یکی از شگردهای کمسابقه آذرآیین، به مسخره کشیدن فقر و مذلت است. در طول تمام داستانها نمیبینیم که راوی از تاثیر فقر اظهار عجز و در حقیقت برای خوانندهاش خودش را کوچک کند. این راوی که ما در داستانهای پاره اول میشناسیم، همیشه سرش را بالا گرفته است، احساساتی نمیشود، اشک در جام چشمانش نمیجوشد،…
قباد آذرآیین (۱۳۲۷- مسجدسلیمان) نزدیک به نیم قرن است که قلم میزند. اولین داستان او به نام «باران» در سال ۱۳۴۶ در نشریه «بازار» رشت چاپ شد، آنموقعی که کلاس پنجم ادبی بوده است. اولین کتابش را هم نشر ققنوس در سال ۱۳۵۷ منتشر میکند: کتابی لاغر که یک داستان سیصفحهای برای نوجوانان بوده:
قباد آذرآیین:
مردم خودشان را در کتابها نمی بینند.
قباد آذرآیین گفت، از دلایلی که مردم ما کتاب نمیخوانند این است که چهره خودشان را در کتابهای نویسندگان ما نمیبینند.
به گزارش مد و مه این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: امیدوارم روند مثبتی که در حوزه مجوز کتاب در وزارت ارشاد آغاز…
سلسله گفتگوهایی که امروز خواننده اولین آنها هستید قرار است پنجره ای باشد برای ارائه تصویری متفاوت با آنچه تا کنون از داستان نویسان ایرانی در ذهن داشته ایم؛ کوشیده ایم با رویکردی میانه و با دور شدن از سوالات تخصصی و تئوریک حوزه داستان، گفت و شنیدی ترتیب دهیم که برای خوانندگان غیر حرفه…
تا می توانی پریشان باش، درخت ستاره، شكارچی را به عروسی ام دعوت كن، روزشمار آب شدن برف های كوه آلپ، خستگی، عناوین پنج داستانی است كه در مجموعه داستان «شكارچی را به عروسی ام دعوت كن» می خوانیم. «چنگ در دامان گذشته، نوستالژی، احساس بی تكیه گاهی، هراس، بحران، متلاشی شدن خانواده ها، اضمحلال،…
اگر پس از خوانش رمان"از پائولوکوئلیو متنفرم"نخواهیم گرفتار ذوق زدگی بشویم و اعلام کنیم که کاری کارستان آفریده شده است،اما بی انصافی است اگر از کنار این کتاب، بی اعتنا بگذریم و نپذیریم که با یک "تفاوت" سرو کار داریم....آن ها که " از پائولو....." را نوعی ادبیات عامه پسند دیده اند، نه این کتاب…
در میانهی دهه هشتاد چهره شد، به ویژه با اثر تحسین شده «هجوم آفتاب» این سالها مصادف بود دوران تازهای برای او که درست نقطه مقابل دوران کمکاریاش در گذشته قرار میگرفت. عمر داستاننویسی او حالا به چهل سال رسیده، و دور نیست که به همین مناسبت گزیده ای از آثارش را منتشر کند، به…
یادداشت کوتاه زیر نوشته یک نویسنده جنوبیست درباره یک نویسندهی جنوبی دیگر. هر دو سالهاست در کار داستاننویسی بوده و اهل قلم و هنر هستند؛ با این فرق که نعمت نعمتی در همان جنوب مانده و قباد آذرآیین در تهران زندگی میکند، اما با وجود این تغییر مکانی همچنان در حال و هوای جنوب نفس…
راستش اگر یوسف خودش –همین چند روز پیش—جار نمیزد که تازه پا گذاشته توی بیست و هشت سالگی، یا من شناسنامه کتاب را نمیدیدم، محال ممکن بود باور کنم این کتاب را جوانی بیست و هشت ساله قلمی کرده است. . داستانهایی با چفت و بست محکم و کار شده که با وسواس نوشته شدهاند.…
پشت گویشها، رفتار است. رفتاری که فرهنگ آن اقلیم را مینمایاند. چه سینما رفتنی داشتی یدو؟! با گویش آبادانی نوشته شده است. دقیقا به قول معروف « واو » ننداز به زبان آبادانی تحریر شده است. چیزی که اگر بخواهی به چگونگی پدیده چنین گویشی فکر کنی و بروی با رویکرد پژوهش آن را ورانداز…
خوانش هر داستانی اسلوب و ابزاری را طلب می کند ، برای اینکه خواننده متنی را فهم کند باید میان عناصر و مولفه های متن انسجام و هماهنگی موجود باشد .واین همان طبیعی سازی است که کالر راجع به آن می گوید طبیعی ساختن یک متن عبارت است از پیوند زدن متن به نوعی سخن…
-نکبت نجست ! تو سر خواهرمو خوردی..
خاله مرجان دندان کروچه می کند و گوشم را می پیچاند. دردم می گیرد و چشم هام پر اشک می شوند. خاله مرجان گوشم را ول می کند و محکم می زند پس کله ام...خاله مرجان زن بدی نیست. زودی پشیمان می شود، پیشانیم را می بوسد و…