هفتاد سال پس از ۲۸ مرداد، روزی که در تاریخ معاصر ما یکی از نقاط اوج و تجلیخواهی نیز بهحساب میآید، هنوز هم میتوان برای یافتن اثری مرتبط با این روز به سراغ احمد محمود «خالق ادبیات داستانی ملی ایران» و رمان «همسایه»هایش رفت؛ رمانی که در سال ۵۳ منتشر شد و پس از آن…
اگر تاریخ را به خانهای تشبیه کنیم انسانها تنها آجرهای خانه نیستند، بلکه سازندگان آن نیز هستند. وانگهی خانه برای آنان ساخته شده است، آنها با محیط خانه و خانواده آشنا شده، انس پیدا میکنند تا آنکه بهتدریج با «همسایهها» آشنا میشوند. آگاهی از فرد آغاز میشود، با همسایهها ادامه یافته و عمق پیدا میکند…
احمد محمود سال ۱۳۷۱ بر آن شد تا گزیدهای از داستانهای کوتاهش را گردآوری و چاپ کند، نتیجه تجربههایش در نوشتن، از میان «داستانهایی که بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۲ در مطبوعات، منتخبات و یا مجموعه داستانها چاپ شده است»، و به پیروی از الگوی ذهنیاش بیستوسه داستان از حدود پنجاه، شصت داستان کوتاهی را…
خاله گل آمد و مرا برد خانه خودشان. غروب بود. هوا خاکستری بود. شوهرخاله گل بغلم کرد. به موهام دست کشید و بعد، پیشانیام را و گونههام را بوسید. با سبیل شوهر خاله گل بازی کردم که مثل پشمک نرم بود، اما مثل پشمک سفید نبود.
شهر کوچک ما یکی از داستانهای موفق احمد محمود نویسندهی اهل اهواز است که در مجموعه داستان غریبهها و پسرک بومی به چاپ رسیده است. راوی این داستان کودکی است که مشاهدات خود را بیان میکند. انتخاب چنین راوی موجب شده که نویسنده بتواند فاصله خود را از شخصیتها حفظ کند. افکار و احساسات کودک…
بامداد یک روز گرم تابستان آمدند و با تبر افتادند به جان نخلهای بلندپایه. آفتاب که زد، از خانهها بیرون زدیم و در سایهی چینههای گلی نشستیم و نگاهشان کردیم. هربار که دار بلند درختی با برگهای سرنیزهای تودرهم و غبار گرفته، از بن جدا میشد و فضا را میشکافت و با خشخش بسیار نقش…
ازولایت خراسان شهر سبزوار روستای دولت آباد همراه و هم نشین با محمود دولت آبادی که حرکت می کنی روی به سمت جنوب غرب به خوزستان و اهواز در کناره رود کارون جنب خانه ای قدیمی در حاشیه رود می رسی می ایستی نشانه ها را می پرسی آره همین جاست خانه احمد محمود…
خیلی ها «مدار صفر درجه» را کتاب بهتری می دانند، اما پس از گذشت سال ها خاطره خواندن کتاب «همسایه ها» برای اولین بار، همچنان برایم لذتبخش است. خاطره خوبی که از مطالعه کتاب های احمد محمود داشتم، سبب شد تا از این گفت و گو درباره «احمد محمود» حس خوشایندی داشته باشم، اما پس…
بستر زندگی در رمان زمین سوخته،فقیرترین محله های اهواز است. در این محله ها،آدم ها همچون ماهی های بی دفاع در جویبار پر تلاطم زندگی شنا می کنند و بالاخره با دینامیت و باروت صید می شوند. در جامعه رمان واقع گرایانه زمین سوخته،مردم-که اغلب آدم های کوچه و بازارند-جنگ را پذیرفته اند و در…
امیرحسن چهلتن
داستانهای احمد محمود و یک پرسش!
احمد محمود همچون بسیاری از همنسلان خود دغدغه عدالت داشت و در عمده داستانها و رمانهایش کوشش میکرد طلب نان و آزادی را به بیان هنری تبدیل کند. با تاریخ معاصر نیز بهخوبی یا دستکم به حد کفایت آشنا بود و به ضرورت طرح آن در…
لیلی گلستان
احمد محمود عزیز
اگر بود، هشتادوپنج سالش بود. کاش بود. کاش هنوز مینوشت. دلم برای آن روزهایی که به خانهاش میرفتم و دو سه ساعتی را به گفتوگو و ضبط حرفهایش میگذراندم بدجوری تنگ شده.
