این مقاله را به اشتراک بگذارید
هشتادوپنجمین مراسم اعطای جوایز اسکار ۲۰۱۳ در حالی در سالن «دالبی تئاتر» لسآنجلس برگزار شد که همچون ادوار گذشته، با اتفاقات جالبی همراه بود؛ از افتادن «جنیفر لاورنس» از روی پلهها تا رکورد سه اسکار «دنیل دی لوئیس». اسکار ۲۰۱۳ نیز به تاریخ پیوست؛ مراسمی که با اعطای جایزه بهترین فیلم به «آرگو» علامت سوال بزرگی در ذهن علاقهمندان سینما ایجاد کرد و اعتبار ۸۵ ساله آکادمی را در معرض ابهام قرار داد.
«دنیل دی لوییس»، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای فیلم «لینکلن» نام خود را به عنوان اولین بازیگر برنده سه جایزه اسکار در تاریخ ثبت کرد. وی در سال ۱۹۸۹ برای فیلم «پای چپ من» و در سال ۲۰۰۷ برای «خون به پا خواهد شد» دو جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را کسب کرده بود. دیلوئیس پس از کسب جایزه گفت: «هنوز به دنبال کسب تجربه خواهم بود. قصد ندارم فیلم تاریخی دیگری بازی کنم و میخواهم مدتی را استراحت کنم. نمیخواهم به بازی در فیلم دشواری چون «لینکلن» فکر کنم.»
«کریستوف والتز»، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم «جانگوی آزاد شده» با اشاره به رقبای مطرحی چون «رابرت دنیرو»، «آلن آرکین»، «تاملی جونز» و «فیلیپ سیمور هافمن» از آنها تشکر کرد. «والتز» که پیش از این جایزه گلدن گلوب و بافتا را برای همین فیلم کسب کرده بود، گفت: «زمانیکه فیلمنامه تارانتینو را خواندم، مطمئن بودم چیز خاصی درباره این فیلم وجود دارد. «تارانتینو» را میشناختم و با خواندن فیلمنامه، به ویژگی خاص «جانگوی آزاد شده» پی بردم.»
«جنیفر لاورنس» که انتظار میرفت جایزه بهترین بازیگر زن را برای ایفای نقش «تیفانی» در «کتابچه بارقه امید» کسب کند، در حالیکه برای دریافت جایزه خود به روی صحنه میرفت، تعادلش را از دست داد و زمین خورد. البته وی در توجیه این اتفاق گفت: «پیش از شروع مراسم آن قدر استرس داشتم که حتی آمپول آرامکننده نیز تزریق کردم.»
«کوئنتین تارانتینو»، برنده جایزه بهترین فیلمنامه اصلی نیز پس از کسب جایزه اسکار گفت: «تمام انتقاداتی که به من میشد، با یک جایزه ارزشمند پایان یافت.» وی درباره موضوع فیلمهای نامزد اسکار امسال که همگی برای بزرگسالان است ابراز خرسندی کرد. وی در ادامه گفت: به مخاطب جهانی برای فیلمهایم فکر میکنم و خودم را یک فیلمساز آمریکایی نمیدانم، چون من یک کارگردان جهانی هستم و برای همه مردم دنیا فیلم میسازم.»
«آن هاتوی»، برنده جایزه بهترین بازیگر زن نقش مکمل برای فیلم «بینوایان» که اولین جایزه اسکار خود را گرفت، اظهار کرد: «یک رویا داشتم که به واقعیت پیوست. فکر نمیکردم بتوانم برنده این جایزه شوم.» وی با اشاره به دشواری بازی در نقش فانتین گفت: «دوست دارم این فیلم و نقشم را فراموش کنم، اما نمیتوانم.» این بازیگر جوان در ادامه «هیو جکمن»، همبازیاش در فیلم «بینوایان» را به عنوان منبع الهام خود معرفی کرد.
«ژاکلین دوران»، برنده جایزه اسکار بهترین طراحی لباس برای فیلم «آنا کارنینا» دقایقی پس از کسب این جایزه گفت: «کمتر اتفاق میافتد که کارگردانی طراحی شما را بدون دستکاری در فیلم به کار ببرد.» وی همچنین از «کرا نایتلی» بازیگر فیلم به عنوان یکی از عوامل کسب این جایزه اشاره کرد. «دوران» که اولین جایزه اسکار خود را به دست آورده است، پیش از این نیز برای فیلمهای «تاوان» و «غرور و تعصب» نیز نامزد اسکار بهترین طراحی لباس شده بود.
