این مقاله را به اشتراک بگذارید
از همان روزهای نخست قرار بر این شد که در «مد و مه» یادداشتهای شخصی و دل نوشته منتشر نشود، ملاک ما در راهاندازی این دفتر، انتشار یک نشریهی ادبی در سطح نمونههای چاپی و کاغذی بود که به ناچار، در فضای الکترونیک منتشر میشد.
این که میگویم از بهناچار، از آن روست که فضای مجازی صرفنظر از مزایایی که دارد و همه کم و بیش به آنها واقف هستیم (و همین مزایا هم علت اقبال گسترده به آن بوده)؛ معضلاتی هم دارد که کماکان برخی همانند نگارنده، انتشار نشریهی کاغذی را ترجیح میدهد و اگر به این فضا کوچیده، از سر اجبار است.
به حاشیه نرویم که اینجا بحث درباره قیاس مزایای انتشار مطالب به صورت چاپ روی کاغذ نسبت به انتشار صورت الکترونیکی آن نیست. غرض اینکه پایبندی به الگوی مورد اشاره، برای انتشار مطالب در «مد و مه»، باعث شده با برخی دشواریها و البته یکسری مسائل فرعی خاص روبرو شویم.
بارزترین آنها نیز مشکل تأمین مطلب برای سایتیست که میخواهد بهصورت روزانه مطلب تازه منتشر کند، آنهم برخوردار از کیفیتی مطلوب که شکل یادداشتهای وبلاگی را هم نداشته باشد. بنابراین گاهی مجبوریم به بازنشر یک سری مطالب که در جای خود البته بیفایده هم نیستند. اما در این شرایط بهطور عمده اتکای ما به مطالبیست که اهل قلم و مخاطبان، از تهران و شهرهای دیگر برایما میفرستند؛ یادداشتهایی که به سفارش ما نوشته نشده، بلکه مطالق سلیقه و میل نویسندگانشان قلمی شدهاند. این مساله منجر به دو مشکل اساسی میشود: اول اینکه چون انتخاب سوژهها با ما نیست، در برخی موارد شاهد هستیم درباره یک کتاب چند نوشته به دست مان رسیده؛ در حالی که در مورد کتابهای مهمتر از آن هیچ مطلبی بدست ما نرسیده که منتشر کنیم. دوم اینکه هر چقدر هم که خوشبینانه به معدودی از این نوشتهها نگاه میکنیم، در مییابیم فارغ از بعضی بده بستانهای دوستانه نوشته نشدهاند!
اما به هر حال همینجا اعلام میکنیم که اگر چنین چیزی را دیده یا احساس کردید، آن را به حساب انتخاب، سفارش و یا رابطه «مد و مه» برای حمایت از کتاب یا جریان خاصی نگذارید، بلکه بنویسید به پای نویسندگان مطالب!
پیش از این گفتهایم و این جا نیز دوباره اعلام میکنیم، در مورد هر کتابی که مطلبی به دست ما برسد، اگر کیفیت مورد نظر را داشته باشد، آن را منتشر میکنیم و کاری هم نداریم که نویسنده کتابی که درباره آن نوشته شده، اصلا ما را میشناسد و یا جواب سلام ما را میدهد یا نه!
با تعریف کردن و ستایش، حتی اگر بیرویه باشد، مشکلی نداریم؛ اما زمانی که نقد منفی و غیر منصفانه بوده و به نیت تخریب نوشتهشده باشد؛ آن را کنار میگذاریم.
شما وقتی میبینید کسی از کتابی بیمایه یا کم مایهای ستایش میکند چه احساسی پیدا میکنید؟ همین مساله در مورد مطالب غیر منصفانهای که از سر غرضورزی در مورد آثار ارزنده نوشته میشود نیز وجود دارد…
در مورد عدم انتشار مطالب تخریب کننده نیاز به توضیح نیست. اما در مورد نوشتههایی که از دل تعارفها یا بدهبستانهای دوستانه بیرون میآید، بیش از هر کسی این اعتبار خود نویسندگان مطالب است که با تعریف و تمجید از اثری کممایه، لطمه میخورد و آنکه در نقد چنین مسائلی را لحاظ میکند، بعد از مدتی حرفش دیگر خریدار نخواهد داشت.
