Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

Tag: داستان کوتاه ایرانی

داستان آدینه: «سال ستاره دنباله‌دار» از احمد آرام

داستان کوتاه «سال ستاره دنباله‌دار» نوشته احمد آرام، از زبانِ «من‌راوی» روایت می‌شود؛ اما داستان داستانِ «ما»ست؛ مایی‌که به‌شدت تحت‌تأثیر باورهای خرافی است؛ داستان تاها، قسّامه، مشکور، جافی، گندم و خیلی‌های دیگر. من‌راویِ داستان که «جافی صدایش می‌زنند» شنونده و راوی ناظری است که با نقل‌قول‌هایی از دیگران، جهان داستان را که بندری است بر…

Read more

داستان امروز ( 6 ) : «اِل بوگاچیو» / نوشته امیرحسین رضایی

داستان امروز فرصتی است برای علاقمندان ادبیات داستانی ، آنها که دستی برقلم دارند و هنوز آن چنان که باید شناخته نمی شوند. پاسخی به مخاطبان «مد و مه» که همیشه از ما به دلیل منتشر کردن آثار نویسندگان حرفه‌ای و شناخته شده گله می کردند! و باورداشتند آنها که به قدر کفایت دیده شده…

Read more

داستان آدینه (26): «سه قطره خون» اثر صادق هدایت

«دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوریکه ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شده‌ام و هفته دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بوده‌ام؟ یکسال است، در تمام این مدت هر چه التماس می‌کردم کاغذ و قلم می‌خواستم بمن نمی‌دادند

Read more

داستان امروز (5): «سالی یک روز در کوچه برلن» / نوشته میلاد میناکار

عناصر سینمای آندری تارکوفسکی(نشر مرکز ۱۳۹۳)، نگاهی به زندگی و آثار فیودور داستایفسکی (انتشارات ققنوس ۱۳۹۴)، لیرشاه(شکسپیر، بنگاه ترجمه و نشر پارسه ۱۳۹۵)، شب دوازدهم(شکسپیر، بنگاه ترجمه و نشر پارسه ۱۳۹۷)

Read more

داستان آدینه (21): «تب خال» اثر احمد محمود

خاله گل آمد و مرا برد خانه خودشان. غروب بود. هوا خاکستری بود. شوهرخاله گل بغلم کرد. به موهام دست کشید و بعد، پیشانی‌ام را و گونه‌هام را بوسید. با سبیل شوهر خاله گل بازی کردم که مثل پشمک نرم بود، اما مثل پشمک سفید نبود.

Read more

داستان امروز (2) :«مورد خاصِ آقای پیرنیا» از مجتبی زمانی

یک پنج شنبه معمولی در همه جهان بود. آقای پیرنیا، کارمند ساده اداره راه و ترابری روی صندلی راحتی اش نشسته بود. آرام و بی اضطراب به باغچه کوچک پشت شیشه خیره شده بود که زیر قطرات نرمِ باران جوری عجیب به رنگی مابین آبی و سبز در آمده بود. نگاهش را که…

Read more

داستان آدینه (20) : «یک روایت عشق» اثر عباس نعلبندیان

مرد برگشت به اتاغ. مه رفته بود و همه چیز به روشنی دیده می‌شد. زن به چیزی فکر می‌کرد. چشمانش به آن برقی که ته هر سو پر می‌کشید، به چیزی در فضا خیره ماند. مرد حس کرد پاهایش دارد داغ می‌شود. بی اراده به دیوار تکیه داد، گرمایی غریب، به‎آنی تمام بدنش را پر…

Read more

داستان آدینه (19): «آواز پرنده درخت انار» اثرحسن اصغری

حسن اصغری بیش از چهار دهه است که داستان می‌نویسد. او متولد ۱۳۲۶ در شهر خمام رشت است. از سال ۱۳۵۵ با انتشار مقاله‌های مختلف نقد ادبی و تاریخی و داستان کوتاه در نشریات کارش را شروع کرد و به‌دنبال آن اولین کتابش را: «خسته‌ها». اصغری از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ دبیر شورای تحریریه مجله…

Read more

داستان آدینه (20): «پادگان خاکستری» داستانی از غلامحسین ساعدی / به همراه نوشته ای درباره زندگی و آثارش

