این مقاله را به اشتراک بگذارید
شاید نتوان مشخص کرد که صدای یک بازیگر، چند درصد از کار او را تشکیل میدهد، اما بیگمان میتوان گفت صدای بازیگر می تواند حاصل کار یک بازیگر را ارتقاء دهد و یا اینکه کامل آن را زمین بزند. همانگونه که خیلی از ستارگان سینمای صامت با ورود صدا، صحنه را ترک کرده و خانهنشین شدند، خیلی از ستارگان دیروز سینمای ایران نیز اگر قرار میشد با صدای سر صحنه کار کنند باید میدان را خالی میکردند، چرا که بعضی از آنها اگر کارشان اندک جلوهای هم داشت مدیون دوبلورهای ممتازی چون چنگیز جلیلوند، منوچهر اسماعیلی و… بود. هرچند در این میان بودند بازیگرانی که خود نیز از صدای خوبی بهره می بردند (نظیر محمد علی فردین) اما مشخص نیست اگر اینها قرار بود از صدایشان هم در بازیگری بهره بگیرند حاصل آن در نهایت چگونه میشد. البته در این یان بودند استثناءهایی چون یهروز وثوقی و یا پرویز فنی زاده که اگر از صدای خودهم بهره میگرفتند حاصل کار چندان توفیری نداشت، چنان که دیدیم بهروز وثوقی در چند فیلمی که به جای خود حرف زد، صدای خودش بهتر روی نقش نشسته بود و در مجموع حاصل کار اگر بهتر نبود، بدتر هم نبود.
گفتگوی زیر حاصل نشست حامد بهداد با چنگیز جلیلوند، صاحب یکی از ماندگارترین صداهای این دیار و البته یکی از مهمترین دوبلورهای ایرانی که بازیگران بسیاری در سینمای ایران به او مدیون هستند. در این گفتگوی طولانی، جلیلوند خاطرات جالبی از فعالیت خود در سالهای دور و صحبت کردن به جای ستارگان محبوب سینمای ایران، تعریف کرده که خواندن آنها خالی از لطف نیست. ذکر این نکته نیز جالب است که حامد بهداد به عنوان یکی از علاقمندان صدای جلیلوند، علاقه بسیار داشت که این دوبلور پیشکسوت در یکی از فیلمهایش به جای او صحبت کند، آرزویی که در روزگار صدابرداری سر صحنه فیلمها قدری بعید به نظر میرسید، اما بهداد این شانس را داشت که در فیلم جرم ساخته مسعود کیمیایی (که دو نسخه صدای اصلی و صدای دوبله) از آن تهیه شد، جلیلوند به جای او صحبت کند. اما جالب این که تماشاگران ایرانی آنقدر به صدای خود بازیگران عادت کرده اند، در سینماهایی که نسخه دوبلهی جرم نمایش داده میشد، ابتدا از شنیدن صدایی غیر از صدای بازیگران بسیار جا میخوردند و تعجب خود را هم بروز می دادند!
***
گفتگوی حامد بهداد و چنگیز جلیلوند: از بهروز وثوقی تا فردین و ناصر ملک مطیعی
شیفتگی بهداد نسبت به جلیلوند
حامد بهداد که دراین مصاحبه شیفتگی خود را نسبت به چنگیز جلیلوند پنهان نکرده گفته که آرزو دارد که جلیلوند در یکی از فیلمهایش جای بهداد حرف بزند .بهداد در جایی از این مصاحبه وقتی آقای جلیلوند می خواهد سیگار بکشد می گوید :خب من اگرچه سیگاری نیستم اما به عشق شما سیگار هم میکشم !بهداددر ادامه این مصاحبه ومرتبه به جلیلوند می گوید : میدانید که من خیلی عاشق شما هستم؟ جلیلوند در جواب می گوید :آره، میدانم ومیخنددو بهدادمی گوید: من نوجوانیام را هدیه عشق به شما کردم.
