هوشنگ گلشیری از معدود نویسندگان واقعا صاحب سبکی بود که خواندن بخشی از نوشته هایش، بدون آنکه امضای او را داشته باشد، گواه از نام صاحب آن قلم داشت. حکایت شاه سیاه پوشان نیز همین بود، با اینکه در ایران منتشر نشد و اسم او را نیز با خود نداشت، اغلب آنها که خواندند،…
محمدهاشم اکبریانی منتقد سرسخت کارگاههای داستاننویسی است و طرفدار نوشتن غریزی. وی سالها سابقه روزنامهنگاری دارد و دبیر مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران است. کتابهای زندگی همین است، کاش به کوچه نمیرسیدیم، هذیان و باید برم ازجمله آثار داستانی اکبریانی است. با او درباره وضعیت داستاننویسی معاصر به گفتوگو نشستیم
بیشتر آرتیستهای سریال یک کمربند پهنی داشتند که وسطش علامتی بود. من در تمام آن سالها که هیچکدام از وسایل آرتیستی را نداشتم، فکر کردم که شاید آسانترین آنها فراهم کردن این کمربند باشد. شنل و نقاب و کلاه چرمیِ قالب سر و عینک پهن خلبانی را نداشتم. گیر نمیآمد
غلامحسین ساعدی نویسنده بزرگی ست و به تناسب همین اعتبار در ادبیات داستانی ایران، در مد و مه نیز مطالب بسیاری درباره او منتشر شده است. دوم آذر ماه روزی ست که این نویسنده ایرانی در غربت و تنهایی درگذشت از همین رو بی مناسبت ندیدیم به این بهانه آثاری دیگر از او و درباره…
. . . [سلطان مسعود گفت]: “و چون نامهها گسیل کرده شود تو باز آی که پیغامی است سوی بونصر در بابی تا داده آید. گفتم چنین کنم، و بازگشتم با نامۀ توقیعی و این حالها را با بونصر بگفتم، و این مرد بزرگ و دبیر کافی رحمۀ اللّه علیه بنشاط قلم در نهاد، تا نزدیک…
ابر بارانش گرفته
شمیم بهار
سلام – گیتی دیروز که جمعه بود برگشت ولی خدا کند این کاغذ زودتر به دستت برسد چون قرار بوده دوازده روزی در یونان بماند که توی یکی از این جزایر الان هر چه فکر میکنم اسمش یادم نمیآید خلاصه استراحت کند و مثلاً بگردد یعنی حق دارد چون…
داشت ریشاش را جلوی آینه هتل میتراشید كه دوباره احساس كرد حامله است. با حولهی پیچیده به دور خود بیرون آمد، قوطی نوشیدنی را كه توی جا یخی یخچال گذاشته بود، برداشت و روی مبل راحتی كنار پنجره لمید. از نرمی حولهی سفید و بزرگ در نور سپیدهدم، خوشاش آمد. بیقراری حمل چیزی را درون…
درباره کم و کیف آثار آل احمد و جایگاه ادبیاش، نظرها ضد و نقیضاند، و عمده این اختلاف نظرها هم دلایل برون متنی دارند. اما اگر منصفانه درباره او قضاوت کنیم نامیست که نمیتوان از کنارش به سادگی گذشت، هم در کسوت نویسندهای با آثاری میانمایه و هم روشنفکری که نقشی پررنگ در روزگار خود…
ناصر تقوایی را اغلب بهعنوان فیلمساز میشناسیم اما او در میانهی دهه چهل، پیش از ورود به دنیای سینما، مدتی به ادبیات داستانی پرداخت و مجموعه داستان «تابستان همان سال» وچند داستان کوتاه دیگر که درنشریات و جنگهای آن روزگار منتشر کرد و به اعتبار همین کارنامهی کوچک اما در عین حال ارزنده، هنوز هربار…
قبل از اين كه از جا بلند شوم یک فحش نثار باجناقم میکنم. اگر قرار نبود به خانهی ما بیاید این همه توی زحمت و خرج نمیافتادم. یک هفته است مثل سگ دارم کار میکنم. غلط نکنم پنج کیلو وزن کم کردهام. از کله ی صبح زنم شروع میکند به غرغر کردن تا بوق شب.…
داستان چهلم آدینهی «مد و مه» یکی از بهترین داستانهای کوتاه صادق چوبک و ایضا یکی از بهترین داستانهای کوتاه فارسیست که با وجود گذشت قریب به 65 سال از زمان نوشته شدن آن هنوز خواندنی و تازه به نظر میرسد. این داستان نمونه خوبیست برای نشان دادن این واقعیت که نویسندگان نسل بعداز هدایت…