این داستان از جمله داستانهای منتشر نشده غلامحسین ساعدی بوده که نخستین بار توسط دکتر علی اکبر ساعدی در اختیار علی دهباشی قرار گرفت و در شماره پنجم کلک منتشر شد. در ادامه این نوشته نیز خواننده مطلبی هستیم که به شکلی موجز و گذرا به زندگی و آثار این نویسنده بزرگ ایرانی پرداخته است

Read more

داستان آدینه (18): «سراسر حادثه» اثر بهرام صادقی

« سراسر حادثه» از معروف‎ترین و بهترین داستانهای کوتاه بهرام صادقی‎ست که در سال ۱۳۳۸ نوشته‎شده و مجله‎ی معتبر «سخن» در همین سال آن را منتشر کرده است.این داستان کوتاه بعدها وقتی ابوالحسن نجفی داستانهای بهرام صادقی را در کتاب سنگر و قمقمه های خالی جمع کرد، در این کتاب هم منتشر شد. بهرام صادقی…

Read more

داستان آدینه (18): «سقاخانه آینه» اثر میهن بهرامی/ بمناسبت درگذشت میهن بهرامی

میهن بهرامی نویسنده مجموعه داستان «حیوان – ۱۳۶۴» و «هفت شاخه سرخ – ۱۳۷۹» متولد ۱۱ تیر ۱۳۲۶ در تهران بود. او فوق‌ لیسانس جامعه‌شناسی بود و دکترای فلسفه از دانشگاه تهران داشت. همچنین در رشته روان‌شناسی اجتماعی در دانشگاه UCLA ادامه تحصیل داده‌ بود.

Read more

داستان آدینه (16): «شهر کوچک ما» نوشته احمد محمود / به همراه روایت کوتاه احمد محمود از زندگی خودش

«از جمله مشکلاتی که همیشه داشته‌ام نوشتن زندگی‌نامه خودم بوده است. شاید علتش این باشد که وقتی به سال‌های پشت سرم نگاه می‌کنم می‌بینم چیزی برای گفتن ندارم. این است که درمی‌مانم. همچنان که حالا درمانده‌ام.»

Read more

داستان آدینه (15): «بزرگ بانوی روح من» اثر گلی ترقی

گلي ترقي، نويسنده مطرح و صاحب سبك معاصر در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنيا آمد، پدرش لطف‌الله ترقي مدير مجله ترقي بود. در محله شميران به مدرسه رفت و سپس دوره دبيرستان را در انوشيروان دادگر گذراند. در ۱۹۵۴ پس از به پايان رساندن سيكل اول دبيرستان به امريكا رفت. شش سال در…

Read more

داستان آدینه (13): «مرد» اثر محمود دولت آبادی / به همراه مروری بر زندگی نویسنده

محمود دولت آبادی، داستان نویس بزرگ ایرانی در دهم ماه مرداد سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد. محل تولد او روستای دولت آباد در سبزوار خراسان بود. همان محلی که بعدها، بستر اتفاقات مهم ترین رمان دولت آبادی شد. او در خانواده ای پرجمعیت بزرگ شد و همانطور که قاعده تمام فرزندان روستا است با داستان…

Read more

داستان آدینه (12): «آیینه» اثر محمود دولت آبادی / به مناسبت زاد روز خالق کلیدر

مردی که در کوچه می رفت هنوز به صرافت نیفتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سالی می گذرد که او به چهره‌ی خودش درآینه نگاه نکرده است. همچنین دلیلی نمی‌دید به یاد بیاورد که زمانی در همین حدود می‌گذرد که او خندیدن خود را حس نکرده است

Read more

داستان آدینه (11): «سبز، مثلِ طوطی سیاه، مثل کلاغ» اثر هوشنگ گلشیری

داستان کوتاه «سبز، مثلِ طوطی سیاه، مثل کلاغ» اثر هوشنگ گلشیری برای نخستین بار در کتاب جمعه سال اول شماره 32 نشریه کتاب جمعه به سر دبیری احمد شاملو منتشر شد و مدتی بعد وقتی چاپ نخست جبه خانه توسط نشر کتاب تهران منتشر شد در این مجموعه نیز به بازار آمد.

