هفتهی پیش ترجمهی جدیدی از «چنین گفت زرتشت» نیچه (انتشارات پرسش، ۱۳۹۳) به لطف دوستی از ایران به همراه ضمیمهای بر آن به دستم رسید اما شگفت آن بود که از واژه به واژهی این ضمیمه تنها بوی لجاج و عناد و کینتوزی برمیآمد و همین هم مرا وادشت تا دربارهاش این یادداشت را بنویسم.
نیچه زندگی شخصی پر تلاطمی داشت و چندان با زنان هم میانهای نداشت. نایجل راجرز و مل تامپسون در کتاب فیلسوفان بدکردار نشان میدهند که نیچه دائماً بیمار بوده و سردرد داشته و اگر بر اثر بیماری سفلیس نمیمرد، میشد نتیجه گرفت که او در هنگام مرگ هنوز پسر بوده است.
سبک آثار نیچه، وجوه شاعرانه او و بان تاثیر گذارش از جمله ویژگی هایی ست که آثار او را بسیار مستعد انتخاب جملات قصار و گزین گویه می نماید؛ صرف نظر از این قالب گزین گویه نویسی یکی از شیوه هایی بوده که او در برخی آثارش برای بیان اندیشه ها و فلسه ورزی خود…