«سایمون هایس» که به همراه «اندی نلسون» و «مارک پترسون» جایزه بهترین ترکیب صدا را برای فیلم موزیکال «بینوایان» از آن خود کرد، پس از کسب جایزه ضمن اشاره به کار دشوار صدابرداری و ترکیب صدای این فیلم گفت: «تام هوپر» کارگردان فیلم از تمام بازیگران میخواست تا به صورت زنده در صحنه فیلمبرداری بخوانند.
«کلودیا میراندا»، فیلمبردار فیلم «زندگی پی» که جایزه بهترین فیلمبردار اسکار امسال را از آن خود کرد، پس از کسب جایزه گفت: فکر میکردم «راجر دیکنز» برای فیلم «سقوط آسمانی» جایزه فیلمبرداری اسکار را کسب کند، اما به هر حال من جایزه بافتا را برای این فیلم کسب کرده بودم و شانس کمی برای خودم در نظر میگرفتم.
جایزه اسکار بهترین فیلم در شرایطی به «آرگو» رسید که برای اولینبار از سال ۱۹۸۹ پس از فیلم «رانندگی برای خانم دیزی»، فیلمی موفق به کسب جایزه اسکار میشود که کارگردان آن در جمع نامزدهای بهترین کارگردانی حضور نداشت. «بن افلک» در زمان دریافت جایزه گفت: «فکر نمیکردم یکبار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم.»
آخرینباری که او موفق به کسب اسکار شد، به ۱۵ سال قبل بازمیگردد که برای نگارش مشترک فیلمنامه «شکار گوود ویل» موفق به کسب اسکار شد. او در ادامه گفت: «من به این جایگاه بازگشتهام به خاطر تلاشهای افراد زیادی که کمکهای زیادی به من کردند؛ هرچند که این کمکها هیچ نفعی برای آنها نداشت. مهم نیست که انسان در زندگی شکست بخورد، مهم این است که بتواند دوباره روی پای خود بایستد.»
«دانیل دی لوئیس» در شبی که کسب افتخار برای «لینکلن» در آن قابل پیشبینی بود، موفق به کسب سومین اسکار خود شد. وی هنگام دریافت جایزه گفت: من واقعا نمیدانم اینها اتفاقات واقعی هستند. من فقط میدانم که بیشتر از آن که لایقاش هستم در زندگیام به دست آوردهام. اکنون دی لوئیس در کنار «مریل استریپ» و «جک نیکلسون» از بازیگران برنده سه اسکار محسوب میشود، هرچند که اسکارهای وی بر خلاف دو نفر دیگر برای نقش مکمل نبوده است.
«میشل هانکه» پس از دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی برای «عشق» با اشاره به اینکه همسرش یکی از مشوقین او در ساخت این فیلم بوده است، از او به عنوان ستون اصل زندگیاش نام برد که برای ۳۰ سال حامی او بوده است. «عشق» در پنج بخش نامزد کسب جایزه شده بود که تنها در یک بخش موفق به کسب اسکار شد.
در حاشیه اسکار:
کارگردان فیلم تحریفشده «آرگو»، در سخنانی جالب، مردم ایران را دوستان خود دانسته است!
«بن افلک»، کارگردان آمریکایی که با پروژه سفارشی «آرگو» امروز جایزه بهترین فیلم اسکار را گرفت، در اظهاراتی که مشخصا در راستای جبران حمایتهای سیاسی هالیوود است، گفت: از دوستانم در ایران که در شرایط واقعا دشواری زندگی می کنند تشکر میکنم.
فیلم «آرگو» در حالی ساعاتی پیش در عین ناباوری جایزه اسکار بهترین فیلم امسال را کسب کرد که «بن افلک» از دولت کانادا و تمام آنهایی که در ساخت این فیلم تحریفشده دست داشتهاند، تشکر کرد.
اعطای جایزه اسکار به «آرگو» به معنی نادیده گرفتن فیلمهایی به مراتب قدرتمندتر و خوشساختتر با فیلمنامهای باورپذیر چون «لینکلن»، «جانگوی آزاد شده»، «عشق» و «کتابچه بارقه امید» است؛ فیلمی سیاسی با موضوع تسخیر سفارت آمریکا در تهران که واقعیتها را به گواه تاریخ، تحریف کرده است.
هالیوود با اعطای جوایز گوناگون و در راس آن اسکار به «آرگو»، به واقع تلاش کرده این فیلم معمولی تا سطح آثار برتر سینما بالا بیاید؛ در حالیکه با اعطای جایزه اسکار به این فیلم سیاسی، با موج انتقادات از سوی سینماگران و منتقدینی مواجه شده که به خوبی تفاوتهای چنین فیلمی را با یک اثر تحسینشده درک میکنند.
