این مقاله را به اشتراک بگذارید
این روزها نمایش فیلم سینمایی «قاعده تصادف» در حالی ادامه دارد که کارگردانش معتقد است اگر قاعده اکران فقط «کمی» عادلانهتر دنبال میشد الان فروش بیشتری برای همین ۲۰ و چند روز نمایش فیلم ثبت میشد و به نظر میرسد چهرههای پشت دوربین تاثیرگذاری بیشتری در نمایش و دیدهشدن یک فیلم دارند.
با این حال بهنام بهزادی میگوید اگر «قاعده تصادف» از طرف مخاطبان جدی سینما با استقبال روبرو نشود شاید سراغ یک کمدی «بفروش» برود.
***
در چند روز گذشته نظراتی مبنی بر اینکه گفته شده بود فیلم شما برای اکران نوروز مناسب نیست مطرح شده است و دلیل آن را هم فروش کمتر فیلم «قاعده تصادف» میدانند. با توجه به فیلمهایی که برای نمایش در این زمان انتخاب شدند چه اصراری بر اکران «قاعده تصادف» در این مقطع زمانی داشتید؟
بهزادی: اول این را بگویم که واقعا از فروش همهی فیلمها و پرنور شدن چراغ کم فروغ سالنهای سینمای ایران بشدت خوشحال خواهم شد و دیگر اینکه معتقدم رقابت فیلم من مطلقا با هیچ فیلم دیگری نیست. هر فیلمی براساس درک ، سلیقه و شناخت مخاطبش بینندههای خودش را دارد و تصور اینکه فیلمهایی که الان نمایش داده میشوند، بینندههای فیلم دیگری را بدزدند و به طرف خودشان جلب کنند درست نیست، چون هر کدام از آنها مخاطب خاص خود را دارند که ممکن است اصلا به دیدن فیلم دیگری نروند. من با آگاهی بر این موضوع، نگرانی برای اکران در این زمان نداشتم چون فیلم «قاعده تصادف» هم در بخش بینالمللی جشنواره فجر برگزیده تماشاگران بود و هم فیلم جوان پسندی است و برای مخاطبی ساخته شده که سینما برایش لزوما یک سرگرمی نیست، بنابراین هیچ نگرانی نداشتم و از این نظر، هیچ کدام از این فیلمهایی که الان نمایش داده میشوند، مانع دیده شدن فیلم «قاعده تصادف» نیستند.
اما دوستانی که اخیرا گفتهاند این فیلم برای اکران نوروز مناسب نبوده، احتمالا موضوع دیگری را در نظر داشتند که من متوجه آن نبودهام؛ آنهم این که در بحث اکران سینمای ما، چند مجموعه وجود دارند که صاحبان سرمایه، سینما و ارتباطات قوی را دربرمیگیرند که اینها در رقابت با همدیگر میکوشند تا همهی پتانسیل سینما را بهنفع خودشان مصادره کنند و اصولا جایی حتی اندک هم برای سینمای مستقل قائل نیستند. اگر از این جهت نگاه کنیم گفتههای دوستان درست است، هرچند نباید فراموش کنیم که در شرایط فعلی، هربار فیلمی ازسینمای مستقل یا فرهنگی بیاید، باید با گروهی از اینها رقابت کند. پس هیچ زمانی نیست که شرایط متفاوت و مطلوب باشد ، به همین خاطر دلیلی نداشت که نخواهم فیلمم در عید اکران نشود.
با این حال به نظرم اگر شرایط کمی و فقط کمی عادلانه بود، میدیدیم که «قاعده تصادف» مخاطبان خود را دارد، همانطور که الان هم دارد. اگر مقایسهای میان تعداد سینماهای «قاعده تصادف» با سینماهای فیلمهای دیگر بکنیم متوجه میشویم که روند صعودی فروش کدام فیلم بیشتر بوده است. «قاعده تصادف» به تعداد هفت، هشت سینمایی که در اختیار دارد، فروش خوبی داشته است، البته من اصلا انتظار یک فروش عجیب و غریب را نداشتم چون جنس فیلم و حتی خودم، از نوعی نیست که بخواهم فیلمی داشته باشم که گیشهها را تسخیر کند. با این حال با وجود اتفاقاتی که افتاده و به نسبت امکاناتی که داریم فروش فیلم خوب بوده است و میتواند بهتر شود به شرط اینکه دوستان اجازه دهند.
