این مقاله را به اشتراک بگذارید
سالهای سال است که در آنسوی دنیا، گوشهای دور از وطن زندگی میکند، اما با این حال نه وطن را فراموش کرده و نه زبان مادری را. به فارسی میاندیشد و به فارسی مینویسد و با خاطره سالهایی که در این دیار زیسته، روزگار میگذراند، خاصه یادگارهای عزیز دوران کودکی.
روزگاری پرویز دوایی تنها در میان علاقمندان پیگیر و حرفهای سینما چهرهای شناخته شده به حساب میآمد. محبوبترین منتقد سینمایی در ایران، منتقدی که بعد از چند دهه هنوز نقدهایش خواندنیاند، نه فقط به خاطر دانش سینماییاش، بلکه به دلیل نثر زیبا و لحن نوستالژیکش که گاه با ظرافت به طنز آمیخته میشود و این همه از او چهرهای یگانه در میان نسل طلایی منتقدان ساخته است.
امروز اما، بهواسطه بیش از دو دهه داستاننویسی و ترجمه، پرویز دوایی در میان اهل ادبیات داستانی نیز به چهرهای نام آشنا بدل شده. هم به دلیل داستانهایی که از منبع غنی تجربیات دوران کودکی او- به خصوص در یک بدهبستان عاشقانه با سینما-سیراب شدهاند و هم نثر زیبا، حال و هوای نوستالژیک این داستانها. و در نهایت هم به دلیل انتخاب و ترجمه آثاری که هر یک واجد ویژگیهایی منحصر به فردند، چه در حوزه سینما و چه ادبیات.
ا
ما تازهترین اثری که دوایی به فارسی برگردانده، «ذن در هنر نویسندگی» نام دارد، اثری جذاب و خواندنی از براد رادبری، که پیشتر گزیدهای از داستانهای او نیز با عنوان «ماشین کلیمانجارو» توسط دوایی ترجمه شده بود. «ذن در هنر نویسندگی» کتابیست درباره داستاننویسی و شاید در نگاه نخست ترجمه چنین اثری توسط پرویز دوایی عجیب به نظر برسد؛ اما وقتی که کتاب را بهدست گرفته و دو سه فصل نخست آن را میخوانی در مییابی که از قضا هیچ مترجم دیگری به اندازه پرویز دوایی برای برگرداندن این اثر مناسب به نظر نمیسد. چراکه علاوهبر حال و هوای کتاب و نثر آن، درونمایه «ذن در هنر نویسندگی» نیز از نزدیکی بسیاری با حال و هوا و دنیای دوایی برخوردار است، چوگویی اگر دوایی قرار بود کتابی درباره نوشتن بنویسد، اثری جز این از او نمی شد انتظار داشت.
«ذن در هنر نویسندگی»، کتابیست درباره وسوسه خواندن و نوشتن، شوق قصهگویی و قصه خواندن. که نثر هوشربا و شورانگیز دوایی به فراخور مضمون خیالانگیز و نوستالژیک این کتاب، ضامن کیفیت نهایی متن مقصد در ترجمه بوده. همچنین باید به این نکته از این منظر نیز توجه داشت که دوایی نیز همچون ردبری نویسندهایست دلبسته به سینما و ادبیات، آن هم سینما و ادبیاتی که خاص دورانیست که امروز برای برخی فراموش شده مینماید و برای برخی دیگر جذاب و خاطره برانگیز. هردو زندهاند به یادگارهایی که از سنتهای جذاب داستانگویی در دوران کودکی خود در سینما و ادبیات. دوایی در آثار این تجربههای را به ساحت داستان میآورد و برادبری که نویسندهاش پرده از احساسات دیرینه خود برمیدارد، به وضوح قابل دیدن است. هردو با گذشته زندگی میکنند و به قولی حتی در دوران پیری نیز کودک درون خویش را زنده نگه داشتهاند، کودکی که همچنان سری پرشور دارد…
«ذن و هنر نویسندگی» از بیانی موجز بهرهمیبرد که در هشت فصل (در حدود صد صفحه) تدارک دیده شده که با افزودن یادداشت کوتاهی از ناشر و مقدمهای از پرویز دوایی در معرفی نویسنده به فارسی ترجمه شده است. بنابراین با توجه به نثر روان سادهای که دارد به سادگی این امکان را فراهم می آورد که در یک نشست خوانده شود و یا حتی هر فصل را به راحتی در لابلای مشغلههای روزانه خواند و از آنها لذت برد. البته دوایی دو فصل از کتاب را به دلیل اینکه از ارتباط درونی چندانی با دیگر فصلها برخوردار نبوده حذف کرده.
همه آنچه در بالا گفته شد تنها بخش کوچکی از آن چیزیست که از این کتاب اثری منحصر به فرد و خواندنی میسازد، آن هم اثری که داستانی نیست، و به هنر نویسندگی میپردازد، و از این منظر در میان خیل آثاری که در این سالها چاپ شدهاند، کاری یگانه بهحساب میآید که نه فقط از نوشتن و از ریزه کاریهایش میگوید، بلکه چنان تو را سر شوق میآورد که میخواهی تمام وسوسهها و گرفتاریهایت را کنار بگذاری و یک راست بروی سراغ آن چیزی که برادبری دربارهاش سخن میگوید. با این احوال به روشنی پیداست که در این کتاب از عناصر داستان و یا قواعد خشک تئوریک خبری نیست، بلکه نویسنده میخواهد از جنبههای دیگر نوشتن همانند روانشناسی و فلسفه نوشتن بپردازد. همچنین میکوشد به تو بگوید که چگونه خود را در شرایط نوشتن قرار بدهی و از شرایطی که داری احوالی مناسب نوشتن بسازی و در حین کار حواست به چه چیزهایی باشد، آنچه که در دیگر کتابهایی داستاننویسی معمولا دیده نمی شود.
به این ترتیب «ذن در هنرنویسندگی» نه تنها یک کتاب آموزشی برای نوشتن و نه صرفا حدیث نفس نویسندهای که از تجربههای خود در داستاننویسی میگوید، بلکه به واسطه آمیختن این ایدهها یا خاطرات و تجریههای زندگی برادبری به اثری درباره زندگی و بهتر زیستن نیز تبدیل شده است. یکی از مهمترین وجوه کتاب صداقتیست که نویسنده از خود بروز میدهد، او برخلاف بسیاری از نویسندگان قصد خودستایی و ادعای روشنفکری و داشتن سلیقههای اعلای هنری ندارد و بدون آنکه کسرشأن بداند میگوید که هنوز شیفته کتابهای سرگرم کنندهایست که در کودکی دوست داشته، مثل آثار ژول ورن و یا ماجراهای تارزان، و هنوز هم این کتابها را جمع میکند.
او به ما میآموزدکه در نوشتن تنها این صناعتهای ادبی نیست که باعث تاثیرگذاری و موفقیت یک اثر میشود، بلکه برای این که بر روی مخاطب اثر بگذاری، پیش از هرچیز باید با خودت صادق باشی و از سر صداقت بنویسی. سخن آخر اینکه «ذن در هنر نویسندگی» برای علاقمندان به ادبیات اثریست جذاب و خواندنی و برای علاقمندان داستاننویسی علاوه براین، بهدرد بخور و آموزنده نیز هست.