من برای پول می نویسم! این جوابی بود که اسپلین صادقانه وقتی از او درباره دلایل داستان نویسی اش پرسیدند جواب داد. آثارش را به سرعت می نوشت اما ذهن حادثه پردازش از آنها آثاری جذاب می ساخت که خوانندگان با علاقه منتظر انتشارشان بودند.
ما درباره کسی صحبت می کنیم که یکی از معروفترین کارآگاهان ادبیات جنایی (مایک هامر) را معرفی کرد که با وجود گذشت بیش از شش دهه شهرت خود را کم و بیش حفظ کرده
«کسیکه به اهمیت اسپلین عقیده نداشته باشد، بیشک ابله است!»
گفتن این جمله درباره نویسندهای که همواره به دلیل کیفیت آثارش از جنبه ادبی تحقیر شده؛ شاید عجیب به نظر برسد، اما وقتی توجه داشته باشیم که چنین اهمیتی، اشاره به کیفیت ادبی این آثار نداشته، بلکه ناظر است به جایگاه اسپلین (یا مایک هامر)…
در گام سوم از این سلسله نوشتهها به تعریف رمان پرداختیم، اینکه چگونه داستان را از غیر داستان شناسایی کرده و ایضا میان رمان و غیر رمان تفاوت قائل شد. بعد از آشنایی با تعریف رمان، برای کامل شدن دریافت ما از کم و کیف رمان، نوبت به شناخت گونهها و انگارههای مختلف در این…
روزگاری در هر کتابفروشی قفسههایی بسیار به کتابهای جیبی اختصاص مییافت و یا اغلب دکهی روزنامهفروشی در کنار مجلات و روزنامهها قفسههایی فلزی برای عرضهی آنها داشتند و حتی برخی دکهها در سطح شهر تهران، تنها به فروش چنین کتابهایی میپرداختند، برخی ناشران تمرکز کار خود را روی انتشار کتابهای جیبی گذاشته بودند، اما آن…