رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: بریده رمان

بریده ای از رمان «دنیای آشنا» اثر ادوارد پی. جونز

'برشی از «دنیای آشنا» اثر ادوارد پی. جونز ترجمه شیرین معتمدی جولای بود، و خاک جولای بیشتر از خاک ژوئن و مه مزه‌ فلز شیرین می‌داد... حالا، با غروب‌ خورشید، نبود ماه و رابطه‌ خوبش با تاریکی، دُم قاطر در دستش به انتهای کرت رفت. وقتی به فضای باز رسید، دُم حیوان را ول…

ادامه مطلب

برشی از «درک یک پایان» اثر جولین بارنز

'برشی از «درک یک پایان» اثر جولین بارنز ترجمه حسن کامشاد ما در زمان به سر می‌بریم - زمان ما را در خود می‌گیرد و شکل می‌دهد- اما من هیچ‌گاه احساس نکرده‌ام که زمان را چندان خوب می‌فهمم... منظورم زمان عادی است؛ زمان روزمره، که به شهادت ساعت دیواری و ساعت مچی، منظم می‌گذرد؛ تیک‌تاک،…

ادامه مطلب

بریده رمان:  «کبودان» اثر حسین دولت آبادی

رمان کبودان در سال ۱۳۵۷ توسط نشر امیر کبیر منتشر شد، رمانی حجیم در ۶۶۸ صفحه که متاسفانه در هیاهوی آن سالها ارزش هایش چندان دیده نشد، در این پست بریده از این رمان را می خوانید در پستی دیگر نقد هایی بر آن را منتشر خواهیم کرد

ادامه مطلب

برشی از «آشفتگی‌های ترلس جوان» اثر روبرت موزیل ترجمه محمود حدادی

«آشفتگی‌های ترلس جوان»  اثر روبرت موزیل کالبدشکاف زندگان «ایستگاهی کوچک در راه‌آهن مسیر روسیه. چهار ریل موازی از دو سو بر پشته خاک‌ریز و شن‌های زنگارزده آن مستقیم تا بی‌نهایت امتداد می‌یافت. در راستای هر ریل رد رگه‌یی سوخته: نقش بخار، که به سایه‌یی کثیف می‌مانست. پشت ساختمان تازه رنگ‌خورده ایستگاه، خیابانی پهن و پرچال‌وگودال…

ادامه مطلب

برشی از رمان «تمام نورهایی که نمی‌توانیم ببینیم» اثر آنتونی دوئر را بخوانید

برشي از «تمام نورهايي كه نمي‌توانيم ببينيم» اثر آنتونی دوئر   ماري لاورا از خواب بيدار مي‌شود و حس مي‌كند كه صداي قدم‌هاي پدرش را مي‌شنود. صداي دسته‌كليدش. طبقه چهارم و پنجم و ششم. دستش را روي قفل در مي‌گذارد. گرماي ضعيف بدنش از روي صندلي كناري حس مي‌شود. صداي ابزارش روي چوب به گوش…

ادامه مطلب

بریده رمان: «خاطراتی که در وان حمام پیدا شد» نوشته‌ی استانیسلاو لم / همراه با نقد و بررسی آثار نویسنده

“استانیسلاو لم”، نویسنده‌ی لهستانی، را اگر کسی در ایران بشناسد به‌خاطر “سولاریس” می‌شناسد؛ آن هم نه رمان سولاریس که او نوشته، که غالباً میزانِ شناختنِ او در همین حد است که: «همان نویسنده‌ای که تارکوفسکی فیلم سولاریس را از روی کتاب او ساخت»

ادامه مطلب

بازخوانی داستان (۲۲): «محکمه جنایی»* اثر یاروسلاو هاشک

یاروسلاو هاشک (۱۹۲۳ - ۱۸۸۳) نویسنده چک با کتاب «سرباز ساده‌دل، شویک» که در سال مرگ نویسنده‌اش انتشار یافت در جهان شهره شد. این کتاب که سرشار از طنز و مطایبهٔ عامیانه است و در آن نظام میلیتاریستی اتریش-هنگری به‌مؤثرترین نحوی به‌هجو کشیده شده بارها در قلمرو سینما و تآتر مورد بهره‌برداری قرار گرفته، و…

ادامه مطلب

داستان امروز ایران (۲): «بگذارید میترا بخوابد» اثر کامران محمدی

کامران محمدی، سالهاست می‎نویسد، نخستین تجربه‎های او بر می‎گردد به میانه دهه‎ی شصت، اما با این حال نخستین رمان خود را در اواخر دهه هشتاد منتشر کرده است، رمان «آنجا که برفها آب نمی‎شوند» اثری خوشخوان بود که هم استقبال خوبی از سوی مخاطبان را به دنبال داشت و در مدت زمان کوتاهی به چاپ…

ادامه مطلب