هنوز واکنش تعجببرانگیز «بن افلک» پس از دریافت جایزه گلدنگلوب را از یاد نبرده بودیم که اعطای جایزه اسکار به این کارگردان، این سوال بزرگ را در ذهن ایجاد میکند که تکلیف نبوغ سینمایی بزرگانی چون تارانتینو، اسپیلبرگ و آنگ لی چه میشود؟
هالیوود با اختصاص هزینه ۴۴ میلیون دلار برای ساخت «آرگو» و به راهانداختن کارناوالهای تبلیغاتی، موفقیت آن را در اسکار تضمین کرد. «بن افلک» نیز برای جبران این حمایتها، به بهترین شکل سعی کرد تا چهرهای نامتعارف از مردم ایران را به تصویر بکشد و ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران را آنطور که مورد پسند هالیوود است، نشان دهد.
در کدام دوره از برگزاری مراسم اسکار سراغ داریم که وزیر امور خارجه آمریکا یک روز پیش از برگزاری جوایز، برای یک فیلم سیاسی آرزوی موفقیت کند؟ آیا این یک پیام مشخص و پرمعنا برای آکادمی نیست؟
اتفاقهای نادر به اینجا ختم نمیشوند؛ این علامت سوال زمانی بزرگتر میشود که همسر رییس جمهوری آمریکا در اقدامی که در تاریخ جوایز اسکار بیسابقه بوده است، در پیام ویدئویی «آرگو» را به عنوان برنده جایزه بهترین فیلم اعلام میکند! اقدامی که هالیوود ریپورتر بعدا افشا میکند حاصل هماهنگی از قبل تعیینشده کمپانی «هاروی ویناشیتن» با همسر اوباما بوده؛ انگار آنها از پیش میدانستهاند که کدام فیلم جایزه اسکار را خواهد گرفت!
آکادمی اسکار با تقدیر از «آرگو»، بار دیگر هنر را فدای سیاست کرد و در واقع به اعتبار ۸۵ ساله خود لگد زد. اکنون همگان به این باور رسیدهاند که هر زمان در هالیوود صحبت از سیاست است، هنر معنای خود را از دست میدهد. ایسنا
انتشار در مد و مه: ۷اسفند ۱۳۹۱
4 نظر
عباس
در فیلم های سیاسی تاریخی معمولا واقعیات فدا می شوند به دلایل زیر:
۱- جنبه درام فیلم. نویسنده و کارگردان می خواهند چون داستان، خواننده را میخکوب کنند و پای فیلم تا آخر بکشند. واقعیت هیچگاه اینقدر تعلیق و زیبایی ندارد. فیلم زندگی پای را ببینید کتاب ببر سفید را هم بخوانید تا آن سوی هند، هند واقعی را ببینید.
۲- سرمایه گذار و عوامل فیلم دیدگاه های خود را در فیلم تاثیر می دهند. این واقعیتی ذاتی است.
۳- دیدگاه های عوامانه و تحت تاثیر تبلیغات وبمباران رسانه ها ذائقه بینندگان را شکل می دهد و بینش شان نسبت به بقیه کشورها را. این است که آرگو ، بدون دخترم هرگز، این قدر مغرضانه و دور از واقعیت روایت می شوند که حتی مسوول وقت کنسول کانادا در ایران هم به فغان می آید.
۴- فیلمنامه های هالیوودی فرمول ساده و مشخصی دارند که در آن واقعیت و باور پذیری جای کمی دارد و برای پول ساخته می شوند و جذب بیننده و ارضای ذهنیت بیننده. نه برای بیان حقیقت و ایجاد پارادایم جدید.
نتیجه اینکه نه فیلم هایشان و نه جایزه هایشان را نباید خیلی جدی گرفت.
علیرضا
واقعاً متاسفم برای شما good will hunting رو شکار گوود ویل ترجمه کردی این فیلم خیل معروفه و بیشتر به اسم ویل هانتیک نابغه معروف هست ویل هانتیگ اسم شخصیت اول فیلم با بازی مت دیمون هست با این تفاسیر شما که اطلاعی از سینما نداری داری اسکار رو زیر سوال میبری؟؟! مورد دوم در مورد کمپانی هاروی ویناشیتن هست که گفتی انگار اینا از قبل از نتایج اطلاع داشتن من میخوام بدونم رای گیری و حفظ امنیت افشاء آرا و بیمه کردنش رو کدوم کمپانی انجام میده اگه هاروی ویناشیتن از نتایج اطلاع نداشته باشه پس کی داشته باشه؟ سوم جالبه که بدونم ایرانی ها به کجای فیلم آرگو اعتراض دارن؟ عین واقعیت بود حتی آخر فیم عکس های واقعی رو هم پخش کردن که با فیلم مو نمیزد!
