این روزها، همه دوست دارند فلسفه را عامهپسند و سادهفهم کنند. یکسری بهدنبال بازی فکریاند، و عدهای هم میخواهند زخمهای روحیشان را با آن تسکین بدهند. اما هیچچیز فیلسوفان کلاسیک را به این اندازه عصبانی نمیکند. آنها میگویند فلسفه به شما احساس زیرکی و نشاط نمیدهد، بلکه کاری میکند فکر کنید احمقتر شدهاید:
متن زیر بخشی از کتابی است که به تازگی به پایان رسیده؛ مضمون اصلی این کتاب فلسفیست، اما برخلاف عادت مرسوم صورت نوشتار به صورتی روایی درآمده است. خوشبختانه در این بدعت اولین نیستیم و سر این رشته از سارتر تا ابن سینا و ابن طفیل و تا خودِ افلاتون پیش میرود.
بیش از بیست و پنج قرن از ابداع فلسفه توسط یونانیان باستان میگذرد و بشر کماکان درگیر مسائل فلسفی چون آزادی، عدالت، عشق، مرگ، جاودانگی و هستی است. مهمتر اینکه، این پرسش که فلسفه چیست؟
اکنون فلسفه در پی خرد ناب می گشت(کانت) و ایده مطلق (هگل) که اولی در وجود فردریک کبیر نمایان شد و دومی در پادشاهی خودکامه ی پروس! و بدین سان دوره ی روشنگری ندای آزادی و رهایی انسان را به گونه ای سر داد که انسان مدرن نه در خدمت خدایان و تابع گردشی به…