این مقاله را به اشتراک بگذارید
خواندن داستانهایی با مضمونهای اجتماعی همیشه خوشحالکننده است، زیرا در عوض تکگوییهای بیمارگونه که حکایت از روانپریشی و توهم دارد و بیشتر وقتها پناه بردن به مالیخولیا برای پوشاندن کمسوادی است، به مصائب و مسائل انسان امروز در سطوح و طبقههای مختلف اجتماع میپردازد. مجموعه داستان «چیزی را به هم نریز» ۹داستان دارد که تاملات نویسنده را درباره وقایع روز مملکت و کندوکاوی نهچندان عمیق درباره بعضی آدمها، از تیپهای مختلف، گاه درباره وقایع مهم مثل جنگ و ناآرامیها و گاه درباره یکدیگر و در حوزه روابط خصوصی را بررسی میکند. اما ذرهبین این نویسنده: ۱-خیلی قوی نیست و ریزنگری نمیکند. ۲-انگار که ذرهبین را از کشوی میزی که متعلق به خودش نیست، برداشته است زیرا هر لحظه میترسد صاحبش سر برسد و ذرهبین را از او بگیرد و دعوایی هم احیانا بکند. سهم روایت که اغلب به صورت اول شخص ارائه شده بسیار زیادتر از سهم ارائه تصاویر است که میتواند کار را زنده و ملموس و تاثیرگذار کند و نوعی ترس در نزدیکشدن به اصل ماجرا دیده میشود که به نظرم خواننده را از ضربهخوردن، کنار نگه میدارد.
با توجه به نوع داستانها، گاه لحن یکنواخت راوی که از داستان سوم خود را نشان میدهد، تاثیرگذاری را کم میکند. سعی نویسنده در بهکارگیری کلمههای ویژه شغلی یا طبقهای خاص از اجتماع، با توجه به حجم محدود کتاب، نقطه قوت بهشمار میرود اما متاسفانه در هر داستان در حد چند کلمه محدود شده است و به لحن و کلام داستان قبلی برگشته است. در داستان «بهشت برین» دیالوگ بین دختر و پسر داستان به دیالوگ دو پسر شبیه است و حتی تکگویی و تامل زن، مردانه است. در داستان «نان گرد» برای تاثیرگذاری و در یاد ماندن خواننده، باید شخصیت «صفر آقا» در حد چند جمله دیگر بیشتر باز شود. حواشی در داستانها با ارائه آن
بهصورت فعلی بیشتر از ضربهای است که قرار است فرود بیاید و قدرت داستانها گرفته شده. در هیچ داستانی تیپهای ارائهشده قابل دیدن و تجسم نیستند، به غیراز «صفرآقا» در داستان «نان گرد» که اگر مضمون قویتر بود، شاید اهمیتی نداشت. هرچند بسیاری از داستاننویسهای موفق معتقدند باید این تیپها اسم داشته باشند و تا حدی دیده شوند تا خواننده بتواند با داستان ارتباط برقرار کند. نثر داستانها ساده و پاک است. در داستانها اثری از بازیهای فرمی نیست و همین مطلب به نویسنده گوشزد میکند که به مضمون و اثرگذاری آن باید بیشتر بها دهد. ذهن نویسنده سلامت است و اگر جسورانهتر عمل کند مطمئنا موفقیتهای بیشتری منتظر اوست. این مجموعه با توجه به حجم کم، ارزش یکبار خواندن و به بعضی داستانهایش فکر کردن را دارد.
بهار / مد و مه / مرداد ۱۳۹۲