خاطره ای از سینایی و شهید ثالث
بهداد همچنین در این گفت وگو خاطره ای از سینایی و شهید ثالث تعریف می کند: خسرو سینایی و سهراب شهیدثالث یک خاطره داشتند و آن این بود که میگفتند ما به سینما رفتیم تا «سلطان قلبها» را ببینیم و کمی بخندیم ولی در انتها گریه کردیم.
کنایه بهرام رادان
بهداد در ادامه می گوید : گاهی وقتی اسم شما را روی گوشیام میبینم که نوشته جلیلوند ذوقزده میشوم مثل هفته پیش که با بهرام رادان، مشغول فیلمی بودیم، یکدفعه تلفنم زنگ خورد و روی صفحهاش نامتان را دیدم با شوق بر پیشانی زدم و گفتم وای.. که رادان با طنازی کنایه زد که من در جوابش گفتم (نه جون تو چنگیز جلیلونده) ما شما را خیلی خوب میشناسیم. به خاطر همین روزی که برای نخستین بار به شما زنگ زدم (با یادآوری این خاطره خندهاش میگیرد، خودش را کنترل میکند و ادامه میدهد) شما جواب دادید و گفتید بله جانم بفرمایید: پدرم کنارم بود من به او گفتم بابا فردین… بهروز وثوقی… مارلون براندو… پل نیومن… پیتر اوتول، همه (صدایش را بلند میکند) با لکنت: جناب جلیلوند سلام عرض میکنم من حامد بهداد هستم من میتونم چند لحظه وقتتان را بگیرم؟ من فیلم دومم را بازی کردم به نام «بوتیک» من برای این فیلم جایزه میگیرم و آن را به شما تقدیم میکنم، دقیقا در سالی که مارلون براندو مرده بود من به شما گفتم که هیچ چیز از آن آدم نمانده حتی خاکسترش را هم در جزیرهای ریختند، فقط صدای او مانده، بگذارید این جایزه را به شما تقدیم کنم.
چرا در فیلم مجیدی بازی نکردم ؟
جلیلوند در باره بازی در سریال عبور از پاییز که در ماه رمضان پخش شد گفته است :، گویا قبلا آقایان تارخ، نصیریان، جمشید هاشمپور، فرامرز قریبیان و رضا کیانیان ستارههایی بودند که قرار بود نقشی را که من دراین سریال بازی کردم را بازی کننداما در نهایت آقای جیرانی در دفتر آقای جودی میگویند که چنگیز جلیلوند برای این نقش مناسبتر است. این را هم بگویم که قبلا کسانی مثل فریدون جیرانی، مجید مجیدی و قاسم جعفری از من دعوت به کار کرده بودند. در کار آقای مجیدی (بید مجنون) به این دلیل بازی نکردم چون من به او گفتم فقط نقش اول بازی میکنم آنهم یک نقش اولی که درخور نام من باشد.
نخستین بار به جای ویگن
حامد بهداد در ادامه از او می پرسد : کدام بازیگران ایرانی را برای نخستینبار گفتید؟
و جلیلوند می گوید:
نخستینبار فکر میکنم فیلمی بود به نام «چشمه عشاق» که به جای ویگن صحبت کردم. جلیلوند درادامه می گوید :یادم میآید من به جای تفکری هم حرف زدم. در فیلم «مشتیعباد» هیچکس باور نمیکرد که یک جوان ۲۲ ساله بتواند به جای آن آدم حرف بزند من واقعا هیچوقت نمیفهمم این صداها را از کجا میآورم.
تماشای ۵۰هزار فیلم
بهداد از جلیلوند می پرسد : قبل از فردین چه بازیگرهایی را دوبله کردید؟
کسانی بودند که من نمیشناسم تا رسید به ملکمطیعی. یک دورهای ناصر از دور افتاد. تا اینکه پارسویدئو یک فیلم ساخت که ناصر بازی میکرد و دوباره مشهور شد. فیلمی به اسم مردها وجاده ها.
جلیلوند درادامه درپاسخ به سوالی می گوید تا به حال ۵۰هزار فیلم ایرانی وخارجی دیده .
