راوی پریشان گویی که قرار است تمام وقایع از طرف او بیان شود و در این میان، شانه ها اندامی هستند که بخش های گفته و ناگفته ی زندگی امیر را بیان میکنند ،تا بدن زیسته همچون تکیه گاهی برای تجسد معنا دار جهان راوی عمل کند و هر شانه…
«زمستان ۷۷ است، زمستان تر از آنچه اخوان ثالث در وصف آن سروده، چرا که از پی نفرین شده ترین پاییزها فرا رسیده با آذرماهی شرمگین و سیاهرو از قتل های زنجیره ای و به مسلخ رفتن مختاری و پوینده و مقتولان شناخته شده یا ناشناخته دیگر. چندی پیش ، وزارت فرهنگ و…
گلشیری خوابیده بود چند متر آنسوتر، پیچیده توی آن ترمه اخراییرنگ. انگار خیال راحت شده باشد از همهچیز دراز کشیده بود برای خودش و نحیفتر از همیشه رفته بود به خواب ابدی. روحانی پیری هم بالای سرش داشت آن نماز غریب بیسجود را میخواند و جماعتی مبهوت پشت و پسش اقامه بسته بودند
«پرنده بر پاهای بلند، با گردن افراشته و مغرور، کنار آب ایستاده بود. گاهی پر میگشود و از زیر بالهایش، رنگی عفیف، بیگانه با رنگهای عریان و دیدهشده محیط پدیدار میشد. عیدی قربان مثل هر روز با دوربین شکاریش او را نگاه میکرد و دید که پوش پرهای پرنده مانند رهاشدن قاصدکها پس از ترکیدن…
بازنشر آثاری از چهلتن و مندنیپور در آستانه نمایشگاه کتاب
ماه در نیمروز
در آستانه نمایشگاه کتاب امسال چند کتاب مهم از ادبیات داستانی ایران که سالها پیش منتشر شده بودند و مدتها بود که امکان انتشار نداشتند تجدیدچاپ شدهاند. آثاری از امیرحسن چهلتن و شهریار مندنیپور اینروزها در انتشارات نگاه و مرکز به…
شهریار مندنیپور با كتاب «سانسور یک داستان عاشقانه ایرانی» در میان خوانندگان انگلیسیزبان شهرت یافت، رمان او با ترجمه سارا خلیلی از سوی انتشارات کناپف با تیراژ 300هزار نسخه منتشر شد. این رمان به زبانهای آلمانی، هلندی، کرهای و ایتالیایی هم ترجمه شده است. او در این رمان روایتی از رابطه عاشقانه دختر و پسری…