این نکتهایست که در گذشته نیز در فضای ادبی بوده، اما متاسفانه در سالهای اخیر با توجه به سهولت انتشار مطالب در فضای مجازی به شدت زیاد شده. چرا که لااقل در گذشته چون این نوشتهها روی ورق چاپ میشد و فضای انتشار هم محدود بود، به مراتب کمتر از این روزگار که رفاقت یا دشمنی، جای استدلال منطقی در نقد را گرفته؛ منتشر میشد.
دست آخر این که در یکی دو ماه اخیر، آن روند رو به رشد و پیگیرانهای که در این دفتر وجود داشت، سست شده… هرچند که ما موفق شدیم تاجایی که امکان دارد به وعدهی یک مطلب در روز وفا کنیم، اما جدای این مساله، در دو ماه گذشته بخش لینکهای سایت (از اینجا و آنجا) کمتر به روز شده، در صفحه دوم (صفحه خبری) که زمانی بسیار فعال بود، تقریبا فعالیت به صفر رسیده! صفحه آخر (خواندنیها) هم به همین ترتیب.
این اتفاق دلایل مختلفی داشت و دارد که روزی شاید نوشتیم!
اما امیدواریم که در روزهای آینده تکانی دوباره را در «مد و مه» بهوجود بیاوریم تا از شکلی مطلوبتر برخوردار شود، هرچند که برخی مخاطبان دائمی این دفتر به همین شکل رضایت داده و بدان عادت کردهاند. این را بر مبنای برخی نظرات رسیده میگویم، چنان که برخی هم فضای «مد و مه» را خشک و برخوردار از مطالبی سنگین دانستهاند که خیلیها حوصلهی آن را در فضای مجازی ندارند و مطالب کوتاهتر، سادهتر و نزدیک به تیپ مطالب وبلاگی را ترجیح میدهند (که این مساله تابع سلیقه است) و نهایتا برخی هم ایرادی به جا گرفتهاند و آن اینکه وقتی سایتی اصرار دارد هر روز مطلبی تازه منتشر کند، آیا نبابد بخش قابل توجهی این مطالب روزآمد باشد؟
و در ادامه هم گفتهاند که سایت «مد و مه» اینگونه نیست و اغلب مطالبش مطالبیست که به مباحث بدون تاریخ مصرف در ادبیات میپردازد و ادبیات روز جز در قالب نقد کتاب در آن بروز و ظهور ندارد!
خب حرف حساب جواب ندارد! و این مسلهایست که بازها به ما گفته شده (البته به اشکال و زبانهای مختلف!)
برخی هم از ما انتظار سایتی کاملا حرفهای که به لحاظ خبری و گزارشی جامع باشد، داشتهاند که این یکی اگر چه شدنیست اما نیاز به نیروی انسانی پایکار و البته بودجه دارد که ما فعلا هیچکدام را به شکلی که خرج این مساله کنیم نداریم.
نظرات در طول این مدت گوناگون بوده، اما سر جمع تا آنجا که ما از دستمان بر میآمد تصمیم گرفتیم که در آستانه یکسالگی این دفتر با اصلاحاتی به شرح زیر کار را ادامه بدهیم.
صفحه اصلی:
صفحه اول یا صفحه اصلی سایت، در چارچوب کلی خود کماکان رویه سابق را خواهد داشت و مطالب مندرج در آن جدی و به دور از قالبهای وبلاگی خواهد بود. اما در عین حال سعی خواهیم کرد بیشتر به کتابها و مباحث روز بپردازیم و البته گفتگوهای با نویسندگان و اهل کتاب را نیز به شکل محسوسی به آن بیفزاییم.
لینکهای انتخابی در بخش از اینجا و آنجا هم، اگرچه قرار نیست پوشش دهنده همه خبرها باشد، اما سعی خواهیم کرد هر روز آنها را به روز کرده و مطالب و اخبار ارزنده را برای اطلاع مخاطبان لینک بدهیم.