جلیلوند و ناصر ملک مطیعی
جلیلوند درادامه می گوید :آن موقع دنبال یک صدای لمپن و جاهلی برای این فیلم میگشتند که من هم تازه جای پل نیومن در فیلم «چه کسی آن بالا مرا دوست دارد» حرف زده بودم. آن موقع در میان گویندهها کسی نبود که بتواند به شیوه جاهلی حرف بزند، اما من میتوانستم، هرچند که آن موقع هنوز اصطلاح خوب نمیدانستم.قرار بود هوشنگ کاظمی به جای او حرف بزند که صدای او آنقدر جاهلی نیست، بعد با خودشان فکر کردند که یک پسری به نام جلیلوند است که جای پل نیومن حرف زده و خوب جاهلی صحبت میکند و بعد آقای هوشنگ فیلم را به من نشان داد و من هم کمی صدایم را کلفتتر کردم البته خام.
در ادامه از جلیلوند می خواهند که : یک دیالوگ مثل ملک مطیعی بگوید . جلیلوند با صدای ملکمطیعی میگوید: بزن دنده بریم، اینقدر موعطلش نکون.
با ناصر دوست بودم
درادامه این مصاحبه جلیلوند می گوید :من با ناصر دوست بودم، من وقتی تئاتر بازی میکردم، ملکمطیعی رل اول را در تئاتر بازی میکرد. اتفاقا همین امروز صبح با او صحبت کردم که به من گفت (با لهجه ملکمطیعی بسیار جالب حرف میزند و میگوید): ماشاءالله جلیل جان! تو سینما را درو کردی، هر چی فیلم داشتیم برداشتی، یک خرده انصاف داشته باش، همه فیلمها را گذاشتی تو جیب خودت.
مشایخی و انتظامی
جمشید مشایخی با صدای من بزرگ شد، نخستین فیلمی که علی حاتمی ساخت با نام «سلطان صاحبقران» جدا از بازیگری صدایی که روی جمشید بود او را شناساند. یا مثلا مرحوم حاتمی در فیلم «ستارخان» از من خواست روی صدای عزتالله انتظامی حرف بزنم، من گفتم آخر او خودش گوینده است اما او اصرار داشت که این اتفاق بیفتد و در نهایت خود انتظامی هم از این اتفاق راضی بود.
بهروز وثوقی در درجه اول
بهداددر ادامه از جلیلوند می پرسد : آن موقع از نظر شما سوپراستار سینما چه کسی بود؟ و جلیلوند جواب می دهد : بهروز وثوقی در درجه اول بود و بعد هم فردین و ناصر هم که در کارهای جاهلی فوقالعاده بود و در آخر هم ایرج قادری البته از آن زمان که من به جای او صحبت کردم چون قادری سالها بازیگر بود. در سینمای بعد از قیصر، من به جای او صحبت کردم البته من به خاطر احترامی که به فردین داشتم، نمیخواستم صدای شبیه به خود فردین روی قادری باشد، آن زمان قبول نکردم که به جای قادری حرف بزنم چون دوست داشتم جای کسانی حرف بزنم که فرهنگ ایرانی را در پوشششان رعایت کنند اما از کارگردانانش خواستم که فقط در صورتی که او این موضوع را رعایت کند من دوبلهاش را انجام دهم که این اتفاق افتاد.
می دانستم فردین دلخور می شود
این دوبلور پیش کسوت درادامه به نکته جالبی اشاره می کند: فیلمهایی که این دو، ایرج قادری و فردین، با هم بودند من فقط فردین را دوبله میکردم چون میدانستم که او دلخور میشود اگر من هر دو را انجام بدهم. فردین روی صدایش خیلی تعصب داشت برایش مهم بود که چه کسی جای صدایش حرف میزند، البته خودش را هم از سکه نمیانداخت و مثلا به من میگفت: «جلیلجون! صحبت کن، اگه حرف نزنی مجبوریم بدیم به یکی دیگه»، اما من وقتی به جایش حرف میزدم چک سفید برایم میگذاشت و به من میگفت هرقدر میخواهی بنویس!
