این مقاله را به اشتراک بگذارید
« گذشته» اصغر فرهادی با شروعی توفانی در تهران، رکورد فروش در سینماهای کشور را در چند ماه گذشته شکست و در عرض دو روز با فروش بیش از ۷۰میلیونتومان در ۱۲ سینما توانست نگاهها را به خود جلب کند.
از روز چهارشنبه که تازهترین فیلم فرهادی بدون سرگروه در ۱۲ سینمای تهران اکران شده است؛ بسیاری سینماها بلیتها را پیشفروش کردهاند و تا چند روز آینده رزرو ندارند.
این در حالی ست که گذشته هنوز تبلیغات تلویزیونی نداشته و شاید خیلی ها هنوز از اکران آن مطلع نشده باشد. فیلم گذشته بعد از نمایش در جشنواره فیلم «کن» که نگاه موافق بسیاری از منتقدان اروپایی و آمریکایی را به خود جلب کرد؛ در کشورهای مختلف اروپایی نیز اکران شده و مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفته است؛ بهطوری که در دو هفته ابتدای اکران، بیش از ۶۰ هزار نفر از آن دیدن کردند. با روندی که این فیلم طی میکند به نظر میرسد فیلم تازه فرهادی با وجود زبان فرانسهبودن و پخش با زیرنویس فارسی یک رکورد تازه را در سینمای ایران رقم بزند. روایت بود که نخل طلا ابتدا قرار بود به فیلم فرهادی داده شود، اسپیلبرگ هم به عنوان رییس هیئت داوران همین نظر را داشته، اما سرانجام یکسری مسائل برون متنی باعث شد جایزه به فیلم دیگری داده شود.
به هر حال پس از مدتها انتظار و شنیدن از تازه ترین ساخته فرهادی، زمان تماشای آن در سینماهای ایران و برای تماشاگر ایرانی فرا رسیده، نقد های منتقدان خارجی را دیدیم، نقد های منتقدان داخلی را هم خواهیم خواند. اما در این صفحه می خواهیم از شما دعوت کنیم که درباره تجربه تماشای این فیلم برایمان نوشته و کامنت بگذارید. فرقی نمی کند تماشاگر حرفه ای باشید یا غیر حرفه فقط می خواهیم حتی در چند جمله هم که شده درباره فیلم نوشته و نظرتان را با ذیگر خوانندگان درمیان بگذارید. این نظرهای بی واسطه می توانند حاوی بهترین دیدگاه ها برای اصغر فرهادی باشد.
منتقدان همیشه از دیدگاه خود درباره فیلم می گوید، اینبار فرصتی است برای تماشاگران فیلم تا به دور از چنین فضاهایی مستقیم و بی واسطه از تجربه تماشای فیلم گذشته حرف بزنند. تا دیگر تماشاگران و خود اصغر فرهادی خواننده نظرات آنها باشد …منتظر نظر شما درباره فیلم هستیم.
***
این هم نظرات نغز منتقدترین منتقد سینمای ایران، حرفهای مسعود فراستی مدت هاست که دیگر شوقی در کسی بر نمی انگیزد حتی برای آن اندک کسانی که عاشق نقد های منفی هستند. مثل نواری که مدام تکرار می شود، تنها می تواند آزار دهنده باشد. منتقدی که اخراجی ها جزو فیلم های مورد تاییدش باشد همان به که اصغر فرهادی را دوست نداشته باشد. فراستی حتی ژست مخالف خوانی اش هم کلیشه ای شده، کلیشه ای از کسی که به جای منتقدانه حرف زدن مغرضانه می کوشد حاصل تلاش هنرمندان را ناچیز جلوه دهد.
البته از قدیم گفته اند بدنامی بهتر از گم نامی ست!
مسعود فراستی با انتشار یادداشتی در سایت خود درباره جدیدترین فیلم اصغر فرهادی نوشت: فیلم، عقبمانده است و اگزوتیک؛ بیساختار، طولانی و ملالآور و وراج. گذشته، نه در گذشته اتفاق میافتد نه در پاریس؛ نه بحرانی دارد و مسالهای و نه هویتی. فیلمساز اسکار گرفته ما امر برش مشتبه شده و توهم جهانی شدن زده.
وی در بخش دیگری از این نقد آورده است: فیلمساز ما ادامه «جدایی» را در پاریس ساخته و بدون آنکه متوجه باشد حرف جدایی را هم پس گرفته، بیآنکه جدایی فرانسوی را بشناسد و بسازد. در واقع فیلمساز فقط دغدغه نوستالژی جوایز «جدایی» را دارد نه حتی تم راست و دروغ آن را. جالب اینجاست که تماشاگر از پاریس که باید مکان و محیط گذشته باشد، چیزی نمیبیند. نه معماری آن و نه کوچهها و خیابانها و نه مردمش. پس از پاریس چه میماند، جز تصویری اگزوتیک؟ و از فرانسوی؟ جز یک خانم بازیگر تازه اسم در کرده نیمه عصبی اوراکت و یک ایرانی ریشوی منفعل و سرگردان که فرانسه را هم بسیار بد حرف میزند و یک عرب منگ و دو بچه که یکی اکسسوار است و دیگری وسیله جلب ترحم و یک دختر شبه عاصی و یک خشکشویی و یک داروخانه و یک خانه شلوغ نیمهعربی نیمه فرانسوی.
فراستی در بخش دیگری از یادداشت خود درباره فیلم اخیر فرهادی نوشته: گذشته، تمرین فیلمنامهنویسی یا دقیقتر تمرین ابتدایی دیالوگنویسی است نه برای درام که صرفا برای رودست زدن به تماشاگر، با یک پیرنگ و چند خرده پیرنگ سست و فاقد موقعیتهای دراماتیک که بیشتر به طراحی جدول کلمات متقاطع شبیه است تا فیلمسازی. (به نقل از موی مگ)
مد و مه دوم تیر ماه ۱۳۹۲
1 Comment
رضا
بر خلاف بسیاری که این سو و آن سو در مورد ریتم آرام و خسته کننده فیلم نوشته اند، روند فکری شتابانی را از آن دیدم که هر لحظه بیننده ناآشنا را با سوالاتی جدید مواجه می کند و برای او چاره ای جز تعقیب واکاوانه فیلم باقی نمی گذارد.
این اثر زیبا و خارق العاده فرهادی را همچنان در راستای فرمایش استاد “صنعتی” در تداوم تفکر و ذهن مشغولی به “خیانت” می بینم که هر بار جلوه ای نو به خود می گیرد و هر بار داستان “ترک” را با روایتی تازه و ساز و کاری غیرتکراری روایت می کند.
زیبا بود و لذت بردم؛ مثل همیشه!