این مقاله را به اشتراک بگذارید
در استثنا بودن مسعود کیمیایی میتوان دلایل زیادی آورد؛ فیلمسازی با یک سابقه ۴۷ساله در سینمای بیرحم و قدرنشناسی که دوامآوردن در آن هنر میخواهد. او هنوز موافق و مخالف خودش را دارد و هنوز دنیا و نگاه و آثارش از سوی برخی با کجفهمی آشکاری مورد قضاوت قرار میگیرد. سنگ بنای این نگاه انحرافی و یکسویه را مبتکر واژه «فیلمفارسی»، مرحوم دکتر هوشنگ کاووسی، گذاشت که در برابر حجم گسترده طرفداران «قیصر» به مخالفخوانی با منطق افلاطونی خود پرداخت. اما شاهد بودیم که «قیصر» تاثیر تاریخساز و ماندگار خود را بهعنوان یکی از پیشگامان اصلی سینمای نوین ایران در اواخر دهه۴۰ گذاشت. در اعتماد بهنفس و نگاه ساختارشکن «کیمیایی» همین بس که باوجود استقبال چشمگیر طیفهای مختلف جامعه از «قیصر» و موج تقلیدهای بدی از مضمون و برخی المانهای ظاهری آن، «کیمیایی» در فیلمهای بعدیاش «رضا موتوری»، روایتپردازی غیرمتعارفی را تجربه میکند و در کنار حجم سینمای رویاپرداز رو به افول آن زمان، عناصر و نشانههای یک سینمای خیابانی این جایی را در دل اثرش شکل میبخشد. از سوی دیگر میبینیم افرادی در مقام منتقد همچنان به شکل بیمنطقی آدمهای کیمیایی را «لُمپن» خطاب میکنند؛ بیآنکه توجه کنند شخصی که دارای خصایل، جهانبینی و این ادبیات کلامی و حوزه عملگرایی اجتماعی است، نمیتواند هیچ سنخیتی با آدم بیریشهای در جایگاه لمپن داشته باشد. متاسفانه این واژهپراکنیهای سطحی و دمدستی در سیر انتقالی بعدی میتواند در نسل جوان نیز زمینه غلط و انحرافی ایجاد کند و به آنها آدرس غلط دهد. برای نگارنده ثابت شده که اینگونه اظهارنظرها و داوریها در مورد فیلمساز تاریخسازی با عقبه مسعود کیمیایی یا ناشی از بدفهمی است یا ریشه در کینه و بغضی تاریخی و طبقاتی دارد. در مورد اخیر، طبیعی است که آدم خنثی و سترون از فاعلیت و نگاه کنشمند و مرگ آگاه قهرمانان کیمیایی خوشش نمیآید. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه از سبک و شیوههای کار و جنس نگاه و لهجه کیمیایی و نوع شخصیتسازی و قهرمانگراییاش خوشمان بیاید و نیاید، او با فیلمهای «قیصر»، «گوزنها»، «سفر سنگ»، «خط قرمز» و «اعتراض» نشان داده که فیلمساز زمانهشناسی است با شاخکهای تیز اجتماعی. در کنار این شرف جامعهنگری، به جرات میتوان گفت که کیمیایی بیش از همه همنسلان خود به قصه و روایت، میزانسن و زبان تصویر و… عنصر قهرمان در سینما اِشراف دارد. در امتداد این آثار اجتماعینگر و پیشبینیکننده شرایط ملتهب معاصر با فیلمهای متفاوتی چون «رضا موتوری»، «داش آکل»، «خاک»، «غزل»، «دندان مار»، «سرب»، «گروهبان»، «ردپای گرگ»، «سلطان»، «حکم» و «جرم» در کارنامه سینمایی کیمیایی روبهرو هستیم که از جنبههای گوناگون ساختاری و نشانههای تالیفی و زبان نمایشی قابل بحث هستند. تفاوت بارز کیمیایی با فیلمسازان همنسل خود این است که نگاه و جهانبینی و سلیقه سینماییاش هنوز بیآنکه خود بخواهد تظاهر کند یا اصرار به تبعیت از یک قالب و فرمول از پیش تعیینشده داشته باشد، در چارچوب نگره مولف قابل تفسیر و استناد است. او تنها بازمانده صدیق و وفادار سینمای متکی به «قهرمان» است. اگر ارکان سینمای کیمیایی را روایت، تشخیص بازیگری و میزانسن جاری در موقعیتهای نمایشی بدانیم، توجه به عنصر قهرمان جزیی جداییناپذیر از این دنیاست.
غمخوار قهرمانانِ خاکستری/ جواد طوسی
شرق / مد و مه / ۲۹ خرداد ۱۳۹۲