با توجه به مضمون فیلم هم فکر نمیکنید اکران آن در فصل دیگری مثل پاییز مناسبتر بود؟
واقعا خیلی فرقی نمیکند چون هر زمانی کلی ماجرای متفاوت دارد و چنین اتفاقی برای فیلمی مثل «قاعده تصادف» همیشه هست. به هر حال میخواستم در زمانی که هنوز بحث جشنواره داغ است فیلم اکران شود. نکتهی دیگر هم این است که در این شرایط هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست و نمیدانیم اگر در اولین فرصتی که پیش آمد، فیلم را اکران نکنیم آیا فرصت دیگری پیدا خواهد شد یا اینکه تا چند سال بعد باید همچنان منتظر باشیم. با این حال تعطیلات عید هم مخاطب خودش را دارد و الان که دانشگاهها باز است مخاطبان دیگری هم اضافه شدهاند.
در اینباره انتظار ویژهای از رسانهها دارم، چرا که یکی از مهمترین ابزارهایی که برای اطلاع رسانی فیلم خود دارم مطبوعات و خبرگزاریها هستند و انصافا هم همراهی زیادی کردهاند. این انتظار را اما از جایی شبیه شهرداری تهران با آن همه تشکیلات و ادعای فرهنگی نمیتوانم داشته باشم چون ظاهراً فیلمهای فرهنگی در معادلات آنها جایی ندارند. فقط امیدوارم چند وقت دیگر با نزدیک شدن به زمان انتخابات سراغ ما نیایند.
این را هم اضافه کنم که از روز اول اکران تا پایان تعطیلات نوروزی و در نبود مطبوعات، هر روز درصد زیادی به میزان فروش «قاعده تصادف» اضافه شده و این بدان معنی است که رسانهی مهم دیگر ما بینندگانی هستند که دیدن فیلم را به دیگران توصیه میکنند.
وضعیت اکران در شهرستانها چطور است؟ قرار نیست تعداد شهرهای نمایش دهنده «قاعده تصادف» بیشتر شود؟
متاسفانه دیر آماده شدن پروانه نمایش فیلم که آن هم یک بخش از ماجرای پیچیدهی نمایش این فیلم است باعث شد که یک هفته دیرتر به اکران برسیم و سینماهای شهرستانها را از دست بدهیم، اما قرار است به زودی اکران در شهرستانها شروع شود تا به جز شهر مشهد، شاهد نمایش فیلم در شهرهای دیگر هم باشیم.
دلیل دیر صادر شدن پروانه نمایش فیلم چه بود؟ آیا تغییر یا حذفیاتی در فیلم ایجاد شده است؟
درباره این موضوع ترجیح میدهم صحبت نکنم اما درباره تغییرات فقط بگویم که آن قدری بود، که ما را مشغول کند تا مرتب برویم و بیاییم و اصلاحاتی را انجام دهیم و فرصت را از دست بدهیم.
چند سالی از فیلم «تنها دوبار زندگی میکنیم» میگذرد و در این مدت فیلمی نساختید. این اتفاق به دلیل وسواس و حساسیت شما بوده یا شرایط سینما؟
علت اصلی آن مشخصا شرایط سینما بود. در زمان مدیریت قبلی، دو سال طول کشید تا فیلمم به اکران برسد، آن هم فیلمی که به لحاظ مادی و معنوی تمام زندگیام را برایش گذاشته بودم، اما به هر ترتیب باید فیلم اکران میشد تا آن را به سرانجام برسانم و بعد بتوانم به سراغ کار بعدی بروم. بخش دیگر این موضوع هم مسائلی بود که در چند سال اخیر در سینما و بیرون از آن اتفاق میافتاد که روی کار همهی ما از جمله من و انتخاب مضمون فیلم بعدیام تاثیر گذاشت. البته این را هم اضافه کنم که پروسهی ساخت همین فیلم «قاعده تصادف» هم زمان زیادی برد.
