تقریباً همزمان با ظهور نئورئالیسم در سینما و در آثار فیلمسازانی همچون ویتوریو دسیکا، ادبیات داستانی نیز شاهد شکوفایی این سبک در کتابهای نویسندگانی مانند ناتالیا گینزبورگ بوده است. به نظر میآید ماهیت زندگی، بهویژه در دهههای چهل و پنجاه چنین سبکی از روایت را میطلبید. ا
این جملات بخشی از کتاب الفبای خانواده ناتالیا گینزبورگ است. کتابی با بافت داستانی که در واقع روایتی است از واقعیت زندگی گینزبورگ زنی که پرداختن به روابط خانوادگی ، سیاست و فلسفه سه رکن اصلی آثارش بود. آثار گینزبورگ از حدود بیست سال پیش وارد ایران شد، آثاری چون نجواهای شبانه، فضیلتهای ناچیز، شوهر…
گواینکه ناتالیا گینزبورگ از سکوت هراسان است و آن را شکلی از خودویرانگری رنجآور تلقی میکند اما او به کمک سکوت راوی خاطرههای خود میشود. «سکوت» و «خاطره» دو پارامتر مهم در داستانهای گینزبورگاند.
«ادبیات معاصر ایتالیا»، مجموعهای است که به تازگی با ترجمه «م. طاهر نوکنده» توسط نشر «آوانوشت» منتشر شده است. بیشتر داستانهای این مجموعه از نویسندگان متفاوتی انتخاب شده که در ایران کمتر شناخته شده و ترجمه شدهاند. جدای از این انتخاب متفاوتِ ادبیات معاصر ایتالیا، در بیشتر کتابهای مجموعه نقد-مقالهای نیز درباره نویسنده و جهان…
نویسنده در جوانی، آنگاه که مینوشت، احساس گناه میکرد. دلیلش را نمیدانست. نوشتن همانی بود که میخواست و از کودکی با خود عهد بسته بود انجام دهد. با این حال احساس گناه میکرد. افکاری مغشوش در ذهن داشت: اینکه برای نوشتن چیزهای جدیتر، میبایست خود را پرورش دهد و مطالعه کند. اما او مطالعه نمیکرد…
اظهار نظر نویسندگان در مورد منتقدان اغلب ضد و نقیض است، گاه با دلخوری، گاه از سر احترام و... در روزهای گذشته یک بخش از تظر منتقدان در باره نویسندگان را خواندیم، امروز بخش دیگری از آن را میخوانیم که دربردارنده نکات جالب توجهیست، در آینده میکوشیم گزیدهای از نظر نویسندگان داخلی درباره منتقدان را…