این مقاله را به اشتراک بگذارید
اغلب منتقدان بر این باورند که پدر رمان کارآگاهی «ادگارآلن پو»ست. اما ادبیات جناییکه داستان های کاراگاهی پو هم زیرمجموعهی آن قرار میگیرند، قدمتی طولانیتر دارند. برای فهم رویکردهای معاصر به جنایت و روایات جنایی ضروری است که مروری داشته باشیم گذرا به خاستگاه اصلی این ژانر. دروتی ال سایرس نویسنده آثار جنایی و خالق «لرد پیتر ویمزی» – کاراگاهی که بسیار مورد تقلید قرار گرفته – در مقدمهی کتاب «بهترین داستانهای کوتاه کارآگاهی، معمایی و ترسناک» (سال ۱۹۲۹) به عنوان اولین «مجموعه آثار جنایی» در امریکا به چاپ رسید، چهار داستان را به عنوان سرچشمههای این ژانر معرفی کرد؛ دو داستان از عهد عتیق از کتاب دانیال، متعلق به قرن چهارم تا اول پیش از میلاد، یک داستان از هرودوت از قرن پنجم قبل از میلاد و یکی از روایتها از اسطورهی هرکول.
در داستان «اسطورهی هرکول و کاکوس دزد»، کاکوس یکی از اولین تبهکارانیست برای گمراه کردن تعقیبکنندهگانش به تغییر رد برجای مانده از خود میپردازد. داستان شاه رامپسینیتوس و دزد، اثر هرودوت را عموما از نخستین داستانها به شیوه «معمای اتاق دربسته» ارزیابی میکنند؛ شیوهای که در آن در اتاقی (جایی) رخ میدهد که ورود و خروج متهم به ان غیر ممکن به نظر می رسد. در داستان هرودوت هم به مانند داستان هرکول و کاکوس دزد، جنایتکار برایاینکه گرفتارنشود، شواهد برجای مانده را دستکاری می کند.
در داستان سوزانا و بزرگان در کتاب مقدس، سوزانا توسط دو قاضی فاسد و شهوتران به دروغ به زناکار خوانده میشود. دانیال اما در بازجوییهاش، دروغ آنها را برملا و سوزانا را تبرئه میکند. داستان رامپسینیتوس و دزد، از نخستین الگوهای «معمای اتاق دربسته» است که در آن راهبان ادعا میکنند که مجسمه «دراگون» (اژدها) هدایایی را که برایش میآورند می خورد و مینوشد، در حالی که خود ایشان از طریق دری پنهانی وارد معبد شده و همراه اهل و عیالشان هدایا را مورد استفاده قرار میدهند. دانیال قبل از آنکه در معبد بسته شود، روی کف آن خاکستر پخش میکند و ردپایی که از راهبان باقی میماند آنان را گرفتار میکند.
جولیان سایمون، پلیسی و منتقد بریتانیایی، با اشاره به گفتههای «سایرز» و نخستین شارحان ادبیات جنایی در قرن بیستم نظیر «ای. ام. رانگ» و «ویلارد هانتینگتون رایت» نتیجهگیری میکند که: «کسانی که به دنبال نشانههای داستانهای کارآگاهی در کتاب مقدس و هرودوت هستند تنها به ردیابی معما بسنده میکنند» در حای که معما تنها جزئی از داستان جناییست نه ذات آن. به تقدیر چیزی که داستانهای کتاب دانیال را از هرودوت یا اسطوره هرکول متفاوت میسازد، تقدم مجازات بر هر اصل دیگر در داستان کاراگاهیست. این مساله مشخصه اصلی بیشتر داستانهای جنایی تا میانه قرن نوزدهم نیز هست و داستانهای ادگارآلن پو نیز در آن جای میگیرند. مطابق نظر «استفن نایت» داستان «قابیل» و «هابیل» با این ویژگیها قابل بررسی هستند که داستان جنایی چطور ایده یا امیدی خلق میکند که به مهار جرم میانجامد. قابیل از سر حسادت برادرش هابیل را به قتل میرساند و بهدست خداوند مجازات می شود؛ تا داغ خورده و مطرود، دیگران او را به عنوان جنایتکار بشناسند و این داغ مایهی اطمینان خاطر کسانیست که به قانون وفادار میمانند.
«ادیپ شهریار» اثر سوفوکل که سال ۴۳۰قبل از میلاد عرضه شد، از اکثریت قریب به اتفاق شاخصهای داستانهای کارآگاهی بهره میبرد که شامل معمایی پیرامون یک جنایت، حلقهی بسته از مظنونین، و رمز گشایی تدریجی از معما. شهر تب گرفتار طاعون شده ؛ پایان این طاعون و نجات شهر منوط است به اینکه قاتل پادشاه گذشته، لایوس، دستگیر و از شهر تبعید شود. ادیپ، پادشاه و مظهر توانایی شهر، ذکاوت و قدرت خود برای حل ایم معما بهکار می گیرد تا قاتل لایوس را پیدا کند.