این که در «قاعده تصادف» خودتان تهیه کننده شدید به این دلیل بود که نمیخواستید با تهیه کنندهها طرف شوید یا اینکه میخواستید آزادی عمل بیشتری داشته باشید؟
هر دو. به هر حال بخشی از تهیه کنندگان ما در این سالها به نوعی شرایط برایشان مناسب نبوده و رغبتی به کار نداشتند. بخش دیگری هم هستند که میتوانند مسیر فیلم را به سمتی که خودشان دوست دارند بکشانند که این مساله مورد نظر من نبود و فکر کردم اگر خودم تهیه کننده باشم با فراغ بال بیشتری میتوانم کار کنم. هرچند در «تنها دوبار زندگی میکنیم» هم درواقع خودم تهیهکننده غیررسمی کار بودم. به همین دلیل اگر فیلم از طرف مخاطبان جدی سینما با استقبال روبروشود فکر میکنم همین مسیر را ادامه دهم وگرنه شاید من هم مثل بسیاری دیگربه دنبال ساخت یک کمدی بفروش بروم.
ایده فیلم چگونه شکل گرفت؟ مخصوصا این که به سراغ تئاتر رفتید در حالیکه شاید خیلی به عنوان یک چهره فعال تئاتری شناخته نمیشوید.
تئاتر موضوع اصلی این فیلم نیست.هدفم در وهله اول این بود که ابتدا به جوانها بپردازم و بعد به یک گروه متمرکز جوان، به این ترتیب به یک گروه تئاتری رسیدم. البته خودم از نوجوانی به نحوی تئاتر را شروع کرده بودم و تا سالهای اوایل دانشکده هم هر از گاهی تئاتر کار میکردم. در واقع تئاتر برای من یک علاقه مندی بود و اینجا بستری شد تا اتفاقات دیگری در آن رخ دهد. ضمن این که تئاتر امکان دراماتیک هم دارد و باعث میشد اتفاقات، درون یک فضای دراماتیک بچرخند.
اما از همهی اینها مهمتر، شاید این را بهتر باشد بگویم که فضای پشت صحنه تئاتر همیشه برایم تداعی کننده زندگی است. همچنان که گروهی آرام آرام جمع میشوند، با یکدیگر زندگی میکنند تا اثری شکل گیرد. روی صحنه هم آدمها به درکی از حضور یکدیگر میرسند و آمیختگی تمام اینها با هم باعث شد به این موضوع که قرار است ،داستان در میان بچههای یک گروه تئاتری بگذرد، شک نکنم.
با توجه به انتخاب تئاتر به عنوان بستری برای روایت داستان، انتخاب بازیگران تئاتری اهمیت بیشتری داشت یا بازیگران چهره؟ اصلا چهرههای گیشه پسند را درنظر داشتید؟
به نظرم کسانی که توانایی بازی کردن داشته باشند، میتوانستند فضای موجود در داستان فیلم را ایجاد کنند چون اجرای تئاتر به نسبت اجرای خود فیلم خیلی مهم نبود واصراری نداشتم که حتما چهرههای تئاتری حضور داشته باشند.
اما حضور چهره، بحث متفاوتی است و فکر میکنم در کاری که یک گروه بازیگر انجام میدهند تک چهرهها اولین ضررشان این است که تمام توجه را به سمت خود جذب میکنند، چون شما فیلمی میسازید که تمرکز را از روی یک کاراکتر به روی یک گروه ببرید ولی وجود چهره بر خلاف این قضیه عمل میکند. ضمن این که خود من احساس نکردم در چنین کاری نیاز است از چهره استفاد شود. البته در سن و سال نقشهای این فیلم اصولا چهرهای وجود نداشت و اگر هم وجود داشت احساسکردم نیازی به استفاده از آنها نیست. با این حال نکته مهی که باید بر آن تاکید کنم این است که بهنظر میرسد چهرها در فیلمها دیگر کارگرد گذشته را ندارند و متاسفانه این چهرههای پشت فیلمها هستند که هزار برابر چهرههای جلوی دوربین بر سرنوشت نمایش و دیده شدن فیلمها اثرگذارند.
در انتخاب بازیگران، گزینههای مختلفی داشتید و به اینها رسیدید یا اینکه از ابتدا همین افراد انتخاب شده بودند؟
در مرحله انتخاب بازیگران، افراد زیادی را از طیف بازیگر تا نابازیگر دیدم. معمولا وقتی فیلمنامه را مینویسم یک تصویر اولیه در ذهن دارم به همین دلیل جست وجو میکنم تا نزدیکترین افراد را به آن تصویر پیدا کنم یا اینکه کسانی باشند که بتوانم باور کنم اینها همان شخصیتهای فیلم هستند. به این ترتیب ممکن است بازیگران حرفهای یا آماتور باشند یا حتی نابازیگر. البته شرط لازم برای این انتخاب هم این است که استعداد و توانایی بازی کردن وجود داشته باشد.