……………………….
دوست عزیز ممنون از تذکری که دادید
اما ذکر چند نکته: مطلب مورد اشاره شما همان طور که در انتهای آن آمده ار ایسنا نقل شده!
اما با این حال اشاره کنیم که هیج مترجم یا گزارش نویسی را نمی توانید پیدا کنید که همه ی فیلمها را دیده باشد، شما آن فیلم را دیده اید اطلاعات کامل تری دارید و کار خوبی کردید که آن را برای دیگران هم نوشتید.
شکی نیست که این فیلم good will hunting از مهر هفتم برگمان معروف تر نیست، شاید جالب باشد بگوییم مترجم بزرگ و صاحب نام ایرانی نجف دریابندری چند دهه پیش در کتاب تاریخ سینمای آرتور نایت، مهر هفتم را سگ ماهی هفتم ترجمه کرده و منتشر هم شده بود! (در چاپ های بعدی اصلاح شد) جالب اینکه از اغلب کسانی که او را به بی سوادی محکوم کردند امروز نشانی نمانده!
قضایا را نمی شود اینطور نگاه کرد و حکم کلی داد!
البته با ابن بخش از نوشته شما: «اگه هاروی ویناشیتن از نتایج اطلاع نداشته باشه پس کی داشته باشه؟» کاملا مواففیم.
اما در مورد آرگو دوست عزیر چطور شما ادعا می کنید این فیلم صد درصد مبتنی بر واقعیت بوده وقتی خود سازندگان چنین ادعایی ندارند و جالب اینکه دولت مردان آن روزگار امریکا نیز همین نظر را دارند و حتی آن سفیر کانادا که خودش در متن ماجرا بوده نیز همین را گفته!
حکایت تشابه چند عکس که برخی از آنها مربوط به دوره تاریخی دیگری هم هست، از زرنگی سازندگان فیلم بوده که در انتها فیلم وقتی مخاطب می خواهد از سینما بیرون برودالقا کنند که این فیلم که دیدی واقعی بود!
اما حکایت خود آرگو : فیلم هالیودی کاملا خوش ساختی ست اما به لحاظ هنری بار چندانی ندارد اگر چه برخی صحنه ها و دیالوگ هایش عالی نوشته و ساخته شده. ماجرای سیاسی بودن اسکار هم در یادداشتی مفصلا نوشته ایم، مختصر اینکه اسکار مستقیما سیاسی نیست، یعنی سازمان سیا یا کاخ سفید در مورد برندگان آن تصمیم نمی گیرند، بلکه به طور غیر مستقیم از فضای رسانه ای سیاسی ساخته شده می تواند تاثیر بگیرد مثل اینکه دولت مردان امریکایی هرگاه که بخواهند به جایی حمله کنند به کمک رسانه ها ابتدا افکار عمومی را آماده می کنند تا مردم امریکا خودشان این را از آنها بخواهند!
مد و مه
بي نام
به نظرم بریم سفارت کانادارم تسخیر کنیم بعد فیلمه اینو خودمون بسازیم
علی
داستان اصلی، تسخیر سفارت آمریکا به صورت وحشیانه، که واقعیت داره!
………………….
دوست عزیز
در اینکه خشونت ماجرای تسخیر سفارت چقدر بوده باید آنها که از نزدیک شاهد بوده اند شهادت بدهند، اما قطع یقین میزان آن به اندازه یک دهم خشونتی که امریکا در جنگ ویتنام بکار گرفت نبوده!
اما اجازه بدهید ماجرا را به این گونه نگاه نکنیم، شکی نیست که تسخیر سفارت یک کشور در عرف بین الملل کار پسندیده ای نیست، اما این اتفاق را باید درظرف زمانی خود دید… با تجربه تلخی که که دانشجویان از ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ داشتند (این خیانت بزرگ در حق مردم ایران که داغش تا ابد بر دلمان خواهد ماندسفارت امریکا در آن نقش اصلی داشت) کم نبودند کسانی که می ترسیدند دوباره سفارت امریکا ماجرایی این چنین پیاده کند! از سوی دیگر ماجرای پناه دادن به شاه هم بود که خشم دانشجویان را بیشتر شعله ور کرد. حمله به سفارت امریکا درست یا غلط حاصل ذهنیتی بود که خود آنها برای مردم ایران شکل داده بودند…
مد و مه