این مقاله را به اشتراک بگذارید
در نگاه نخست آنچه در مجموعه داستان «چیزها» نوشته پیمان چهرازی جلب توجه میکند، یکسان بودن سطح داستانهاست، به شخصه با کمتر مجموعه داستانی روبرو شدهام که بدین اندازه داستانها به لحاط کیفی از سطحی یکسان برخوردار باشند. داستانهایی که به رقم مضامین گوناگون و متنوعی که دارند، از سبک مشابهی هم در پرداخت داستانی برخوردار بوده و حتی از منظر لحن ، نثر و همچنین ساختار کم و بیش از جنین شرایطی برخوردارند. البته نکته مورد اشاره، به عنوان ویژگی عمومی این داستانها در قیاس با یکدیگر، فینفسه نه قوتی برای آن محسوب میشود و نه ضعفی، برای درک ضعفها و قوتهای احتمالی این داستانها باید قدری جزئینگرانهتر به آنها نگریست.
فرض کنید شما به عنوان یک نویسنده، طرح های داستانی کوتاهی در اختیار دارید که میخواهید از آنها به عنوان دستمایه نوشتن داستانهایی کوتاه استفاده کنید، بدیهیست که برای این کار به سراغ عناصر اساسی در داستان نویسی و ظرفیتهایی که هریک از آنها در اختیار شما میگذارند، بروید. عناصری که به شما کمک می کنند تا این طرح ها پرورش داده و بدل به داستانهایی کوتاه کنید. برای این منظور هم شکی نیست که بکوشید بیشترین بهره را از این ظرفیتها در جهت ساخت موقعیت، فضا، شخصیت و در نهایت روایتی داستانی،ببرید. این بدیهیات اشاره شد تا به این نکته برسیم که مشکل مجموعه داستانهایی که در کتاب «چیزها» شاهدیم، چندان پیچیده نیست، و در واقع از آنجا ناشی می شود که پیمان چهرازی از این ظرفیت ها آن گونه که باید در داستان های خود استفاده نکرده است.
داستاهای این مجموعه بسیار کوتاهند، جز چند استثناء همگی حجمی حداکثر ۵۰۰- ۶۰۰ کلمهای دارند، یعنی چیزی در مرز داستانک و داستان کوتاه، اما آنچه این داستان ها را از شکل رایج و کیفیت معمول داستانکها جدا میکند، شکل روایی و البته محدودهی زمانی آنهاست، البته اگر این فرض را بپذیریم که در داستانکها اغلب تمرکز نویسنده بر روی یک لحظه معین است و درواقع حاصل یک برش بسیار کوچک هستند از یک موقعیت ذهنی یا عینی. هر چند بعید به نظر می رسد که نویسنده «چیزها» قصد نوشتن داستانک را داشته، اما این حجم و این عدم استفاده از صناعت های داستان، تنها در مواردی منطقی می رسد که نویسنده با دست گذاشتن روی یک لحظه یا موقعیت، قصد نوشتن داستانک داشته باشد.
بگذریم، فارغ از این تعاریف کلی گویانه، بحث اینجاست که نویسنده در داستانهای کوتاه خود اغلب به دست روی مضامینی گذاشته که تناسبی با این حجم ندارند و پرداختن به آنها لااقل در حجمی چنین اندک، نیازمند ایجازی در نثر، لحن و پرداخت است که در کار چهرازی کمتر دیده می شود. روایت در این داستانها بیشتر به نقل ماجرا نزدیک است، تا روایتی مبتنی بر زمان و مکان، و برخوردار از توصیف. چوگویی نویسنده با کمترین بهره از صناعت های داستانگویی مشغول نقل ماجراهاییست که قصد بازگویی آن را دارد، و این کیفیت تقریبا در همهی داستانهای کتاب دیده می شود. انگار پای نقل آدمی نشسته باشید که اتفاقاتی را بدون جزئیات داستانی برای شما نقل میکند، در واقع اگر قائل باشیم به وجود عناصری که میان روایت داستانی یک ماجرا و نقل زبانی همان ماجرا فاصله می اندازند، باید بگوییم که چهرازی از این عناصر کمترین استفاده را کرده است.
از این منظر عمده مشکل داستانهای کتاب را باید چگونگی روایت آنها به حساب آورد که عاری از بهره کافی از صناعت های داستانگویی اند و تقریبا در همهی داستانها هم به طور کم و بیش یکسانی این مشکل دیده می شود.
برجسته ترین وجه کار چهرازی را میتوان در نوع نگاه او به پیرامونش به حساب آورد، نگاهی که اتفاقا در این جا آن قدر دقیق هست که بتواند سوژهها، موقعیتها، شخصیتها و یا رخدادهایی را که میتوان از آنها برای نوشتن داستان استفاده کرد، دست چین کند؛ اما ایکاش هنگام تبدیل این سوژهها و مضامین به روایتی داستانی نیز همین نگاه دقیق را شاهد بودیم تا پرداخت و اجرای آنها به عنوان روایتی داستانی این چنین کلیگویانه و سهلگیرانه به نظر نرسد. البته شاید نویسنده داستانها تعمدا خواسته چنین تجربهای را به سامان برساند – خاصه آنکه در نامگذاری داستانها نیز از کلماتی متضمن مفاهیمی کلی، عام که دلالت بر معانی فراگیر دارند استفاده شده – که به آن نتیجه مورد نظر نیانجامیده و داستانها فاقد آن پروش و غنای مورد انتظار از کار در آمده است.
با این وجود نمی توان منکر رویکرد منتقدانه و زبان توام با طنزی خفیف در پرداختن به تجرهی زندگی شهری از سوی نویسنده شد که دست روی برشهایی قابل اعتنا از زندگی جاری در پیرامونمان گذاشته و از این منظر آنها را به داستانهایی با درونمایه ملموس بدل کرده است.
درباره نویسنده:
پیمان چهرازی متولد سال ۱۳۵۳ و فارغ التحصیل رشته عکاسیست. «چیزها» نخستین اثر داستانی اوست که امسال توسط نشر افراز منتشر شده.