رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نقد فیلم هیس …دخترها فریاد نمی زنند اثر پوران درخشنده

6 نظر

  • علی کولجی
    ارسال شده 23 سپتامبر 2013 در 9:23 ب.ظ

    بزرگوار تشکر از مطلبت اما فیلم خلی دور خیلی نزدیک ساخته رضامیر کریمی و اصلا ربطی به خانم درخشنده نداره بزرگوار/کمی فکر کنی یادت میاد/

  • حجازی
    ارسال شده 17 دسامبر 2013 در 2:00 ب.ظ

    متاسفانه باید بگم احتیاجی به پیدا کردن برادر مقتول نبود چرا که وقتی ولی دم نیست یا پیدا نمیشه یا شکایتی صورت نمیگیره حق قصاص هم ساقطه وفقط برای قاتل حبس در نظر میگیرن که بهتر بود خانم درخشنده با یک وکیل جنایی مشورت میکرد تا از خانم زارعی به جای یک سخنرانی شعاری که هیچ قاضی در واقعیت بهش گوش نمیکنه یک دفاع حقوقی محکم در جهت کاهش میزان حبس میدیدیم

  • غزاله
    ارسال شده 30 دسامبر 2013 در 5:43 ب.ظ

    سلام خانم درخشنده عزیز کارتون عالی بود باید به ایمیل بالایی چیزی را گوشزد کنم موضوع اصلی این فیلم را فراموش کردید موضوع راجع به تجاوز به دختر بچه های ۸ ساله بوده که برای ما بهتره که توجه کنیم به اطرافمون و توجه کنیم به بچه هامون که یک عمر پشیمونی برامون نیاره من خودم یک دختر ۸ ساله دارم که فوق العاده به روابط اون حتی با دوستای همسالش حساسم و این فیلم باعث شد که حساسیتم بیشتر از قبل بشه در اطراف خودم خیلی ها رو میبینم که برای از الان مستقل شدن بچه هاشون اونا رو تنها توی خونه میگذارن و یا اینکه تنها به مدرسه میفرستن که به نظر من خیلی غلطه از اینکه اینقدر ظریف به این مساله پرداختید از شما ممنونم در آخر باید بگم که من دیگه برای بار دوم نمیتونم این فیلم را ببینم چون همان یک بار برای همیشه در ذهنم حک شد و اشکمو در آورد مخصوصا با بازی خوب طناز عزیز باز هم متشکرم

  • دختر
    ارسال شده 1 ژانویه 2014 در 8:35 ب.ظ

    میدونم خیلی دیره
    اما یه خواهش دارم و اینکه این فیلم سازنده زن و موضوعی تقریبا زنانه داره
    پس نقد این فیلم در اولویت باید به دست زنان سپرده میشد.
    آقای محترم نتونستی فیلم رو کلی ببینی چون یک زن و درگیر با این موضوع نیستی
    در بعضی نقدها خواندم تجاوز به پسرها هم مهم است
    بله
    مهم است خیلی هم مهم است
    اما در این کشور بکارت برای دختر مطرح است
    خواسته یا ناخواسته
    زن است که تمامی وقایع زندگی خصوصا این مورد مهم را که هم روحی و هم جسمی است و هم اولین تجربه به خاطر همیشگی اش میسپارد

    همه مردم ایران حتما و حتما و حتما این فیلم را با دید کلی ببینید
    یاعلی

  • کیوان آقایی
    ارسال شده 14 ژانویه 2014 در 7:34 ب.ظ

    بعضی سکانس ها در این فیلم گیج کننده است تعبیر من (پسر) این است که یک دختر چنین بلایی سرش می آید و بعد موقعیت های خوب خود را به دلیل یک مشکل روانی به راحتی به باد می دهد اولا شخصیت پردازی بابک حمیدیان داخل فیلم به گونه ای نبود که درست سر موقعیت های خوب دختر سر برسد و او را دچار جنون کند پس تمام داستان های دختر حتی دادگاه و حتی کشتن نگهبان خیالی و کمک به دختری در همان وضعیت (در لباس عروس)حاصل یک عقده و خیال پردازی است که یک مرد بر اثر لذت آنی در وجودش برآورده است و همچنین دختری ۸ ساله غیر ممکن است بعد از چندین بار کسی را مطلع نکند
    به نظر من کل فیلم حاصل ترشحات ذهنی یک دختر محکوم به … است و داستان محتوایی فانتزی دارد اما کارگردان و نویسنده با تجربه خوبی که دارند یک فضای کاریزماتیک برای فیلم میسازند

