فیلیپ راث نویسنده برجسته آمریکایی، ایوان کلیما و کشورش چک را اینطور توصیف میکند: «در طی سالهای نخست دهه هفتاد، وقتی که هر بهار برای مسافرت به پراگ میرفتم، ایوان کلیما استاد اصلی و حقیقی من بود. او مرا به دوروبر شهر میبرد و در کیوسکهای گوشه خیابان، نویسندگانی را به من نشان میداد که…
تاریخ رنج
«صبر کردم. دیشب شوهرم را کشتم. با مته دندانپزشکی کاسه سرش را سوراخ کردم. صبر کردم ببینم از جمجمهاش کبوتر میپرد یا نه، اما بهجای کبوتر یک کلاغ سیاه بزرگ بیرون پرید. خسته، یا به عبارت دقیقتر، بیهیچ میل و رغبتی به زندگی از خواب بیدار شدم، همچنان که پا به سن میگذارم…