در این بین امیرجعفری یکی ازنقشهای کلیدی و جدی فیلم را بر عهده دارد درحالیکه بیشتر به عنوان بازیگر کمدی شناخته میشود.
من امیر جعفری را به عنوان یک بازیگر میشناسم و از آنجا که خودم خیلی، مشتری سریالهایش در تلویزیون نبودم و شناخت زیادی از این وجه او نداشتم شاید برداشتم با مخاطب عادی کمی فرق میکرد، اما او را آدمی با استعداد خیلی زیاد دیدم که این توانایی را دارد در نقشهای متفاوت از همدیگر و متفاوت از خودش بازی کند. البته ابتدای کار به او هم گفتم که باید باور کنم او، همان کسی است که من میخواهم. او هم گفت چند روزی را اتد میزند و اگر این اتفاق افتاد نقش را ادامه میدهد و من خیلی زود امیر جعفری را باور کردم.
دلیل انتخاب سروش صحت برای یک نقش کوتاه چه بود؟
بخشی از این انتخاب به تصوری که خود من از نقش عمو داشتم برمیگردد و چون نقش خیلی کوتاهی بود دوست داشتم کسی باشد که با خودش یک شِمای قبلی را بیاورد. بخش دیگری از آن هم شبیه یک جور بازی است که میخواهی افرادی را که قبلا نقشهای متفاوت بازی کردهاند در یک نقطه متناظر بگذاری و ببینی چه اتفاقی میافتد.
در آخر فیلم شاید خیلیها منتظر باشند که اتفاق خاصی بیفتد ولی همه چیز به سادگی به پایان میرسد.
یکی از سادهترین کارها در یک فیلم این است که مثلا یک نیروی متخاصم خیلی قدرتمند و بدون منطق داشته باشیم که هر کاری خواست انجام دهد یا این که یک اتفاق بزرگی قرار دهیم تا به عنوان پیچهای فیلمنامه، تمام جریان فیلم را تحت تاثیر خود قرار دهد. واقعیت این است که اولین روزهایی که این طرح را داشتم، فیلمنامه «قاعده تصادف» دارای چنین اتفاقاتی بود ولی کم کم آنها را حذف کردم چون فکر میکردم «قاعده تصادف»، فیلم این اتفاقات عجیب و غریب نیست. به نظرم رسید روابط سادهی این جوانان میان خودشان و والدینشان، مرا به آن نتیجهای که میخواهم میرساند. طبیعتا برای نویسنده فیلمنامه، نوشتن اتفاقات دراماتیکی که در فیلمها رخ میدهد و برای ما ملموس است مثل مرگ، انتقام یا شکست عشقی، کار سادهتری است چون اینها خیلی نیازی به متعادل کردن نیروها در فیلمنامه ندارد ولی برای خودم یک جور تلاش بود تا ببینیم چطور میتوان به نوعی سادگی رسید تا آن مفاهیم متنی و زیرمتنی که کمی پیچیده هستند را در آن بگنجانم و در عین حال کار، خیلی هم کلاسیک نباشد.
وضعیت پخش تیزرهای تلویزیونی «قاعده تصادف» چطور بوده؟ به موقع پخش شدند؟
تلویزیون تعداد کمی تیزر برای پخش درنظر گرفته بود که همان تعداد هم بطور کامل پخش نشده است به همین دلیل الان چیزی از تبلیغات تلویزیونی نمیدانم ولی امیدوارم تیزرها پخش شوند چون هنوز چند هفته از تبلیغات باقی مانده است.
برنامهای برای اکران خارجی فیلم دارید؟
با یک شرکت پخش بینالمللی برای پخش فیلم صحبت کردهایم و قرارداد بستهایم و باید کم کم کپی و زیرنویس فیلم را هم آماده کنیم. اولین نمایش جهانی فیلم هنوز انجام نشده است و منتظریم ببینیم شرایط برای حضور در فستیوال خارجی چگونه میشود.
ایسنا- مد و مه بهار ۱۳۹۲