صفحه دوم:
صفحه دوم یا صفحه خبرگزارش را هم به طور عمده به خبرهای تولید خودمان (خبرهای رسیده و …) و یا نقل خبرهای بسیار مهم اختصاص خواهیم داد. خبرها و گزارشهایی که آنقدر اهمیت داشته باشند که یکی دو روزی در صدر پستهای این صفحه بمانند تا اغلب مخاطبان از آنها مطلع شوند. بسیار دوست داشتیم که میتوانستیم با صرف بودجهای و در اختیار گرفتن یکی دو خبرنگار کل اخبار فضای ادبی را پوشش دهیم، اما خب به همان دلیل که گفتیم فعلا مقدور نیست! به هر حال دوستانی که خبر و گزارش منتشر نشده، بفرستند آن را کار خواهیم کرد.
صفحه سوم:
اما صفحه سوم یا صفحه خواندنیها، شامل بیشترین تغییرات ما خواهد شد. این صفحه را از قالب قبلی خود دور کرده و به یادداشتهای کوتاه تیپ وبلاگی اختصاص خواهیم داد. سعی هم خواهیم کرد در طول هفته حداقل سه یا چهاربار به روز شود و نگارنده هم جور آن را خواهد کشید. دوستانی هم که قبلا از این نوع مطالب میفرستادند اما به دلیل رویکرد حاکم بر صفحه اصلی سایت منتشر نمیشدند، میتوانند یادداشتهای کوتاه خود را برای انتشار در این صفحه بفرستند.
اما دلیل عدم انتشار این یادداشتها در صفحه اصلی که بیشترین مخاطب را دارد، آن بود که نخواستیم رویه خاص این صفحه که حالا مخاطبان خاص خود را پیدا کرده، عوض کنیم و از طرف دیگر از ظرفیتهای آن برای دیده شدن این یادداشتها که گاه جنبهی شخصی و نوستالژیک پیدا میکند ، استفاده کنیم. این مساله خود میتواند محکی باشد برای آنکه ببینیم این سبک از نوشتهها چقدر مخاطب داشته!
بدیهیست که اگر این یادداشتها از عهده جذب مخاطب بر آیند، رفتن به صفحه سوم سایت برای خواندن آنها کاری دشوار نخواهد بود.
به هر حال از روزهای آینده در صفحه سوم میتوانید خواننده مطالب و یادداشتهای کوتاه دبیر تحریریه «مد و مه» باشید و اگر هم دوست داشته باشید شما هم میتوانید در نوشتن این یادداشتها و بحثهای مطرح شده در آن مشارکت کنید. در این یادداشتها تلاش خواهد شد که انعکاس مسائل فضای ادبیات امروز ایران، رویکرد غالب باشد.
اسم این بخش(یادداشتهای دبیر تحریریه مد و مه) را میگذرایم: آب و آتش. شاید اسم با مسمایی برای آنها نباشد شاید هم باشد…در هر حال اسم زیباییست!
لینک این مطالب را در بخش «از اینجا و آنجا» هم قرار میدهیم تا دسترسی به آنها سهولت بیشتری داشته باشد. این را هم بگوییم که زمان میبرد که این بخش شکل خودش را پیدا کند، پس به ما قدری فرصت بدهید!
دست آخر این که همه هدف ما آن است که در خلاء نشریات جدی ادبی -در شکل چاپی آن- گامی در راستای ارتقای ادبیات ایران برداریم. قضاوت موفقیت و ناکامی ما باشماست و در هر صورت ما تلاش خود را خواهیم کرد.
انتشار در مد و مه: ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۰
3 نظر
نعمت نعمتی
جناب امیدی سرور
برای شما و دست اندرکاران سایت ” مد و مه ” آرزوی توفیق روز افزون دارم.
قباد آذرآیین
موفق باشید
ستاره محبی
فکر نمی کنید خیلی خودتان را جدی گرفته اید؟ «مد و مه» با معیارهای موجود حتی متوسط هم نیست. مطالبی که منتشرمی کنید ارزش مند و چالش برانگیز نیست. مخصوصا مطالب نویسندگان و دست اندرکاران! پس بنابراین خودتان را عذاب ندهید و نگران به روز نشدن و لینکها و این حرف ها نباشید!