این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به «مائو»؛ خریستوس ایکونومو؛ ترجمه محمدرضا فرزاد
گریز از حصارهای سنتگرایی
دریا امامی
خریستوس ایکونومو متعلق به نسلی از داستاننویسان یونانی است که روزگار تلخ بحرانهای مختلف اقتصادی و بنبستهای گوناگون سیاسی را در دو دههی اخیر پشت سر گذاشتهاند و از این رو داستانهای آنها روایتگر زندگی مردمی است که از انواع ناامنیها و استبدادهای قرن بیستم به تنگ آمدهاند و امیدی به بهبود شرایط ندارند. جامعهای که امثال ایکونومو به تصویر میکشند در نابهسامانترین موقعیتهای ممکن به سر میبرند و در میان فلاکتهای بیشمارشان، هیچ نقطهی روشنی نمیتوان یافت. زندگی آنها کابوسی تودرتو است که در هر لایهاش انبوهی از مسائل لاینحل پنهان شده و تلاششان برای پیدا کردن برونرفتی از این اوضاع همواره بینتیجه است. ایکونومو از دل چنین جامعهای برآمده و گویی به شکلی ناگزیر همان را هم منعکس میکند.
اغلب آثار ایکونومو کوتاهاند و نگاهی انتقادی به زندگی مدرنِ شهری را دارند که در اثر استمرار بنبستهای اجتماعی، عواطف انسانی در آن رنگ باخته است. همنوعگریزی و تبعیضگرایی در چنین شکلی از زندگی بیداد میکند. آدمها حتی در شخصیترین مناسباتشان هیچ بویی از همدلی نبردهاند و بیزاریشان از مراودات انسانی به شکلی عریان مشهود است. در دنیای داستانی ایکونومو خبری از دلبستگی و همراهی در میان انسانها نیست و همه در مقابل همدیگر میایستند. نمونهی برجستهی چنین شکلی از داستانپردازی را میتوان در «مائو» دید؛ جایی که تمام عناصر روایی منحصربهفردِ ایکونومو یک جا جمع شدهاند و او را موفق به دریافت جایزهی اُ.هنری کردهاند.
داستان حول محور شخصیتی به نام مائو میچرخد؛ مردی جوان که علیرغم رؤیاهای دور و دراز پدرش که در اسماش نیز نمود یافته، همواره نقش آدمی شکستخورده و ناامید را بازی میکند. در چرخهای معیوب جامعهای که مائو از آن برآمده، مسبب بسیاری از مصیبتهای اوست و او نیز به معضلات زیادی در این جمع دامن میزند. ماجرای تعرض گروهی به خواهر مائو و فرارش، یکی از عمدهترین وقایعی است که مناسبات میان او و خانواده و جامعهاش را دستخوش تحول میکند. کاتِرینا دختری متفاوت از خانوادهاش است و اغلب کارهایی خارج از عرف و قواعد مرسوم جامعه میکند. همین ویژگی اوست که باعث میشود نتواند در میان این جمع دوام آورد و ناگزیر به ترک شهرش میشود.
قصهی کاتِرینا به نوعی دیگر در برادرش مائو، نیز نمود یافته است. او به سبب ظاهر و اسم متفاوتاش چندان مقبول اجتماع کوچکی که در آن زندگی میکند، نیست. به تدریج مشخص میشود که مائو دنیای فکری بسیار متفاوتی نیز از جامعهاش دارد. در این مرد جوان درجات بالایی از پوچی و سرخوردگی دیده میشود که ظاهرا چارهناپذیر است. او تاب سنگینی نگاه اجتماع سنتیای را که محصورش کرده، ندارد. به دنبال راه گریز میگردد و هرچه پیشتر میرود، کمتر توفیق مییابد. شبزندهداریها و پرسهزنیهای گاه و بیگاه و رخوتی که در رفتار و حرکاتاش مشاهده میشود، حکایت از همین نکته دارد و ماجرای گم شدن خواهرش به این تضاد میان او و جامعهاش دامن میزند و شکافها را عمق بیشتری میبخشد.
مائو شکلی تمثیلی نیز در این داستان دارد. درواقع او روشنفکری رادیکال است که ایدهآلهایش هرگز رنگ تحقق به خود نمیگیرند و همواره به شکل سرابی در دوردست باقی میمانند. جامعه نیز رویکردهای اصلاحی این جوان پرشور را پس میزند و در مقابل او موضعی تدافعی میگیرد. مائو میکوشد به شیوهی اغلب متفکران مشابه خودش با اجتماع پیراموناش برخورد کند و همین حرکت اوست که وجهی متفاوت از سایر آدمهای داستان به او میبخشد. علیرغم قدرت بیچون و چرایی که جامعهی حاکم برای خود قائل است و ممکن است منجر به یأس و رکود شود، اما مائو در بزنگاههای حساس رفتاری غافلگیرانه دارد و معادلات را به سود خود تغییر میدهد. همین نکته نیز باعث میشود داستان در طی مسیر خود مدام لحظاتی غیرقابلپیشبینی داشته باشد که بر جذابیتهای قصهگویانهی آن میافزاید.
علاوه بر تمام ویژگیهای روایی که کار ایکونومو را متفاوت از همنسلاناش میسازد، او نگاه انتقادی تند و تیزی به جامعهی خود دارد و بیرحمانه و عاری از هرگونه ملاحظهای به آن میتازد. اجتماعی که او داستاناش را روایت میکند، در کنار مقتضیات فرهنگی متفاوتی که دارد، از منظر تاریخی نیز قابل تأمل است و رفتارهایی نابههنجار و غریب از خود بروز میدهد که حیرت هر مخاطبی را برمیانگیزد. این مجموعه از انسانهای ناهمدل که درکی از عواطف ندارند و گاه چنان عاری از وجدان و بیرون از چارچوبهای مرسوم اخلاقی خودشان عمل میکنند، همیشه در مرکز توجه نویسنده قرار دارند و او با زبانی سرشار از هجو و کنایه به مصاف آنها میرود و آنچنان در این عرصه پیش میرود که چهرهای ابزورد و فاقد هرگونه منطق و عقلانیت از آنها برای خواننده میسازد.
ایکونومو استاد خلق لحظههایی است که آدمهای معناباخته در مقابل هم قرار میگیرند و در مبارزه با یکدیگر از هیچگونه رفتار غیرمنطقی و عاری از عاطفه و همنوعدوستی کوتاهی نمیکنند. او در پس هر ماجرایی درصدد اثبات این مطلب است که جامعهای که برای دههها زیر بار سنگین حاکمیت خودکامه قرار داشته، بهراحتی نمیتواند از عواقب درازمدت و برگشتناپذیر آن در امان بماند.
الف کتاب
«مائو»؛ خریستوس ایکونومو؛ ترجمه محمدرضا فرزاد؛ نشر چشمه