ترجیح داده است. با توجه به تهاجم به اوکراین و اهمیتِ تاریخی آن برای روسها، آیا میتوان استدلال کرد که اگر داستایفسکی زنده بود، پوتین را انتخاب میکرد؟
نویسندههای معاصر روسیه چه میگویند؟
بسیاری از نویسندههای روسی پس از تجربه تلخ دوران استالین و شوروی، به ضدیت با آن برخاستند، از جمله مهمترین آنها الکساندر سولژنتسین بود که تجربههای وحشتناک گولاک را هم در آثارش به رشته تحریر درآورد. در دوران معاصر نیز نویسندههایی چون ویکتور ارافیف، ویکتور پلوین، ولادیمیر واینویچ، گوزل یاخینا، بوریس آکونین به صفِ مخالفان پوتین پیوستند.
از سال ۲۰۱۷ که پوتین برای الحاق کریمه، به جنگ اوکراین وارد شد، ویکتور پلوین از دریافت جایزه کتاب بزرگ روسیه خودداری کرد و گفت نمیخواهد بخشی از «دنیای روسی» باشد که جنگ علیه مردم اوکراین راه انداخته است.
بوریس آکونین که پدرش چهار سال در جنگ دوم برای ارتش سرخ جنگیده بود به طعنه میگوید یک جوک رایج در روسیه وجود دارد که «جنگوصلح»ِ تولستوی را به «عملیات ویژه و صلح» تغییر داده، و میافزاید: «تبلیغات پوتین بهطور آزادانه از کلماتی مثل نازیسم استفاده میکند. آنها هرکس را که دوست ندارند نازی و فاشیست خطاب میکنند. اگرچه درواقع، آنها خودشان کاملا از خطوط هیتلر و گوبلز پیروی میکنند؛ در لفاظیهایشان، در سیاستهایشان، در آن دروغهای بیشرمانهشان. آنها حتی اجازه استفاده از کلمه جنگ را نمیدهند…» آکونین درنهایت نتیجه میگیرد: «ما اکنون وارد آخرین فصلِ تاریخِ دولتِ پوتین شدهایم.»
از دیگر نویسندههای شناختهشده روسیه که در ایران نیز نامی آشنا است، گوزل یاخنیا است. یاخینا برای رمان «زلیخا چشمهایش را باز میکند» برنده جایزه کتاب بزرگ روسیه شد. یاخینا در بیانهای اعتراض خود را اینگونه ابراز داشت: «زمان حقیقتِ ساده فرا رسیده است، به تکرارِ مدامِ نه به جنگ، صلح برای جهان! زندگی انسانی ارزشمندترین نعمت است. تا رختبربستن این تاریکی تکرار خواهیم کرد. و بر این عملِ نیک پافشاری خواهیم کرد تا نگذاریم با ابتذالِ شر روبهرو شویم.»
سازندگی / ۱۷ اردی بهشت ۱۴۰۱
1 Comment
مهرداد
آفرین به شما با این وبسایت پر بارتون