آقای قرن بیست ویکم
من وقتی به جای پل نیومن و بعد از آن ۲ تا فیلم دیگر را حرف زده بودم جلیلوند شده بودم. «آقای قرن بیست و یکم» نخستین فیلمی بود که من به جای فردین حرف زدم و بعد از آن هم بلافاصله «گنج قارون» را دوبله کردم و گفتم که دستمزد من ۱۰ هزار تومان است یعنی یکدفعه از ۲ هزار تومان، ۱۰ هزار تومان دستمزد خواستم. چون میدانستم آن فیلم فروش میکند و بازار تمام فیلمهندیها را کساد میکند.
فیلمهای هندی
من در فیلمهای هندی زیاد دوست ندارم حرف بزنم. مثلا من فقط جای سلمانخان، آن هم گاهی برای «مؤسسه قرن بیست و یکم» دوبله میکنم چرا که حس میکنم سلمانخان شبیه فردین حرف میزند، بگذریم بعد از اینکه «گنج قارون» اینقدر فروش کرد تمام فیلمهای قبلی فردین را هم خواستند که من دوبله کنم و آن موقع بود که این فیلمها با یک فروش عجیب و غریبی روبه رو شد.
من و بهروز وثوقی
من و بهروز با هم دوبلور بودیم اما او دوبلور درجه یک نبود درجه ۳ یا ۴ بود. بهروز یک فیلم به نام «دزد سیاهپوش» را بازی کرد که خودش هم صحبت میکرد.
آن زمان آنقدر سرم شلوغ شده بود که نمیتوانستم به جای همه حرف بزنم که بهروز وثوقی هم در آن زمان نخستین فیلمش را با ساموئل خاچیکیان کار کرده بود که منوچهر زمانی به جای او حرف زد. گوینده بسیار خوب و قدر و استاد دیالوگهای پشت کردنی بود. به قدری این دیالوگها را خندهدار میگفت که موقع ضبط نمیتوانستیم خودمان را کنترل کنیم و بعد هم که فیلمهای مسعود کیمیایی بعد از قیصر را منوچهر اسماعیلی حرف زد تا آخرین آن که «بلوچ» بود. «گوزنها» را من خودم قرار بود حرف بزنم اما به دلیل ورود آن فیلم به جشنواره از صدای دوبلور جلوگیری میکردند.
دوبله کندو
درباره دوبله فیلم کندوباید بگویم فیلم را که دیدم از کار بهروز وثوقی خیلی خوشم آمد، اما دیالوگها مشکل داشت. برای مثال لانگشاتهایی که بهروز از زندان آزاد شده و با دوستش حرف میزند را چندبار نگاه کردیم و خودمان برایش دیالوگ نوشتیم. در آن صحنهها آنها فقط راه رفتند، حرف نزدند یعنی خود هنرپیشه چیزی نگفته است و در جریان نیستند اما من با فریدون گله که خدا رحمتش کند، نشستیم و او دیالوگ میگفت و من مینوشتم. چندین صفحه شد. من نسبت به کاراکتر شناخت کامل پیدا کردم، میدانستم باید چطور شروع کنم و با چه دیالوگی به پایان برسانم. من وقتی در قالب «کندو» فرومیرفتم تبدیل به بهروز وثوقی میشدم؛ گوینده نبودم، بازیگر بودم. وقتی بهروز کتک میخورد در استودیو گویی من کتک میخوردم، دندهام درد میگرفت.
جلیلوند و سعید راد
اتفاقا خیلی سعید راد دوست داشت به جایش حرف بزنم که به این آرزو هم رسید و من در «سفر سنگ» به جای او حرف زدم.
بهروز وثوقی قدر شناس نبود
من همه کارهای بهروز را دوست داشتم و خوب صداگذاری کردم اما او هیچوقت در رابطه با این مسائل قدرشناس نبود. نمیدانم شاید به خودش میگفت اگر هر کس دیگری هم به جای چنگیز حرف میزد همین میشد.