Read more

داستان آدیته (10) : دایی ممّد اثر نسیم خاکسار

دایی ممّد اثر نسیم خاکسار، داستانی است که این نویسنده در سال 1356 در زندان نوشته، این داستان برای نخستین بار در نشریه ارزشمند و ماندگار کتاب جمعه که شاملوی بزرگ در سالهای 1358 تا 1359 منتشر می ساخت منتشر شده است که در اینجا به خوانندگان مد و مه ارائه می شود.

Read more

داستان امروز (۱): «از كوچۀ ‌بهشتی تا كوچۀ ‌بهشتی» اثر داوود قلاجوری

“آباجی‌” هم ‌تا با كيسه‌ش ‌بدن ‌ما را مثل‌ لبو سرخ‌ نمی‌كرد رضايت ‌نمی‌داد. چون‌ كه ‌از مادرم ‌خيلی ‌می‌ترسيديم‌، جرأت اعتراض ‌نداشتيم‌. رفته ‌رفته ‌كه ‌بزرگ‌تر شدم‌، پدرم ‌مرا با خود به ‌حمام ‌عمومی ‌می‌برد

Read more

داستان آدینه (۸): جمعه‌ها اثر شیوا ارسطویی

داداش دیر كرده بود. شهرزاد نگاه كرد به ساعت بزرگ،‌ بالای سر خانم سرهنگ. با هر تیك تاك، یك چشم با مژه‌‌ی مصنوعی، كنار صفحه، گوشه‌ی بالای ساعت، چشمك می‌زد. یك دهان سرخ، با لبهای بزرگ، پایین صفحه می‌خندید. سر هر ساعت، چشم باز می‌ماند،‌ لب جمع می‌شد و سوت می‌كشید.

Read more

داستان آدینه (۶): بعد از روز آخر اثر مهشید امیر شاهی / به همراه نقدی از فرشته مولوی

در دوره‌ٌ ولع برای خواندن و یافتن داستان خوب فارسی بود که به سراغ کتاب سوم مهشید امیرشاهی، بعد از روز آخر، رفتم و از دروازه‌ٌ این کتاب به جهان واقعی و خیالی این نویسنده راه یافتم. [و]… من خواننده‌ٌ حرفه‌ای داستان کوتاه پس از گذشت بیش از سی سال هنوز مزه‌ٌ خوش خواندن بعد…

Read more

داستان آدینه (۲): گرگ اثر هوشنگ گلشیری

داستان آدینه، داستان کوتاهی که هر جمعه میهمان مد و مه هستید، از کتاب نمازخانه های کوچک من برگزیده شده؛ چاپ اول این کتاب پیش از انقلاب توسط کتاب زمان در آمد و موقعیت گلشیری را به عنوان یکی از برجسته ترین داستان نویسان آن زمان بیش از گذشته استحکام بخشید.

Read more

داستان آدینه (57): «واگن سیاه» اثر غلامحسین ساعدی

نه، نه، اسم و رسم درست و حسابی نداشت؛ مثل همه‌ی ولگردا، هر گوشه به یه اسم صداش می‌کردن، تو راه‌آهن: هایک، ته شاپور: مایک، تو مختاری: قاراپت، تو تشکیلات: هاراپت، تو سنگلج: برغوس، تو توپخونه: مرغوس، تو لاله‌زار: میرزا بوغوس،‌ تو استانبول: بدارمنی، آوانس خله، موغوس پوغوس. آخرشم نفهمیدیم اسم اصلی‌ش چی هس،‌ کجا…

Read more

داستان آدینه (55): از هیچ شروع شد اثر محمود طیاری

گفت: “یه پالتو داشت مثل جیگر زلیخا. سوراخ، سوراخ. .” و خندید. دعوا اینطوری‎ شروع شده بود، مثل هر شب. بابام گفت: “مگه تو منو ندیده بودی؟” و رویش را به ما کرد. من گفتم: “بابا شوخی کرد.” و او پاپی شد: “بار اولی که رفتم خونه‎شون به ننه اکبیریش گفتم مادر! این من، این‎…

Read more