«داشآکل» یکی از محبوبترین داستانهای کوتاه صادق هدایت و ایضا یکی از معروفترین داستانهای کوتاه فارسیست. اثری که در سالهای دور و نزدیک به عنوان یک اثر کلاسیک و نمونهای شاخص برای درک و شناخت عناصر داستان و چگونگی بکارگیری آنها (در کتابها و کلاسهای آموزش نویسندگی) بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. این داستان…
داستان آدینهی بیست و هشتم را به اثری از پدر داستاننویسی ایران، محمد علی جمالزاده، اختصاص دادیم، «فارسی شکر است» یکی از معروفترین داستانهای این نویسنده به حساب میآید که از کتاب «یکی بود یکی نبود» انتخاب شده. اهمیت این داستان از آن روست که تقریبا اغلب ویژگیهایی که این اثر جمالزاده به واسطهی آن…
«چرا دریا توفانی شده بود» یکی از بهترین داستانهای کوتاه صادق چویک است که با وجود گذشت نیم قرن از نوشته شدن آن هنوز خواندنی و جذاب به نظر میرسد و واجد نکات آموختنی بسیاری هم برای علاقمندان داستاننویسی ست، خاصه در روزگاری که بسیاری از داستانهای کوتاه فاقد عنصر تعلیق، گرهافکنی و گرهگشاییاند (بگذریم…
آخرین داستان آدینه امسال را اختصاص دادیم به اثری از هوشنگ گلشیری، نویسنده ای که در بیست و پنج سال پایانی حیات خود، مهمترین و در عین حال تاثیر گذارترین نویسنده ایرانی بود؛ تاثیر گذاریای که همچنان ادامه دارد و چه بسا پررنگتر از گذشته نیز محسوس است. علت واضح آن نیز نه تنها حضور…
از نسل نویسندگان شاخصی که آثار بزرگ و ماندگاری در ادبیات داستانی معاصر ایران خلق کردند، حالا تنها محمود دولت آبادی مانده که «کلیدر»ش و ایضا «جای خالی سلوچ» او بر تارک ادبیات داستانی ایران میدرخشند. دولت آبادی هرچند که با رمانهایش درادبیات ایران شهره است، اما داستانهای کوتاهی نیز نوشته که البته بیشتر به…
بیست و هفتم بهمن ماه مصادف است با سالروز تولد غزاله علیزاده که در 27 بهمن ماه 1325 در مشهد به دنیا آمد و در 21 اردیبهشت 1375، در جواهرده رامسر به زندگی خود پایان داد. به همین مناسبت نوزدهمین داستان…
داستان آدینه (18): «انتری که لوطیاش مرده بود» اثر صادق چوبک
برای انتخاب داستان آدینههای هجدهم «مد و مه»، به سراغ یکی از چهرههای نامدار ادبیات داستانی که بعد از قریب به شش دهه از نوشتن نخستین داستانهایش، هنوز خواندنی و جذاب مینماید و این کیفیتی است که در آثار انگشت شمار نویسندگان ایرانی میتوان…
اسماعیل فصیح به رمان نویسی شهره بود، اما چند مجموعه داستان هم داشت که اگرچه در میان آنها نمونههایی قابل اعتنا هم میشد یافت، ولی این داستانها اغلب در زیر سایه رمانهای مشهور و البته محبوب این نویسنده چندان به چشم نیامدند. پس داستان آدینهی این هفتهی «مد و مه» را به داستان کوتاهی از…
هفتمین داستان آدینه «مد و مه» را به یک پاورقی نویس دیگر اختصاص دادیم، کسی که پاورقی «آفت» را در میانه دهه سی در مجله «تهران مصور» نوشت، به دلیل اقبال در میان مردم، شش سال (بیش از 300 قسمت) ادامه یافت، شاید امروز باورش سخت باشد، اما برخی از علاقمندان این پاورقی، همانجا کنار…
چند خانه كوچك، درهم برهم، كه بيشتر شبيه لانه بودند و جور زمانه پشت آنها را خميده كرده بود، مثل چند زخم داغمه بسته توي دل يك پهنه وسيع به نام «ظلم آباد» جا داشتند.
اين خانهها باقي مانده ده بزرگي به نام «حسين آباد» بود كه سابقا در تمام آن خطه به خرمي و…