من هیچوقت از هیچیک از این هنرپیشههایی که به جایشان صحبت کردم راضی نبودم. یعنی هیچکدام ارزش کار من را نفهمیدند و نشان ندادند و قدردان زحماتم نبودند. مثلا بهروز وثوقی در کتابش حتی نامی از من نبرده است. به خاطر همین من از هیچ کدامشان رضایت ندارم. حاضر بودند که کسی دیگر به جای آنها حرف بزند اما به واسطه من شهرت به دست نیاورند. مثلا بهروز وثوقی در فیلم «ماه عسل» خودش حرف زد ولی در نهایت همه گفتند چقدر مزخرف شده است. در روزنامهها هم حرفی از من به میان نمیآمد چون از آنها پول میگرفتند و نمیخواستند مردم بفهمند آنها گوینده دارند چون مخاطبانشان کم میشد.
تشکر هم نکردند
من در همین سریالی که اخیرا کار کردم هیچکس قدردان زحماتم نبود حتی یک نفر هم تلفن نکرد تشکر کوچکی کند. این از حسادت اطرافیان است. آدمهای اطراف ما فقط حرف میزنند. هیچکس هوای هیچکس را ندارد بویژه در دوبله و من متاسفم از این اتفاق، گاهی بخاطر این مساله گریه میکنم. فاجعه است که ما ۷۰ میلیون جمعیت داریم با ۷۰ گوینده، این یعنی هر یکمیلیون یک گوینده! واقعیت تلخی است اما باید بپذیریم کسی حاضر نیست شاگرد کس دیگری شود. در همین تلویزیون یک بار مرا برای تدریس دعوت نکردند و من شنیدم که میگویند اگر جلیلوند بیاید ما نیستیم.در صورتی که من میدانم چطور یک گوینده بپرورانم.
هدیه تهرانی سوپر استار
جلیلوند درادامه این مصاحبه درباره بازیگران فعلی سینمای ایران می گوید :جوانها خیلی پیشرفت کردند و کارهای خوبی انجام میدهند، منتها ضعف دیالوگ بازی آنها را کمرنگ کرده است. این بازیها، یعنی دیالوگ و دکوپاژ خوب اگر به حقیقت نزدیکتر بود جذابتر هم میشد. ما در آن موقع بازیگر زیادی نداشتیم تمام سینما را ۴ نفر قبضه کرده بودند اما الان جوانان زیاد شدهاند چه دختر و چه پسر. کیفیت بازی خانمها خیلی بهتر شده اما همه آنها قدشان کوتاه و یکدست است. مثلا خانم هدیه تهرانی یک چیز دیگر است چون قواره یک سوپراستار را دارد.
براندو محبوبتر از همه
بهداد در ادامه می پرسد : کدام بازیگر شما را ازخود بیخود میکرد و بازیاش تعجبتان را برمیانگیخت؟
و جلیلوند پاسخ می دهد :براندو را بیشتر از همه دوست دارم اما بعدی را نمیتوانم بگویم چون واقعا نمیدانم چه کسی را بگویم پل نیومن را بگویم یا لنکستر را؟
صدای تو دماغی براندو
اینها را من سعی میکنم برای هر کدامشان یک شاخصه داشته باشم صدای تودماغی مخصوص براندوست. من در حنجرهام میدانم کدام تار صوتی مخصوص چه نوع صدایی است و همه اینها تحت کنترل خودم است اما به هر حال بین مارلون براندو و پل نیومن میتوانم بگویم براندو خیلی تودار است حتی با چشمانش حرف میزند. بهداد در اینجا می گوید: اما بازیاش بسیار بیرونی و انفجاری است. یک جوششی در بازیاش است.و جلیلوند برایش توضیح میدهد : دقیقا، آدم نمیداند که پشت حس بعدیاش چیست، و خیلی سخت است و با پل نیومن متفاوت است.
انتقاد شدید از تلویزیون وجومونگ
جلیلوند درادامه باانتقاد شدید از تلویزیون می گوید : در تلویزیون هیچ کیفیتی وجود ندارد هر کسی جای هر کسی حرف میزند. یک پسر بچه را برای یک مرد میگذارند. شما الان نگاه کنید جومونگ مشهور شده در حالی که صداها اصلا به آنها نمیخورد و این از بدبختی و بیکیفیتی صداگذاریهاست که مردم از این جومونگ خوششان آمده به نظرم دوبلهاش صفر است.
