Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

Tag: هوشمند مشایخی

نبرد برتون با کار؛ با نگاهی به رمان نادیا /اَلِستِر هِمِنز

شاید برخی از بارزترین نمونه‌‌‌‌‌های نقد سورئالیستی آندره برتون به کار را بتوان در رمان نادیا(1928) یافت. کتاب به ظاهر، درباره ارتباط کوتاهی است که برتون با یک زن جوان هنگام قدم زدن در پاریس پیدا می‌‌‌‌‌کند.

Read more

«درک یک [نا] پایان» / هوشمند مشایخی

«در رمان شما موظفید پیچیدگی‌‌‌های جهان را به کاملترین وجه بازتاب بدهید.»[1]  بارنز این وظیفه را شوخ طبعانه بر خودش هموار می‌‌‌کند و به سادگی هم از عهده‌‌‌اش بر می‌‌‌آید. چقدر حسادت برانگیز و حسرت آور است.

Read more

پروست علیه زوال، در آستانه زمان از دست رفته/ هوشمند مشایخی

اگر پروست را خوانده باشید، که خواندنش اصلا کار سادهای نیست، پروست علیه زوال پاداشی برای صبر و اراده شماست. اگر تا به حال به سمت خواندن پروست نرفته باشید هم پروست علیه زوال خجالت زدهتان میکند. میخوانید و حسرتبار به حالی که چاپسکی و همقطارنش داشتهاند غبطه میخورید.

Read more

«دروازه خورشید» اثر الیاس خوری/ هزار و یک شب بی­خوابی

«بچه گریه می‌کرد و زن نان را می‌دوخت. نانِ کامل را داد دست بچه و به او گفت ساکت شود بچه نان را نصف کرد و دوباره زد زیر گریه. اینجا بود که مادر پسرش را کشت.» از این روایت‌های هولناک در دروازه خورشید زیاد می‌بینید.

Read more