  • Milad
    ارسال شده 14 مارس 2014 در 5:32 ق.ظ

    فیلم دردناکی بود. و از اینکه شاهد چنین رویدادهایی در کره زمین هستم، احساس ناتوانی می کنم.
    اما، اگه بخوایم راجع به نحوه شکل گیریِ فیلم صحبت کنیم، به دیدگاه من، کارگردانی ضعیف بود، بسیار ضعیف.
    برای نتیجه گیریِ اصلی، چند چیز باید رعایت می شد که نشد، و اونها عبارت اند از :
    ۱- فیلم نباید دارای موسیقیِ متن می بود.
    ۲- بازیگری که نقش نامزدِ شیرین رو بازی کرد، بسیار ناشی بود.
    ۳- بازیگرانی که نقش پدر و مادر شیرین رو داشتند، بسیار ناشی بودن.
    ۴- وجود شهاب حسینی کاملا اشتباه بود.
    ۵- فیلم بسیار شلوغ بود. منظورم اینه که سَبُک طیِ نشد. وجود سنگینیِ بیش از حدَ و پاره پاره سازِیِ صحنه ها، بسیار کار اِشتباهی بود.
    ۶- انتخاب بازیگران، همگی اشتباه بود.
    ۷- موسیقیِ تیتراژِ پایانیِ فیلم کاملا بی معنی بود. مَغز بر اثرِ حوادث روی داده در طی فیلم، دچار تغییرات و تحولاتی میشن، که البته بستگی به داستانِ فیلم داره. به همین جهت، تیتراژ پایانیِ فیلم، حال و هوای فیلم رو از سرِ من بیرون کرد. من رو ازداستان دور کرد. مغز رو متعجب کرد.
    ۸- تیتراژ شروع فیلم، در مقایسه با تیتراژ پایانیِ فیلم کاملا متفاوت بود. (از نظر موسیقی عَرض می کنم).
    ۹- کارگردانی کاملا بَد بود.
    ۱۰- فیلم برداری بسیار ناشیانه بود.
    ۱۱- فیلم، بَرده موسیقی شد. یعنی در صورت نبود موسیقی، کارگردان رُسوا می شد.
    ۱۲- استفاده از بازیگران ضعیف، به جهت باز کردنِ “راهی برای کارگردانی” توسط کارگردان بود.

    ببینید، بدی و خوبی ممکنه مَعانیِ متفاوتی داشته باشه از دیدِ مَردُم. من هم دیدگاهِ خودم رو گفتم.

    درواقع “داستانِ” فیلم بود که برای مَردُم جالب و تفکر بر انگیز بود، نه کارگردانی.
    هر کارگردانی شیوه خودشو داره در کارگردانی، اما اینکه چه شیوه ای رو چه کسانی با چه دلیلی جواب بدن هم مهمه.
    اگه من بگم از ۱۰۰، به این فیلم نمره ۱۰ رو میدم، ممکنه کسی پیدا بشه که از صد، نمره ۱۰۰ رو بده.

    از همه بدتر، پاره پاره شدن صحنه ها بود که خیلی فیلم رو کثیف جلوه داد.
    با اینکه من منتقد شدید این فیلم هستم، اما براش اشک ریختم! چرا چون در اصل این داستان بود که روی من تاثیر گذاشت.
    در این فیلم، تنها بازیگری که نسبت به بقیه بهتر بازی کرد، شیرین بود.

    من اعتقاد دارم، برای ساخت فیلمی که موضوعش بیانگرِِِ مشکلِ جامعه هستش، باید و باید بدون موسیقی، و توسط بازیگران فوق العاده حرفه ای بازی بشه.
    به همین دلیل، این فیلم بسیار فیلم شکست خورده ایه.
    همگی خسته نباشن و دستشون درد نکنه، زحمت کشیدن، اما این فیلم بسیار ضعیف بود.
    فیلم جداییِ نادر از سیمین، یکی از خوب هاست. موضوعش درد جامعه بود، پس واقعی ساخته شد. هرچند که این فیلم هم مشکلاتی داشت.

ارسال نظر

0.0/5