این مقاله را به اشتراک بگذارید
در گام سوم از این سلسله نوشتهها به تعریف رمان پرداختیم، اینکه چگونه داستان را از غیر داستان شناسایی کرده و ایضا میان رمان و غیر رمان تفاوت قائل شد. بعد از آشنایی با تعریف رمان، برای کامل شدن دریافت ما از کم و کیف رمان، نوبت به شناخت گونهها و انگارههای مختلف در این زمینه میرسد.
درست است که رماننویس هنگام خلق رمان، خود را چندان به این مسئله (چهارچوب ها و ویژگیهای هر ژانر یا گونه از رمان) مقید نکرده و عنان تخیل و قریحه را باز میگذارد که افقهای مختلف را درنوردد. اما شناخت و آگاهی از این گونهها (انواع و ویژگیهایشان) برای هرکسی که با حوزه ادبیات داستانی (چه در کسوت داستاننویس و چه منتقد) سر وکار داشته باشد، ضروریست .
اما پیش از پرداختن به گونهها و یا ژانرهای مختلف رمان، بد نیست اشارهای داشته باشیم به خود ژانر. ژانر یا گونه یا طیف و یا نوعی انگاره، که به اقسام مختلف و متفاوت در هر زمینه (فیلم، داستان و حتی در شکلی فراگیرتر خود ادبیات) گفته میشود که از نظر قالب، شکل، محتوا، دارای ویژگیهایی مشخص و اغلب متفاوت بوده و این ویژگیها مبنای متمایز کردن آنها از یکدیگر باشد. همچنین باید توجه داشت که یک اثر گاه ممکن است دارای ویژگیهایی فراتر از مرزبندیهای یک ژانر بوده و از این منظر دارای نقاط اشتراکی با دو یا چند ژانر باشد، همچنین بعضی از ژانرها دارای کیفتی فراگیر بوده و در دل خود به چند شاخه یا زیر مجموعهی ژانری تقسیم شوند. و در نهایت باید توجه داشت این تقسیم بندیها ازلی و ابدی نبوده و مبنایی برای یک حکم قطعی درباره نسبت یک اثر به یک یا چند ژانر نیستند؛ بلکه صرفا از این منظر حایز اهمیتاند که میتوانند به عنوان مبنایی برای تجزیه و تحلیل آثار، دارای کارکردهایی سودمند باشند. از این نکته نیز نباید غافل شد که ژانرها تعرفهایی نبودهاند که آثار بر اساس آنها نوشته شده باشند، بلکه این آثار هستند که به واسطه برخورداری از یک سری ویژگیهای تکرار شونده سبکها و ژانرها را بوجود آوردهاند؛ بهعبارت روشنتر بعد از اینکه یکسری ویژگیهای خاص و تکرار شونده در برخی از آثار (یا مجموعهای از آثار) دیده شده و مبنایی برای، شناسایی، استخراج و دستهبندی این ویژگیها قرار گرفتهاند، به عنوان یک گونه یا ژانر (و در مواردی زیر شاخه یک ژانر) خاص هم نامگذاری شدهاند.
فیالمثل در گونه پلیسی بعد از نوشته شدن آثار ادگار آلن پو و نویسندگان دنباله روی او، همانند سرآرتورکنان دویل، این آثار به عنوان داستانهایی که از یکسری ویژگیهای مشخص و تکرار شونده برخوردار بودهاند، در یک سبک ارزیابی شده (درنوید تولد سبکی تازه دادند)، ویژگیهای آنان شناسایی و با توجه به حال و هوایی که داشتهاند به عنوان آثاری در گونه پلیسی نامگذاری شدهاند. از این پس بوده که هرگاه داستانهایی در این روال نوشته شدهاند، به عنوان آثاری پلیسی شناسایی شدهاند و شاید نویسندگانی آگاهانه با استفاده از این ویژگیها به نوشتن آثاری پلیسی پرداختهاند. یک گونه یا ژانز میتواند در گذر زمان با تغییر و تحول روبرو شده و ویژگیهایی بدان افزوده و یا از آن حذف شوند که این مسئله در واقع دلالت به سیر تکاملی ژانرها و همچنین پیدایش زیر شاخه های ژانرها دارد برای نمونه آثار سرآرتور کنان دویل که متکی هستند به طرح های معمایی حسابشده و پیچیده و گره افکنی و گره گشایی هایی که در طول داستان به مدد هوش شرلوک هلمز به سرانجام می رسد (بدون پرداختن به خشونت یا مسائل جنسی) هم آثاری پلیسی هستند و داستانهای میکی اسپلین که متکی به زور بازوی مایک هامر و قدرت او در تاثیر گذاری روی زنان (با دو عنصر سکس و خسونت) پیش میروند هم آثاری پلیسی اند. منتها با این تفاوت که اولی در زیر شاخه کاراگاهی و دومی از آثار پلیسی جنایی عامه پسند.
و اما متداولترین گونههای رمان به قرار زیرند:
۱- رمان اجتماعی
۲- رمان احساسااتی یا پرسوز و گداز
۳- رمان پلیسی
۴- رمان پیکارسک
۵- رمان تاریخی
۶- رمان تجربی
۷- رمان رشد و کمال
۸- رمان روانکاوانه یا جریان سیال ذهن
۹- رمان حادثه
۱۰- رمان روانی
۱۱- رمان رفتار و رسوم اجتماعی
۱۲- رمان روستایی
۱۳- رمان شخصیت
۱۴- رمان زمین
۱۵- رمان ضد رمان
۱۶- رمان دلهرهآور یا گوتیک
۱۷- رمان کلیددار
۱۸- رمان تبلیغی
۱۹- رمان عاشقانه پرماجرا
۲۰- رمان مستند
۲۱- رمان مکاتبهای
۲۲- رمان محلی
۲۳- رمان نو
و…
البته این سیاهه میتواند طولانیتر از آنچه آمده نیز درنظر گرفته شود، و یا در آینده با توجه به ژانرهای تازه یاب طولانی تر از این نیز بشود. در تقسیم بندی، نامگذاری و البته شناسایی ویژگیهای آنها سلیقهها متفاوت است، هرچند که در حقیقت مطلب تفاوت چندانی وجود ندارد، برای مثال اینکه گونهای مستقل به نام رمان جاسوسی در نظر بگیریم و یا آن را زیر شاخهای از گونه پلیسی بدانیم، تابع سلیقه و تلقی های متفاوت از ژانر است و یا اینکه ژانر پلیسی را به این نام بشناسیم یا ژانر کاراگاهی یا جنایی چندان تفاوتی در اصل ماجرا ندارد .و باز ازجنبه ای دیگر می توان به این ترتیب هم به مسئله نگاه کرد که با توجه به بافت حادثهای بسیاری از رمانهای پلیسی میتوان آنها را در گونه حادثهای قرار داد (در واقع کدامیک بر دیگری مقدمند؟) و یا اینکه باید این دست از ادبیات پلیسی را مشترک در گونه حادثهای یا جنایی در نظر گرفت. به هرحال همه این اگر اما ها تاکید بر همان نسبی بودن این تقسیمبندیها، و اهمیت آنها -صرفا- در تجزیه و تحلیل های ادبیست.
ادامه دارد…
-در تهیه این سیاهه از آثار جمال میرصادقی و ترجمههای محمد سلیمانی در حوزه داستان نویسی استفاده کرده ایم.
– در قسمت های بعد به تعریف این ژانرها و ویژگیهای هریک آنها خواهیم پرداخت.
1 Comment
علي اكبر كرماني
ممنون از اینهمه تلاشتان. پاینده باشید