در این داستان خط سیر کشف هویت قاتل لایوس تابع قراردادهاییست که در اکثر داستانهای جنایی میبینیم و همچنین همانند دورهای که به عنوان «عصر طلایی» می شناسیم – در حد فاصل دو جنگ جهانی – مجرم یک بیگانه است. در اسطوره ادیپ، با حل این معما طاعون از شهر ریشه کنشده و نظم اولیه دوباره پدیدارمیشود.
شرایط ادیپ از منظر مجرم بودن و نیروی قانون قابل اعتناست و این کارکرد دوگانه در داستانهای جنایی متاخر بالاخص در تراژدیهای مبتنی بر ایده انتقام و داستانهای کارآگاهی «هارد بویلد» دوباره جلوهگر میشود. توجه به ایده انتقام در اواخر دوره الیزابت و اوایل دوره ژاکوبن در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم، بسیار پر رنگ بود، براین اساس که احیای نظم اجتماعی ملزم به عمل انتقام محقق میشود. الگوی انتقام مبنای روایتی قرار گرفت که در آن عدالت و نظم بر یکدیگر منطبق شده و مجرم صدمه دیده و مجازات می شود و ارتکاب جنایات علیه بی گناهان به مجرد وقوع در برابر دیدگان جنایتکار قرار داده می شود.
اما از نظر «کاترین بلزی»، انتقام «عدالت نیست» و تنها در غیاب عدالت است که با استفاده از اعمالی که خود بی عدالتی بهشمار میروند، برای احیای یگانگی و نظم اجتماعی که عدالت وعده داده است، انتقامگیری می شود.
«گامینی سالگادو» منتقد و مورخ ادبی قرن بیستم و ماخصص ادبیات جنایی در دوران مدرن، با قاعده قرار دادن الگوی «سنه کا» نمایشنامه نویس و دانشمند قرن اول، چند ساختار را برای تراژدی انتقام پیش بینی کرده است. تراژدیهای نوشته شده توسط سنه کا شرح خونین زوال خاندانهای سلطنتی است و در این میان نکته جالب آن است که ساختار پنج بخشی تراژدیهای او، با ساختار بسیاری از رمانهای پلیسی و کاراگاهی، به ویژه از رمانهای آگاتا کریستی در دهه سی و چهل قرن بیستم تا زمان حاضر نزدیکی قابل ملاحظه ای دارد.
اولین ساختار، طراحی شده توسط سالگادو، تشریح وقایع در تراژدی انتقام یا به عبارتی تحقیق در رمان جنایی است که منجر به شکل گیری شرایطی میشود که خونخواهی ناگزیر مینماید. قسمت دوم ساختار پیش بینی است، که در آن نقشه انتقام توسط انتقام گیرنده کشیده میشود و یا کارآگاه اطلاعات مقدماتی جنایت را به دست می آورد.
گام سوم «مواجهه» (یا تقابل) بین انتقام گیرنده و قربانی است که به ناکامی نقشه انتقام گیرنده میانجامد و یادر رمان کاراگاهی، فرد شریر موقتا تمهیدات کاراگاه را خنثی میکند. قسمت پایانی کامل شدن عمل انتقام است یا در داستانهای جنایی موفقیت کارآگاه در سپردن مجرم به دست عدالت است. مدل سالگادو در واقع صورت تذهیب شده همان ساختار تراژدی است که توسط ارسطو در «بوطیقا» طراحی شده است. در مدل ارسطویی، تراژدی از طرح یگانهای پیروی میکند که در آن روایت از ابتدا تا انتها، بر مبنای یک سری رشتههای منظم علی و معلولی پیش میرود که باید در فرجام خود به هرگونه بلاتکلیفی پایان بدهد، به عبارت دیگر به گذر قهرمان از نا آگاهی به آگاهی بینجامد و این مسئله از اهمیتی سرنوشت ساز در ادبیات پلیسی جنایی برخوردار است.
(این مقاله بخشی کوتاه و خلاصه شده از کتاب crime fiction است)
***
ردیابی نشانههای ساختاری و یا مضمونی ادبیات جنایی و کاراگاهی در متون سده های گذشته، گستره وسیعی را پیش روی ما قرار میدهد که تمرکز روی آن بیشتر به کار محققان حوزه ادبیات می آید تا علاقمندان تقریبا حرفهای ادبیات پلیسی جنایی. از همین رو به همین مختصر در زمینه تبارشناسی و سرچشمههای ادبیات پلیسی و جنایی بسنده میکنیم و در ادامه این پرونده قدم به نوزدهم میگذاریم و به سوی زمان حال می آییم و در این رهگذر آن به سویهای از ادبیات پلیسی جنایی میپردازیم که مورد توجه ماست.
ترجمه و تلخیص: نیره رحمانی
انتشار در مد و مه: ۲۴ اسفند ماه ۱۳۹۰