بهدادهم در تایید حرفهای جلیلوند می گوید : سریالش هم صفر است. بازیگر بیارزش آنجا را میآورند اینجا و میلیونها تومان خرجش میکنند. بعد به ما بازیگرانی که از دل ایران به دنیا آمدیم هیچ اهمیتی نمیدهند.
جلیلوند و دین مارتین
این دوبلور محبوب درادامه با کنایه درباره برخی دوبلورها سخن می گوید :آنهایی که میگویند بازیگران خارجی صدایشان را شنیدهاند دروغ میگویند و غلو میکنند. من یک بار لاسوگاس رفته بودم آقای دین مارتین را ببینم و با او عکس بگیرم که اجازه نمیدادند و بالاخره با مکافات به یکی از افراد آنجا پیغام دادم که از طرف من بگویند که من دوبلور ایشان هستم و گویا آقای مارتین جواب پیغام مرا اینطور به آن آقا داده بودند که به ایشان بگویید در ۵۰ تا از کشورهای دنیا ۵۰ تا گوینده به جای من حرف زدند و ایشان هم یکی از آنهاست و من گفتم به ایشان بگویید من صدای ایشان را جور دیگری دوبله کردم بهطوری که اگر ایشان صدای مرا در فیلمهایشان بشنوند فکر میکنند به فارسی حرف زدهاند و اصرار کردم که این پیغام را به گوششان برسانند و بعد از آن منشی ارشد مارتین آمد و پیغام آورد که آقای مارتین خیلی گرفتار هستند و نمیتوانند شما را ببینند اما برای شما یک بلیت کنسرت فرستادهاند. حالا اگر هر کس دیگری جای من بود میگفت که من با مارتین حرف زدم و او به من گفت آفرین عجب صدایی داری، نکند یک موقع جواب نامههایم را ندهی! (باخنده) مثل آقای… که میگفت من با آلن دلون رفیقم و برایم ۲ تا عکس فرستاد که من به او گفتم ۲ تا عکس خوب بفرست. من با تمام شهرتم در دوبله نتوانستم هیچکدام از اینها را ببینم.
من و شکیبایی
خسرو شکیبایی در اوایل انقلاب با من در فیلم «شعله» حرف میزد، من با صراحت به او گفتم خسرو صدای تو به درد دوبله نمیخورد تو اگر هنرپیشه شوی موفق میشوی. به او گفتم تو با صدایت میتوانی تیپ بگیری، پس تو باید هنرپیشه شوی که در نهایت او به من گفت شما راجع به این حرفت به من معتقد هستی، من گفتم صددرصد.او رفت دنبال بازیگری و یادم هست یک بار بعد از
۱۰ سال در استودیو مشغول دوبله فیلم دوستان بودم، پای میز، مشغول گویندگی که یک دفعه یک نفر آمد و پای مرا محکم گرفت؛ استاد نوکرتم. دست کشیدم به موهایش و دیدم بلند است اما سر و صورتش معلوم نیست وقتی سرش را تا سینهام بالا آورد لباسم خیس شده بود دیدم خسرو است، به من گفت استاد اونی که میخواستی شدم!
وطن امروز (این گفتگوی طولانی خلاصه شده) انتشار در مد و مه: بهمن ۱۳۹۱
2 نظر
فریاد
استاد عزیز شما با صدایتان بازیگران را ستاره کردید وگرنه بهروز وثوقی که جزء جایی نیست
سارا
دارم سعی میکنم راهی برای پریزرو کردن صدای باارزش دوبلورهای “استثنایی” ایران پیدا کنم. ایده ش از ۱۲ سال پیش تو ذهنمه و کاری نکردم. اون موقع دانشجوی لیسانس بودم و تازه پردازش سیگنال خونده بودیم. از خدا میخوام مرحله اول این کار هرچه زودتر انجام بشه