چند سال است که رفته؟ نه میدانم و نه میخواهم بدانم. نرفته. یادم میآید وقتی گفتوگوها تمام…
اتهاماتی به من زدند که هر چه در زندگی ام می گردم پیدایشان نمی کنم!/ از نامه منتشرنشده از احمد محمود
آنچه می خوانید بریده ای از نامه ای منتشر نشده از احمد محمود، جدای بخشهایی که به وضع سلامت خود اشاره دارد، تلخ ترین بخش جایی است که به ماجرای جایزه بیست سال داستان نویسسی در ایران اشاره دارد، جایزه ای که قرار بود به او داده شود و پیرمرد با آن بیماری به سالن…
منتقدان و آسیبشناسان دیگر نیز در این میانه، نقشی شبیه به مفتی را پذیرفتهاند و نشستهاند به حکمدادن برای ادبیات، از ازل آن تا ابد، که «رمان» فرم ادبی زمانه ماست و دوران داستان کوتاه بهسر رسیده و چه و چه. عدهای چراغبهدست دنبال مخاطب گمشدهاند، حال آنکه سازوکار مبهم نشر این روزها، هر آن…
آثار احمد محمود، نویسنده مطرح از همان اواخر دهه سی که او نوشتن آغاز کرد، نقدونظراتِ بسیاری را برانگیخت و تا هنوز هم جزوِ پرشمارترین و پرمخاطبترین رمانهای ایرانی است. محمود در سال ٣٨ با مجموعهداستانهای «مول» و بعدتر «دریا هنوز آرام است» و «بیهودگی» پا به عرصه نویسندگی گذاش
خاطره ای از یک دیدار
محمد دهقانی
چنين بيدفاع
دوستان خبرنگار در روزنامۀ وزین «شرق» از من خواستهاند که مطلبی در گرامیداشت نویسندۀ چیرهدست فقید، زندهیاد احمد محمود، بنویسم. مثل اغلب موارد متأسفانه این درخواست را خیلی دیر مطرح کردند و الان دیگر فرصتی نیست که من مفصلاً از ارزش کار محمود و سبک و…
در اوایلِ تابستانِ شصتونه یک روز درآمد که میخواهد رمانی در بارۀ جنگ بنویسد، که شاید ادایدینی به همولایتیهاش باشد، و نوعی تجدیدنظر و تکمله بر «زمین سوخته» که در نوشتن و چاپِ آن قدری تند رفته بود. «زمین سوخته» زمانی منتشر شد که هنوز ترکشهای انفجار جنگ و غبار کورکنندۀ ناشی از آن فرو…
«از جمله مشکلاتی که همیشه داشتهام نوشتن زندگینامه خودم بوده است. شاید علتش این باشد که وقتی به سالهای پشت سرم نگاه میکنم میبینم چیزی برای گفتن ندارم. این است که درمیمانم. همچنان که حالا درماندهام.»
حكايت حال*
تعهد در کار نوشتن
من درباره تعهد با آن کیفیتی که مطرح بود یا هست فکر نمیکنم. شاید روزگاری، تفسیر دهانپرکنی از تعهد برای خودم داشتم، اما امروز دیگر آنطور فکر نمیکنم. من معتقدم نویسنده متعهد است که به خودش و به مردم دروغ نگوید. صادق باشد. همینقدر که این تعهد را…
محمود، پنجشنبهها، درکه
انگار مجسمهاي از سنگ
شيما بهرهمند
اگر سالهای قبل از شصتونه بود، «شاسب» - شخصیت داستانِ «بازگشت» - سرنوشت دیگری داشت. «نه. اینطور نیست. اتفاقا من با شاسب بدون دلسوزی، بدون ملاحظه و رحم مواجه شدم. شاید اگر سالهای قبل بود، طور دیگری با او برخورد میکردم»,١ اما حالا آنطور که برزو…
اگر آن ١٣ نفر برگه را امضا کرده بودند هیچکدام از این ماجراها پیش نمیآمد. چند هزار نفر بهصف شده بودند در ردیفهای صدنفره دانشکده افسری. میخواستند بروند خدمت سربازی. فرمانده روبهروشان فریاد میزد: «فقط به پنج صف نیاز داریم. قرعه میکشیم. بقیه میروند رد کارشان».
انتخابشدهها باید خودشان را معرفی میکردند و لباس نظام…
قطعیت شَر خدمت به صلح
کنکاشی در داستان «خرکُش» اثر احمد محمود
فرهاد خاکیاندهکردی
بر آن شدم تا بهصورت مصداقی تعدادی از داستانهای معاصر فارسی را که در آنها رابطه مشهودی بین ادبیات و امر انساندوستی هست، بررسی کنم. واضح است که انتخابها بهجهت حضور واضح آن عنصر ذکر شده در محتوای اثر است…
احمد محمود، با نام حقیقی احمد اعطا، دیری است که از میان ما رفته است؛ در ۱۲ مهر ماه ۱۳۸۱ ما و دنیا را وا می گذارد و می رود: زندگی می گذرد و هر کس سهمی از عمر دارد و تا آن جا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد…
آثار «احمدمحمود» اما، با چنین نگاهی قابل ارزیابیاند. او نویسنده خلاقی بود که همواره به کشف افقهای تازه میاندیشید. ازهمین رو، میتوان در آثارش، تجربههای تازهای را- چه در«مفهوم» و چه در«ساخت» و«تکنیک» و البته «زبان»- دید.