اشتراک گذاری
نگاهی به «نیما یوشیج در یادداشتهایش» اثر ایرج پارسینژاد
حمیدرضا امیدیسرور
درباره نیما یوشیج بسیار نوشته و گفته شده است. بخصوص درباره نقشی که در نوآوری و تجدد ادبی داشته است. شاعری نوگرا و پیشرو که عصیانش علیه قواعد و ساختارهای شعر کلاسیک و سنتی فارسی، از او چهرهای برجسته ساخته است. کسی که مبانی و بیان مدرنی از شعر را به عنوان قابلیتهایی خورند روزگار معاصر خود در آثارش منعکس کرده و به نسل بعد از خود نیز انتقال داده است. از این سبب نیما با استفاده از نمادها و استعارههای مدرن، نه فقط در زبان و قالبهای شعری تحول ایجاد کرده بلکه در محتوا نیز به جنبههایی از حیات فردی و اجتماعی توجه داشته است که در گذشته مورد توجه شاعران قرار نمیگرفت.
این نوآوری و در پی آن جریان سازی باعث شده است، به نیما یوشیج و شعرش بسیار پرداخته شود. اما در میان این آثار که زندگی و شعر نیما را مورد توجه قرار دادهاند، کمتر به نیما واقعگرایانه و به دور از اسطوره سازی پرداخته شده است. این خلا مهمترین انگیزه برای ایرج پارسینژاد بوده یکی از خواندنی ترین کتابها درباره این شاعر نوآور را پیش روی مخاطبان قرار دهد.
«نیما یوشیج در یادداشتهایش»که به قلم ایرج پارسی نژاد و به همت نشر نو منتشر شده است با استفاده از یادداشتهای پراکنده نیما یوشیج به این جنبهای مغفول مانده از زندگی شاعر جریان ساز معاصر میپردازد و تصویری از او را در برابر خواننده قرار میدهد که هم تازه است و هم جذاب و مهمتر اینکه مراحل مختلف فکری نيما یوشیج را نیز به شکلی مستند از جنبههای مختلف مورد توجه قرار می دهد. ویژگی کار ایرج پارسینژاد آن است که با رویکردی تحلیلی و انتقادی و با ارجاع به یادداشتهای نیما سیر تحول اندیشههای سیاسی و اجتماعی نیما را برای مخاطب ترسیم کرده و این تصور که اغلب نیما را به لحاظ شخصی شاعری عزلت گرا و بی توجه به مسایل سیاسی و اجتماعی است، کنار میزند و نشان می دهد با هنرمندی حساس روبه رو هستیم که بر اثر حوادث و عواطف گاه قضاوت های نادرستی درباه آدمها و اتفاقهای سیاسی و اجتماعی می کند. با اینحال اما به درستی شعر را محصول و چه بسا خود زندگی می داند و معتقد است که شعر گفتن یک جور زندگی کردن است و شاعر باید در شکل و معنا زبان زمان خود باشد.
پارسی نژاد با اینکه بر علاقه دیرینه خود به نیما و شعرش تأکید می کند، اما در این کتاب به دور از اسطوره سازی تصویری فارغ از تعصب و جانبداری از نیما ترسیم کرده است. به این ترتیب علاوهبر استفاده روشمند و دقیق از یادداشتهای خود نیما، یکی از مهمترین امتیازها این کتاب همانا کنار زدن چهرهی افسانهای نیما و اراپهی سیمایی انسانی و ملموس از شاعریست که دربارهاش افسانه پردازی نیز کم نشده است.
متن کتاب با توجه به اینکه در جای جای آن به یادداشتهای روزانه نیما ارجاع داده شده از کیفیتی بسیار روان و موجَز برخوردار است و خواننده در هر نشست به راحتی میتواند یک یا چند فصل آن را بخواند.عناوین مقالات اینکتاب عبارتاند از:
زندگی، اندیشههای فلسفی و سیاسی، نیما و ارانی، عبدالرزاق بینیاز، برخورداری از پشتیبانی حزب توده، بازگشت به خدا، غربستیزی، بدگویی از مصدق، تاسف از تیربارانشدن مرتضی کیوان و …، رویآوردن به اسلام و ائمه، ارتجاع ادبی، حسرت حقوق استادان، ستایش از کاظم غواص، درباره استادان زبان و ادبیات فارسی، نیما و خانلری، تیرگی رابطه، نیما و کنگره نویسندگان، نیما و عالیه، نامههای نیما به عالیه، نیما و پدر و مادر، نیما و شاملو، نیما و آل احمد، نیما و اخوان ثالث، حاصل گفتار.
همانگونه که از عناوین این فصول پیداست، موضوعات مورد اشاره نویسنده بسیار پراکنده اند، این مساله از آن روست که نیما یوشیج در یادداشتهایش نکات پراکندهای را مورد اشاره قرار داده است. با این حال اما پارسی نژاد به شیوه و نظمی درونی مطالب کتاب را تنظیم کرده است که مخاطب، با خواندن و کنار هم قرار دادن این روایتها به تدریج تصویری واقعگرایانه از زندگی و عقاید نیما در ذهن خواننده شکل می گیرد. تصویری که در عین حال گاه بسیار متفاوت و جالب توجه است. برای نمونه برخورد و رابطه نیما با حزب توده، دیدگاههای غرب ستیزانه و از سوی دیگر روی آوردن او به اسلام و و ائمه نکات جالب و بدیعی را برای خواننده روایت می کند. این در حالی است که نیما در جوانی با دیدگاهی مبتنی بر مادی گرایی وجود خدا را قبول نداشت. اما حالا بر این نکته تأکید میکند که مذهب اسلام همه چیز را برای مردم گفته است. از مذهب گذشته، قدمای ما که پیرو اسلام بودهاند همه مطالب را گفتهاند. برای معنویت و مادیت زندگی انسان از هرگونه فکر کردهاند و چیزی باقی نگذاشته اند.(ص ۴۵)
از جمله بخشهای جالب دیگر کتاب که تقریباً نیمه دوم آن را تشکیل میدهند نظرات نیما در باره اشخاص گوناگون و چهرههایی است که خود از نامداران آن روزگار یا سالهای بعد بوده اند. از دکتر محمد مصدق و بدیع الزمان فروزانفر (که بسیار تند و غیر منصفانه توسط نیما مورد عتاب قرار گرفتهاند) تا چهرههایی همانند خانلری، آل احمد، شاملو، اخوان ثالث و…
طرح جلد کتاب براساس یکی از نقاشی های نیما از چهره خودش اجرا شده است، طراحی هوشمندانه ای که نه فقط به لحاظ ظاهری موضوع کتاب را نمایندگی می کند، بلکه از منظری درونی نیز معرف کتاب و نگاه کلی حاکم برآن نیز هست. چرا که متن کتاب نیز حاصل تصویری است که نیما در لابلای یادداشتهایش از چهره واقعی خود ترسیم کرده است.
به هر روی کتاب«نیما یوشیج در یادداشتهایش»نه تنها برای علاقمندان نیما بلکه برای همه آنها که به تاریخ و ادبیات معاصر ایران علاقه دارند، اثری است بسیار خواندنی و برخوردار از نکات جذابی که در پژوهش های تاریخی ادبیات نیز سودمند هستند.